
دانلود مقاله درباره اصل امتناع تناقض با word دارای 31 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله درباره اصل امتناع تناقض با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود مقاله درباره اصل امتناع تناقض با word
چکیده
مقدمه
تبیین اصل تناقض
موطن تناقض
برهانناپذیری اصل تناقض
نسبت اصل تناقض با دیگر بدیهیات
احکام و فروع اصل تناقض
1 امتناع اجتماع
2 امتناع ارتفاع
3 امتناع واسطه
4 عدم خلوّ موضوع از دو نقیض
5 نقیض هر چیزی رفع آن است
منابع:
پینوشتها:
بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود مقاله درباره اصل امتناع تناقض با word
ـ ابنسینا، ابوعلی حسین، الاشارات و التنبیهات، (قم، بوستان کتاب، 1381);
ـ ـــــ ، الهیات شفا، تحقیق حسن حسنزاده آملی، (قم، انتشارات دفتر تبلیغات، 1376);
ـ ـــــ ، منطق شفا، (قاهره، مطبعه الامیریه، 1371 هـ. ق);
ـ ارسطو، متافیزیک، ترجمه شرفالدین خراسانی، (تهران، حکمت، 1377);
ـ ـــــ ، منطق، تحقیق عبدالرحمن بدوی، (بیروت، دارالقلم، 1980 م);
ـ بهمنیار بن المرزبان، التحصیل، با تصحیح مرتضی مطهری، (تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1375);
ـ رازی، فخرالدین، کتاب المحصل، (قاهره، دارالتراث، 1411 هـ. ق);
ـ رازی، قطبالدین، شرحالمطالع فی المنطق، (قم، نجفی، بیتا);
ـ سبزواری، ملاهادی، شرح منظومه، تصحیح حسن حسنزاده آملی، (تهران، نشر ناب، 1374);
ـ سهروردی، شهابالدین یحیی، مجموعه مصنفات، تصحیح هنری کربن، (تهران، انتشارات مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1372);
ـ شیرازی، صدرالدین محمد، الحکمه المتعالیه، (بیروت، داراحیاء التراثالعربی، 1981 م)، چ سوم;
ـ ـــــ ، شرح و تعلیقه بر الهیات شفا، تصحیح نجفقلی حبیبی، (تهران، بنیاد حکمت اسلامی صدرا، 1382);
ـ طباطبائی، سید محمدحسین، نهایه الحکمه، (قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1416 هـ. ق)، چ دوازدهم;
ـ قوشجی، علاءالدین علی بن محمد، شرح تجرید العقاید، (بیجا، بینا، 1285 هـ. ق);
ـ لاهیجی، عبدالرزاق، شوارق الالهام، (تهران، فارابی، 1401 هـ. ق);
ـ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، (تهران، صدرا، 1373);
ـ میرداماد، قبسات، (تهران، انتشارات دانشگاه تهران، بیتا)
چکیده
اصل امتناع تناقض به دلیل اهمیت و جایگاهش، از جنبههای مختلفی قابل بررسی است، و مباحث مربوط به این اصل را میتوان به طور خاص در سه حوزه معرفتشناسی، فلسفه و منطق پی جست. البته نمیتوان بین جنبههای معرفتشناختی، فلسفی و منطقی این اصل مرز قاطعی ترسیم کرد، و این سه جنبه پیوند بسیار نزدیکی با یکدیگر دارند. با این همه، برخی از مباحثی که درباره این اصل طرح شده است صرفاً به یکی از سه جنبه فوق باز میگردد، و به همین دلیل، توجه به تمایزی که این سه جنبه با یکدیگر دارند در فهم احکام و فروع این اصل راهگشا خواهد بود. در این نوشتار خواهیم کوشید تا تبیینهای این اصل و احکام و فروع آن را با توجه به سه جنبه معرفتشناختی، فلسفی و منطقی آن بازخوانی کنیم
کلید واژهها
اصل تناقض، بدیهیات، مبناگرایی، دلیل تسلسل، تقابل
مقدمه
از نظر تاریخی، ارسطو نخستین کسی است که درباره جنبههای معرفتشناختی، فلسفی و منطقی اصل تناقض، به تفصیل بحث کرده است. او در متافیزیک، فصلهای سه تا هشت از کتاب گاما و دو فصل از کتاب کاپا را به بررسی اصل تناقض اختصاص میدهد، و از آن با عنوان «اصلِ آغازین همه اصول بدیهی دیگر» یاد میکند.1 استدلال ارسطو بر لزوم وجود چنین اصلی این است که «ممکن نیست برای همه چیزها برهانی یافت شود، و گرنه جریان تا به بیپایان کشیده میشود، چنانکه به این شیوه اصلا برهانی وجود نخواهد داشت».2 در این مقام، ارسطو به دنبال قضیهای است که پایانبخش تسلسل در براهین باشد، و بنابراین بحث او جنبهای معرفتشناسانه خواهد داشت. به همین دلیل است که وی پس از یافتن این اصل، آن را مبنایی برای نفی شکاکیت قرار میدهد و با کمک این اصل، با سوفیستهایی مانند پروتاگوراس مقابله میکند
با این همه، ارسطو در تبیین اصلالاصول صرفاً به جنبههای معرفتشناختی آن نظر ندارد. اساساً هدف اصلی او در کتاب گاما این است که موضوع فلسفه را مشخص کند. او ابتدا معانی موجود را بر میرسد و سپس موجود بما هو موجود را به منزله موضوع فلسفه معرفی میکند. از نظر ارسطو، همه اصول بدیهی به موجود بما هو موجود تعلق دارند.4 در این صورت بحث از اصلالاصول نیز بحثی فلسفی خواهد بود. ضمن آنکه، از نظر ارسطو، این اصل یکی از ویژگیهای وجود، یعنی امتناع اجتماع وجود و عدم را بیان میکند. (در بحث تبیین اصل تناقض به این امر خواهیم پرداخت.) بنابراین در آثار ارسطو جنبه معرفتشناختی اصل تناقض، با جنبه فلسفی آن پیوندی ناگسستنی مییابد
پیوند بین دو جنبه معرفتشناختی و فلسفی این اصل، در منابع اسلامی نیز به چشم میخورد. ابنسینا در الهیات شفا به بیان معانی حق میپردازد و یکی از معناهای آن را صدق (مطابقت با واقع) معرفی میکند. او سپس اصل امتناع تناقض را با عنوان «اول کل الاقاویل الصادقه» کانون بحث قرار میدهد، و آن را از عوارض موجود بما هو موجود میشمارد.5 این بخش از الهیات شفا با چند فصل نخست کتاب گاما و فصل هشتم کتاب کاپا در متافیزیک ارسطو قابل مقایسه است. ارسطو در آنجا به معانی وجود میپردازد و صدق (مطابقت با واقع) را یکی از معانی آن معرفی میکند. ملاصدرا نیز در اسفار و در موضوع جهات ثلاث معانی حق و باطل را مطرح ساخته، پس از آنکه صدق را یکی از معانی حق معرفی میکند، اصل امتناع تناقض را به منزله «اول الاقاویل و احق الاقاویل» کانون بحث قرار میدهد.6 در اینجا نیز دو جنبه معرفتشناختی و فلسفی اصل تناقض در پیوند با یکدیگر طرح شدهاند; ضمن آنکه، معرفی این اصل به منزله صادقترین سخن، میتواند پای منطق را نیز به میان کشد. البته در منابع اسلامی در بحث از علم، به ویژه در تقسیم تصور و تصدیق به بدیهی و نظری نیز جنبه معرفتشناختی اصل امتناع تناقض جداگانه بررسی میشود.7 بحث از تناقض در بخش دیگری از متافیزیک ارسطو نیز طرح شده است، که در آنجا جنبه فلسفی بحث غلبه بیشتری دارد. او در کتاب یوتا، به موضوع واحد و کثیر میپردازد و تناقض را به منزله یکی از اقسام تقابل بررسی میکند. در اینجا بحث در تقابل و امتناع اجتماع چیزها با یکدیگر است که در ذیل تقسیم موجود به واحد و کثیر طرح شده است، و بنابراین بحث از تناقض فلسفی خواهد بود. بر اساس تقسیمبندی رایجی که برای وجود طرح شده است، چیزها یا با یکدیگر وحدت دارند و یا غیر یکدیگرند. به تعبیر ارسطو: «هر چیزی در پیوند با هر چیزی یا “همان” یا “دیگری” است.»8 غیریت چیزها را، از جنبههای گوناگونی میتوان مورد بحث قرار داد. به یک معنا «تو غیر از همسایهات هستی»9ولی تقابل، نوع خاصی از غیریت است که ارسطو آن را به شکل روشنتری در مقولات منطق خود تعریف و تقسیم کرده است. او تقابل یک چیز با چیز دیگر را به چهار قسم تقسیم میکند: «یک چیز میتواند با غیر خود به چهار شیوه تقابل داشته باشد: از راه تضایف یا از راه تضاد یا از راه عدم و ملکه و یا از راه ایجاب و سلب.»10 در اینجا به این دلیل که بحث درباره تقابل چیزها با یکدیگر است، جنبه فلسفی دارد، و طرح آن در منطق صرفاً به منزله مقدمه بحث از تناقض قضایا قابل فهم است. به همین دلیل است که ارسطو در ادامه بحث خود به تقابل قضایا با یکدیگر اشاره میکند و مینویسد: «همان گونه که موجبه با سالبه تقابل دارد، مثلا این سخن که “او جالس است” با این سخن که “او جالس نیست”، همچنین آنچه که هر یک از این دو سخن درباره آن است، یعنی جلوس و غیرجلوس نیز با یکدیگر تقابل دارند.»11 وی همچنین در مقایسه این نوع از تقابل با دیگر اقسام آن مینویسد: «صرفاً در این نوع از تقابل است که باید یکی از آنها همیشه صادق باشد و دیگری کاذب.»12 بنابراین بحث از اقسام تقابل بحثی فلسفی است که ارسطو آن را مقدمهای قرار میدهد برای ورود به بحث درباره جنبه منطقی اصل تناقض
ابنسینا نیز در مقولات منطق شفا، با اشاره به اقسام تقابل مینویسد: «همه چیزهایی که طبیعت متباینی دارند، از این نظر که هر یک غیر دیگری است با یکدیگر تقابل دارند.» ولی او تأکید میورزد که تقابل در کتاب مقولات، صرفاً درباره اعراض به کار میرود، و وصف دو معنایی است که «موضوع مشترکی دارند که میتوانند در آن تحقق یابند، ولی اجتماع آنها در آن موضوع امکانپذیر نیست.»13 بنابراین اقسام چهارگانه تقابل از مقایسه اوصاف چیزها با یکدیگر به دست میآیند و همه اقسام امتناع اجتماع را در بر نمیگیرند
اما زمانی که از جنبه منطقی اصل تناقض بحث میشود، تناقض بر نسبتی اطلاق میگردد که بین دو قضیه تحقق میپذیرد و باعث میشود اجتماع آن دو در صدق و کذب ناممکن گردد. همان گونه که دیدیم، ارسطو این بحث را در کتاب مقولات منطق و در بحث در باب تقابل دو قضیه موجبه و سالبه مطرح کرده است. او در کتاب عبارت منطق نیز، نخست سلب و ایجاب را تعریف، و در ادامه با اشاره به تناقض و تضاد قضایا، تصریح میکند که تناقض همان تقابل سلب و ایجاب است. او در توضیح مراد خود از سلب و ایجاب مینویسد: «ایجاب عبارت است از حمل چیزی بر چیزی، و سلب عبارت است از نفی چیزی از چیزی»
منطقدانان مسلمان نیز نسبت تناقضِ بین قضایا را در کنار سه نسبت تداخل، تضاد و دخول تحت تضاد بررسی، و درباره شرایط و مصادیق آن مباحث گستردهای را طرح کردهاند. ابنسینا در منطق شفا تقابل را به چهار قسم تضاد، تضایف، عدم و ملکه و سلب و ایجاب تقسیم میکند، و تقابل تناقض را صرفاً بخشی از تقابل سلب و ایجاب میداند. در واقع ابنسینا تقابل سلب و ایجاب را به بسیط و مرکب تقسیم میکند و بر این باور است که تقابل فرس و لافرس از سنخ تقابل سلب و ایجاب بسیط است، ولی با این حال نمیتوان آنها را نقیض یکدیگر نامید. صرفاً سلب و ایجاب مرکب را، یعنی آنچه قابل صدق و کذب است، میتوان نقیض یکدیگر دانست. او در این باره مینویسد: «تقابل فرس و لافرس تقابل نقیضین نیست. چون صدق و کذبی در اینجا وجود ندارد.»15 او تناقض را این گونه تعریف میکند: «تناقض عبارت است از اختلاف دو قضیه در ایجاب و سلب، به گونهای که ذات آنها اقتضا کند یکی صادق و دیگری کاذب بوده، از صدق و کذب خالی نباشند.»16 بنابراین ابنسینا عنوان تناقض را صرفاً برای اشاره به جنبه منطقی اصلالاصول به کار میبرد; ولی از آنجا که در منابع مربوط، اتفاق نظری در این زمینه وجود ندارد، در این نوشتار به این نظر ابنسینا پایبند نخواهیم بود
شیخ اشراق نیز برای تناقض قضایا تعریفی مشابه ولی کوتاهتر ارائه میدهد: «تناقض آن است که دو قضیه فقط در ایجاب و سلب با یکدیگر اختلاف داشته باشند.»17 او از این تعریف دو نتیجه میگیرد: «پس دو قضیه متناقض، اجتماع در صدق و کذب نخواهند داشت و موضوع و محمول و شرط و نسبتها و جهتهای آنها یکسان خواهد بود.» بنابراین شیخ اشراق برخلاف ابنسینا، امتناع اجتماع در صدق و کذب را از فروع تناقض میداند و آن را در تعریف تناقض جای نمیدهد، و از طرفی دیگر با تأکید بر این نکته که دو قضیه متناقض منحصراً باید در ایجاب و سلب با یکدیگر اختلاف داشته باشند نشان میدهد وحدتهایی که در تناقض قضایا شرط شده است، صرفاً برای احراز این شرط است که دو قضیه در غیر ایجاب و سلب اختلافی با یکدیگر نداشته باشند. این نکته را در ادامه و در بخش احکام تناقض، با تفصیل بیشتری بررسی خواهیم کرد; ولی نخست باید به مضمون اصل تناقض بپردازیم
تبیین اصل تناقض
زمانی که جنبه معرفتشناختی اصل امتناع تناقضْ کانون بحث باشد، سخن از بداهت و روشنی آن است. در چنین مواردی معمولا با عناوین گوناگونی مانند ام القضایا، اولی الاوایل التصدیقیه، ابده البدیهیات، احق الاقاویل، اصلالاصول، مبدأ المبادی العلمیه، اول کل الاقاویل الصادقه، اجلی البدیهیات، بر اهمیت جایگاه معرفتشناختی این اصل تأکید میشود. در عناوین فوق، که به معرفتشناختی این اصل مربوط میشوند، به نسبت این اصل با دیگر قضایا و همچنین نسبت آن با دیگر بدیهیات اشاره شده است
ارسطو در کتاب گاما پس از بیان اینکه بحث در باب اصول بدیهی به فلسفه مربوط میشود، مینویسد: «آن کس که شناختی درباره موجودات بما هی موجودات دارد، باید بتواند استوارترین اصول همه چیزها را تبیین کند. چنین کسی همان فیلسوف است و استوارترینِ همه اصول آن است که فریبخوردگی در آن راه ندارد. ; اینک میگوییم که این اصل چیست: بودن و نبودن یک چیز هر دو در یک زمان و در همان چیز و از همان جهت ممکن نیست.»18 او همچنین در کتاب کاپا این اصل را با اندکی تغییر، این گونه معرفی میکند: «در چیزهای باشنده، اصلی هست که درباره آن نمیتوان خطا کرد; و آن این است که ممکن نیست همان چیز در یک زمان هم “هست” و هم ” نیست” باشد.»
در تبیین فوق اصل امتناع تناقض مضمونی فلسفی مییابد و بیانگر امتناع اجتماع وجود و عدم خواهد بود. با این حال، ارسطو در کتاب گاما تبیین سومی برای اصلالاصول ارائه میدهد که بر اساس آن، این اصل مضمونی منطقی خواهد داشت، و بیانگر امتناع اجتماع صدق دو قضیه متناقض است. او در این باره مینویسد: «استوارترین و یقینیترینِ همه عقاید این است که گفتههای متناقض در یک زمان صادق نیستند.»20 با این حال، اگر به معنای وصف صدق توجه داشته باشیم متوجه خواهیم شد که این تبیین با تبیین پیشین تفاوت چندانی ندارد، و هر دو تبیین، در نهایت به واقعیت یکسانی اشاره دارند. بر اساس نظریه مطابقت، که ارسطو نیز از آن جانبداری میکند، صادق بودن یک قضیه به معنای تحقق مضمون آن است. در این صورت، امتناع اجتماع صدق دو قضیه متناقض نیز به این معناست که امکان ندارد مضمون دو قضیه متناقض، همزمان تحقق یابد. تحقق همزمان مضمون دو قضیه متناقض به این دلیل ناممکن است که تفاوت دو قضیه متناقض، صرفاً در سلب و ایجاب است. بنابراین قضیه موجبه از تحقق حالتی از امور خبر میدهد، و قضیه سالبه، از عدم تحقق همان حالت. پس صدق همزمان آنها به اجتماع وجود و عدم میانجامد، و این نشان میدهد که امتناع اجتماع صدق دو قضیه متناقض در نهایت به معنای امتناع اجتماع وجود و عدم است
به تعبیر دیگر، نسبت تناقضی که بین دو قضیه تحقق مییابد، در ویژگیهای موجود بما هو موجود ریشه دارد، و اگر دو قضیه متناقض نمیتوانند همزمان صادق باشند، به این دلیل است که وجود با عدم جمع نمیشود. البته این مطلب به نسبت تناقض اختصاص ندارد و دیگر نسبتهایی نیز که بین قضایا تحقق مییابند، ریشه در اوصاف وجود دارند. به همین دلیل است که میگویند: «نسبتهای قضایا با یکدیگر به اعتبار وجود است.»21 بنابراین جنبه منطقی اصل تناقض در جنبه فلسفی آن ریشه دارد، و دو تبیینی که از ارسطو نقل شد مضمون یکسانی مییابند
در آثار اسلامی نیز تبیینهای گوناگونی برای اصلالاصول یافت میشود. ابنسینا در الهیات شفا اصلالاصول را بر اساس دو مفهوم سلب و ایجاب تبیین میکند و مینویسد: «مقدم بر همه سخنان صادق، که هر قضیهای در تحلیل به آن منتهی میشود، به گونهای که در هر قضیهای به طور بالقوه یا بالفعل گفته میشود; این است که “واسطهای بین ایجاب و سلب نیست” و این ویژگی قطعاً از عوارض موجود بماهو موجود است; چون شامل هر موجودی میشود.»22بهمنیار و ملاصدرا نیز در تبیین ابده البدیهیات ترجیح میدهند از عبارتی مشابه عبارت ابنسینا استفاده کنند
چنین تبیینی در نگاه نخست با تبیین ارسطو متفاوت به نظر میرسد. همان گونه که دیدیم، ارسطو اصلالاصول را بیانگر امتناع اجتماع وجود و عدم یا امتناع صدق دو گفته متناقض معرفی کرد. البته ارسطو در آثار خود به این نکته که واسطهای بین سلب و ایجاب نیست اشاره میکند، ولی آن را صرفاً به منزله یکی از فروع اصلالاصول مطرح میسازد.24 با این حال، به نظر میرسد امتناع واسطه، با امتناع اجتماع فاصله چندانی ندارد; زیرا واسطه بین ایجاب و سلب زمانی تحقق مییابد که وجود و عدم بتوانند با یکدیگر جمع شوند. «برف سفید است» و «برف سفید نیست» به این دلیل شق سومی ندارند که بین وجود و عدم واسطهای در کار نبوده، اجتماع آنها ناممکن است

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
دانلود مقاله پیش بینی دبی رودخانه با استفاده از روش نزدیک ترین
دانلود مقاله نکته ها (22) با word
دانلود مقاله طرح اعزام نیروهای واکنش سریع به مناطق بحران زده کش
دانلود مقاله بررسی تغییرات PH و اینورت و رنگ در فرایند تغلیظ شر
دانلود مقاله بررسی کارآیی آلوم بازیافتی در حذف رنگ و مواد آلی ا
دانلود مقاله بررسی روش تلفیقی(زراعی و شیمیایی) بر خصوصیات کمی و
[عناوین آرشیوشده]