
دانلود مقاله باور و حیث التفاتى با word دارای 42 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله باور و حیث التفاتى با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود مقاله باور و حیث التفاتى با word
چکیده
مقدمه
حذفگرایى77
الف. دیدگاه اول
اشکالات رفتارگرایى
ب. کارکردگرایى
ب. دیدگاه دوم
باور و آگاهى
حیث التفاتى
متعلق باور
نسبت میان حیث التفاتى و آگاهى
باور و معرفت
نتیجه
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود مقاله باور و حیث التفاتى با word
- ابن سینا، الشفاء، الهیات، با تحقیق ابراهیم مدکور، (قم، کتابخانه آیتالله نجفى، 1404 ق)؛
- ـــــ، النفس، تحقیق حسن حسنزاده آملى، (قم، مرکز النشر، 1375)؛
ـ ـــــ، التعلیقات، تحقیق ابراهیم بدوى، (قم، مرکز النشر، بىتا)؛
- ـــــ، المبدأ و المعاد، (تهران، موسسه مطالعات اسلامى دانشگاه مکگیل با همکارى دانشگاه تهران، 1363)؛
ـ خاتمى، محمود، فلسفه ذهن، (تهران، جهاد دانشگاهى، 1381)؛
ـ طباطبائى، سید محمّدحسین، نهایهالحکمه، با تصحیح و تعلیقه غلامرضا فیاضى، (قم، انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1378)؛
ـ طوسى، خواجه نصیرالدین، تعدیل المعیار فى نقد تنزیلالافکار، به اهتمام مهدى محقق و توشىهیکو ایزتسو، (تهران، 1353، بىتا)؛
ـ طهانوى، على، کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، (بیروت، مکتبه لبنان، 1996 م)؛
ـ رازى، قطبالدین، الرسالهالمعموله فى التصور و التصدیق، ضمن رسالتان فیالتصور و التصدیق، تحقیق مهدى شریعتى، (قم، اسماعیلیان، 1416 ق)؛
- مصباح، محمّدتقى، آموزش فلسفه، (تهران، سازمان تبلیغات اسلامى، 1372)؛
ـ مطهّرى، مرتضى، مجموعه آثار، (تهران، صدرا، بىتا)، ج 9؛
ـ میرزاهد هروى، شرح رسالهالمعموله فى التصور و التصدیق و تعلیقاته، تحقیق مهدى شریعتى، (قم، مکتبه الشهید شریعتى، 1420 ق)؛
- Brentano, Franz, Psychology from an Empirical Standpoint. Translated by Antos C. Rancurello, D. B. Terrell and Linda L. McAlister. London: Routledge,
- Routledge Encyclopedia of philosophy: London and New York: Routledge,1998, vol. 4, pp. 816-
- Dummett, Michael, Origins of Analytical Philosophy, Harvard University Press,
- Moser, Paul .k, Moulder, trout, The Theory of Knowledge, New York: Oxford,
- Moser, Paul .k, Human Knowledge, New York, Oxford, Oxford University, 1995؛
- Timothy OConnor and David Robb (ed), philosophy of mind: contemporary readings, Edted by Routledge,
- Lycan, William G. (ed), Mind And Cognition: A reader, Blackwell, 1989؛
- The Stanford Encyclopedia of philosophy, (Fall 1999 Edition) Edward N. Zalta
- Philosophy of mind, edited by timothy o connor and david robb, London and New York, Routledge,
- Audy, Robert, Epistemolgy, Routledge, London and New York,
- Dennett, Daniel, The Intentional Stance. Cambridge, Mass.: M.I.T. Press,
- Pollock, John L. & Cruz, Joseph, Contemporary Theories of Knowledge, second Edition, Roeman and littlefied,
- Oxford Studies in Ancient Philosophy, (ed) Julia Annas, Claredon press, 1992, vols 5 and
چکیده
در مورد «باور» چند پرسش مهم مطرح است: نخست اینکه «باور» چیست و آیا اصولا چیزى به نام «باور» وجود دارد یا نه؟ دوم اینکه باور داراى چه ویژگىهایى است؟ سوم اینکه باور و معرفت چه نسبتى با هم دارند؟ و سرانجام اینکه منظور از «باور» چیست؟
در پاسخ به پرسش نخست، دو دیدگاه مهم مطرح است: رفتارگرایى و کارکردگرایى. هرچند این دو مباحثى متافیزیکى هستند، اما چالشهاى معرفتى مهمى به وجود مىآورند. مهمترین ویژگى «باور»، حیث التفاتى آن است که پیشینه آن به ابنسینا باز مىگردد. این بحث را، که بعداً برنتانو احیا نمود، امروزه در فلسفههاى تحلیلى و «فلسفه» ذهن مورد توجه جدّى قرار گرفته است
در باب نسبت میان «باور» و «معرفت»، دستکم چهار دیدگاه مهم مطرح است که عبارتند از: انکار وجود چیزى به نام «باور» (دیدگاه رفتارگرایان)، نفى تلازم میان باور و معرفت، جداانگارى ساحتهاى باور، و معرفت و تلازم آن دو
کلید واژهها
باور، حذفگرایى، کارکردگرایى، حیث التفاتى، آگاهى، معنا، فهم، صدق و معرفت
مقدمه
بر حسب تحلیل سنتى، معرفت 65 تحلیل مىشود به باور،66 صادق،67 موجّه68 بدین معنا که باور، صدق و توجیه شرایط ضرورى آن به شمار مىآید. بنابراین، اگر به چیزى معرفت داشته باشیم، نخست باید آن را باور کنیم و آن چیز باید صادق نیز باشد و سرانجام اینکه باید توجیه داشته باشد؛ همچنان که معرفت و یقین ـ به معناى خاص آن ـ در فلسفه و منطق اسلامى نیز مشابه آن تعریف شده است
آنچه در معرفتشناسى عمدتاً مورد بحث بوده، ماهیت توجیه، صدق و منابع معرفت و مباحث همانند آن است. تنها پس از انتشار مقاله معروف ادموند گیتیه بود که بحث دیگرى وارد این عرصه گردید و آن کفایت و عدم کفایت تحلیل مزبور است.69 اما بحث از باور، که آن نیز از عناصر و مؤلّفههاى معرفت است، چندان مورد توجه قرار نگرفته و به نحوى امرى بدیهى و بىنیاز از تبیین و تفسیر تلقّى شده است. به همین دلیل، در میان فیلسوفان غربى، معمولا کسى به ماهیت و چیستى باور نپرداخت؛ چنانکه در حوزه فلسفه و منطق اسلامى نیز حکم به همین منوال است. در آنجا معمولا اصطلاحاتى همچون اذعان، اعتقاد، حکم و تصدیق به کار رفته، اما تعریفى از آنها و کارکردشان صورت نگرفته است. در این باب، تنها رویکرد برخى از متکلّمان درخور توجه است، اما نه از منظر معرفتى، بلکه به انگیزه دیگرى. آنان که دغدغه ایمان دینى داشتهاند، کوشیدهاند رابطه ایمان و باور را تبیین نمایند. بدین منظور، به این مقوله پرداختهاند، اما چون رویکرد کلامى دارند، مباحث آنها نمىتواند چندان راهگشاى این بحث باشد
اما در غرب، به دنبال پیشرفتهاى علم، بخصوص علوم شناختى و تلاش در جهت علمىسازى معرفت، تلاشهایى براى تبیین «باور» نیز صورت گرفته است که همچنان تداوم دارد و از این رهگذر، مسئله «باور» و نقش آن در نگرش و کنش آدمى نیز اهمیت یافته است. به دنبال آن، امروزه از معرفتشناسى به «باورشناسى»70 نیز تعبیر مىشود.71 این امر به خوبى گویاى اهمیت و سمت و سوى جدید آن در میان معاصران است، در عین آنکه حاکى از پیوند نزدیک آن با فلسفه ذهن و علمالنفس است
در نتیجه، درباب باور دیدگاههایى مطرح شده است که هر یک آثار و نتایج خاصى دارد؛ همانگونه که در باب سایر مؤلّفههاى معرفت نیز اینگونه است. نتیجه برخى از این دیدگاهها، حذف قید «باور» از هندسه سه ضلعى معرفت است؛ مثل گونههایى از رفتارگرایى. این دیدگاه، که طیف وسیعى را تشکیل مىدهد، با استفاده از دستاورهاى علم و نتایج آن، اتفاق نظر دارد که معرفت مىتواند موجود باشد، بى آنکه باورى ـ به معناى سنّتى آن ـ لازم باشد. اما گروه دیگر همچنان وجود باور را از شروط و عناصر لازم و ضرورى معرفت مىدانند. آنان باور را داراى ویژگىهایى مىدانند؛ مثل «حیث التفاتى» و «آگاهى». به نظر آنان، با استفاده از این ویژگىهاست که مىتوان نحوه معرفت انسان را تبیین کرد. در این باب، دیدگاههاى دیگرى نیز مطرح است؛ مثل دیدگاه جدایى ساحتهاى معرفت و باور یا دیدگاه منسوب به افلاطون که بر ناسازگارى باور و معرفت تأکید دارد
بنابراین، مىتوان دیدگاههاى مهم در باب باور را به چهار دیدگاه ذیل تقسیم نمود: یک دیدگاه، که منسوب به افلاطون است، بر دوگانگى هویت باور و معرفت و ناسازگارى آن دو تأکید دارد. دیدگاه دوم، که از سوى بسیارى همچون فیلسوفان و منطقدانان مسلمان پذیرفته شده است، و بعدها نیز افرادى همانند آیر73 از آن جانبدارى کردهاند، به تلازم میان باور و معرفت اعتقاد دارند. دیدگاه سوم، که آن نیز طرفدارانى دارد، بر جدایى ساحتهاى باور و معرفت اصرار دارد. اما آخرین دیدگاه، دیدگاه برخى نحلههاى رفتارگرایى است که وجود عنصرى به نام باور را برنمىتابند
به دلیل آنکه مسائلى همچون معنادارى، شناخت، ساز و کار فهم، کارکرد ذهن و مباحث مانند آن مىبایست حل گردد، مکاتب مزبور هر یک کوشیدهاند پاسخى براى این مسائل بیابند. از مهمترین مباحث دیگر، تبیین ویژگىهاى مهم ذهن و باور است. از اینرو، هر یک تلاش کردهاند ویژگىهاى مزبور، بخصوص «حیث التفاتى» را مطابق نظر خود تفسیر و تبیین نمایند؛ اصطلاحى که در میان فیلسوفان مسلمان نیز سابقه دیرینه دارد. در نتیجه، قرائتهایى از این اصطلاح ارائه گردیده است. قرائت سنّتى آن توسط ابنسینا مطرح گردید که در قرون وسطا نیز تداوم یافت، اما قرائت جدید آن از سوى فیلسوف استرالیایى فرانس برنتانو74 و شاگردان او در فلسفه تحلیلى75 و پدیدارشناسى76 عرضه شد که همچنان تداوم یافته و به بحث محورى در فلسفه تحلیلى مبدّل گشته است. اما مخالفان دیدگاه مزبور، کوشیدهاند تفسیر دیگرى از آن ارائه نمایند تا با دیدگاه آنان مبنى بر انکار وجود باور، به معناى سنّتى آن، سازگار باشد. این دیدگاه، که بیشتر جنبه متافیزیکى و منطقى دارد، بر آن است تا تفسیر فیزیکالیستى از آن ارائه نماید
حذفگرایى
از نظر هستىشناختى، دیدگاههاى مطرح شده در باب باور را مىتوان به طور کلى، به دو گروه عمده تقسیم نمود: دیدگاههایى که به حذف باور از سه ضلعى معرفت مىانجامد، و دیدگاههایى که معتقد به وجود باور و از این رهگذر، ضرورت آن براى معرفت، هستند
دیدگاه اول، که معتقد است باور و حالات مثل آن وجود ندارد، یا تفسیرى از آن ارائه مىدهد که به نادیده انگاشتن آن منتهى مىشود، مشتمل بر گرایشهایى است که وجه مشترک تمامى آنها مخالفت با نظریه دو ساحتى ذهن و بدن است. به تعبیر دیگر، در فلسفه غرب، در باب ذهن و حالات آن، از قدیمالایام سه دیدگاه کلى مطرح بوده است: یکى دیدگاه دکارت است که به جدایى ساحتهاى ذهن و بدن، یعنى «دوگانهانگارى78 نفس و بدن» معروف است.79 بر اساس آن، نفس و ذهن موجودیتى دارد و بدن موجودیت دیگرى. به نظر دکارت، فرایند «ادراک» حالتى است ذهنى که بازتابدهنده امرى بیرونى است. رفتار بیرونى انسان به نظر دکارت، حاکى از وجود حالت ذهنى و برنامهریزى شده خاصى است. این دیدگاه، که دلایل خاص خود را دارد، با چالشهایى مواجه گردید
دوم دیدگاه ایدهآلیستى است که از سوى افرادى همچون بارکلى80 ارائه گردید. برحسب این دیدگاه، آنچه اصالت و موجودیت دارد، ذهن و حالات آن است
سوم نظریه رئالیستى در باب ذهن است. این نظر، که چالش معرفتشناختى و هستىشناسانه جدیدى در باب باور ایجاد مىکند، معتقد است: ذهن و حالات آن ساحت وجودى ممتازى ندارد، یا اگر دارد دور از دسترس آدمى است. این دیدگاه، که از آن به «حذفگرایى» تعبیر مىکنند، مشتمل بر گرایشهایى است که از آن جمله مىتوان به نحلههاى ذیل اشاره نمود
الف. دیدگاه اول
رفتارگرایى81 در نیمه اول قرن بیستم شکوفا شد و فیلسوفان نامدارى همچون ویتگنشتاین، کارناپ و راسل طرفدار آن به شمار مىآمدند. پس از آنان، کواین، دیوید سون، آرمسترانگ و برخى از روانشناسان از چهرههاى شاخص دیگر آن هستند که مىتوان گفت: وجه مشترک تمام آنها بىتوجهى به نقش باور و تلاش براى فرو کاستن آن به امور کمّى همچون رفتار است. از این منظر، اندیشه و سایر حالات درونى انسان تعیینکننده نیست؛ آنچه مىتواند به رفتار انسان شکل دهد، شرایط بیرونى است. در نتیجه رفتار انسان آگاهانه نیست ـ آنگونه که قبلا تصور مىکردند ـ بلکه واکنشهایى در برابر موقعیتها و شرایط خاص است. دلیل و قرینهاى بر وجود این حالات ذهنى در دست نیست، مگر رفتار انسان. از اینرو، با مطالعه رفتار، مىتوان آن را تبیین و تفسیر نمود. این دیدگاه در درون خود، مشتمل بر دیدگاههایى است
1 رفتارگرایى منطقى؛
2 رفتارگرایى روششناختى؛
3 رفتارگرایى تجربى؛
4 رفتارگرایى متافیزیکى
«رفتارگرایى روششناختى» عمدتاً از سوى روانشناسان ارائه شده است. آنان که در حقیقت ادعاى متافیزیکى نداشتند، روش علمى معتبر را منحصر در روشهاى علمى، همچون روانشناسى مىدانستند و از سوى دیگر، به نظر آنان، این علوم تنها مىتواند رفتارهاى کمّیتپذیر آدمى را تبیین نماید، اما حالات ذهنى را نیز دادههاى مناسبى براى تحقیقات علمى نمىدانستند؛87 چنانکه رفتارگرایان تجربى نیز همین نظر را دارند. از اینرو، نمىتوان گفت: آنان منکر وجود و دیگر حالات ذهنى هستند. بنابراین، آنچه مهم است دو نحله دیگر رفتارگرایى است؛ یعنى رفتارگرایى منطقى و متافیزیکى
«رفتارگرایان متافیزیکى» در واقع، همان نحله «حذفگرایانه ماتریالیست» هستند که معتقدند: برداشت متعارف از ذهن و حالات آن مبتنى بر «روانشناسى عامیانه»88 است که نمایندگان شاخص آن فودر،89 استفان استیچ90 و چرچلند91 هستند. به نظر آنان، روانشناسى عامیانه براى تبیین رفتار انسان و نشان دادن عقلانیت آن، به وجود «باور» متوسّل مىشود. از اینرو، باور پیشفرض اینگونه رفتارهاست، اما اگر کسى به روانشناسى عامیانه باور نداشته نباشد، چنان که با روانشناسى علمى جایى براى آن باقى نمىماند، مىتواند فرض مذکور را نادیده انگارد. بنابر این نظر، باور واقعیتى جز واقعیت رفتارى ندارد
اما «رفتارگرایى منطقى»، که در نیمه دوم قرن بیستم متداول بود، بر این باور است که جملات مربوط به حالات ذهنى از نظر معنا، با جملات مربوط به رفتار مترادف است. آنان با تأثیرپذیرى از اثباتگرایى منطقى (پوزیتیویسم) رایج در قرن بیستم، معتقدند: یک گزاره در صورتى معنادار است که بتواند به رفتار فیزیکى یا هر پدیده رفتارى ترجمه شود، و اگر اینگونه نباشد، مىتوان نتیجه گرفت که آن جمله یا گزاره بىمعناست. اما این دیدگاه، که پس از آن تاریخ، بکلى مردود دانسته مىشود، دیدگاه «فیزیکالیستى» در باب باور و حالات ذهنى است که بر حسب آن، باید تمامى حالات ذهنى را به پدیدههاى فیزیکى فروکاست
قرائت معتدلترى از رفتارگرایى منسوب به گیلبرت رایل92 وجود دارد. بنابر نظر او، «باور» یعنى: تمایل و گرایش به رفتار یا انجام عملى خاص. اگر کسى به امرى باور داشته باشد، به این معناست که وى تمایلى به انجام یا گفتن آن دارد و نه بیش از آن
اشکالات رفتارگرایى


دانلود مقاله عزادارى در عصر قاجار با word دارای 47 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله عزادارى در عصر قاجار با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود مقاله عزادارى در عصر قاجار با word
چکیده
1 مردمى بودن
2 حضور گسترده زنان
3 محدود نبودن عزادارى به دهه محرم
4 گسترش کمى و کیفى عزادارى
5 ـ حضور بزرگان حکومت در عزادارى ها
6 چهل منبر، چهل شمع
هفتادودو منبر
گسترش عزادارى
1 تکیه
تکیه دولت
2 شکل گیرى هیئت هاى عزادارى
نقش داش مشدى ها در رونق عزادارى ها
تعزیه خوانى69
1 تاریخچه تعزیه
2 گسترش و تحوّل تعزیه در دوره قاجاریه
الف) رشد کمى تعزیه
ب) رشد کیفى تعزیه
ج) حمایت دولت از تعزیه
د) مردمى بودن تعزیه و عزادارى
هـ ) تشکیل تعزیه مخصوص زنان
نقش روحانیون در رونق عزادارى اهل بیت
عزادارى در اوایل مشروطه و اواخر دوره قاجاریه
نقش مجالس عزادارى در سیاست
وضعیت عزادارى بعد از پیروزى مشروطیت
برگزارى عزدارى در مجلس شورا با اهداف سیاسى
نتیجه
کتابنامه
بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود مقاله عزادارى در عصر قاجار با word
1 ابن اثیر، الکامل فى التاریخ، بیروت، دارالکتاب العربى
2 جنتى عطایى،ابوالقاسم، بنیاد نمایش در ایران، چاپ دوم: تهران، صفى علیشاه، 2536 شاهنشاهى
3 کسروى، احمد، تاریخ مشروطه ایران، تهران، امیرکبیر
4 کسروى، احمد، شیعیگرى، تهران، چاپخانه پیمان، 1322
5 اسپناقچى پاشازاده، محمد عارف، انقلاب الاسلام بین الخواص و العوام، به کوشش رسول جعفریان، انتشارات دلیل، 1379
6 اسناد وزارت امور خارجه سال 1347، کارتن 12، پوشه 7
7 اوبن، اوژن، ایران امروز 1906 ـ 1907 ایران و بین النهرین، ترجمه على اصغر سعیدى، تهران، زوار، 1362
8 فلاندن، اوژن، سفرنامه، ترجمه حسین نور صادقى، اصفهانى، 1324
9 بشرى دلریش، زن در دوره قاجار، دفتر مطالعات دینى هنر سازمان تبلیغات اسلامى، 1375
10 بنجامین، س ـ ج ـ و، سفرنامه بنجامین (نخستین سفیر ایالات متحده امریکا در ایران عصر ناصرالدین شاه)، ترجمه مهندس محمدحسین کردبچه، چاپ دوم: تهران، سازمان انتشارات جاویدان، 1369
11 پیترو دلاواله، سفرنامه پیترو دلاواله، ترجمه شعاع الدین شفا، تهران، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، 1370
12 تاورنیه، سفرنامه تاورنیه، ترجمه ابوتراب نورى، انتشارات کتابخانه سنایى و کتابفروشى تأیید اصفهان
13 «تعزیه و شبیه خوانى در عالم»، سالنامه نور دانش، ش1، 1325ش
14 تنکابنى، میرزا محمد، قصص العلماء، تهران، کتابفروشى علمیه اسلامیه
15 جانویشارد، بیست سال در ایران، ترجمه على پیرنیا، انتشارات نوین، 1363
16 جهانگیر میرزا، تاریخ نو، به اهتمام عباس اقبال، تهران، علمى، 1327
17 محدثى، جواد، فرهنگ عاشورا، قم، نشر معروف، 1374
18 جواهر کلام، «تعزیه دارى در ایران»، اطلاعات ماهانه ش 90، شهریور 1334
19 ویلز، چارلز، تاریخ اجتماعى ایران در عهد قاجاریه، به کوشش جمشید دواتگر و مهرداد نیکنام، ترجمه سید عبداللّه، تهران، طلوع، 1366
20 اعظام قدسى، حسن، خاطرات من یا روشن شده تاریخ صدساله، تهران، 1342
21 بدلا، حسین، هفتاد سال خاطره از آیت الله حسین بُدَلا، مرکز اسناد انقلاب اسلامى،
22 دهخدا، لغتنامه دهخدا، زیر نظر دکتر محمد معین، دانشگاه تهران، تهران، 1343
23 معیرالممالک، دوستعلى خان، وقایع الزمان، به کوشش خدیجه نظام مافى، تهران، نشر تاریخ ایران، 1361
24 روزنامه الجمال، دوشنبه 26 محرم الحرام 1325ق
25 روزنامه ایران سلطانى، س 58، ش 1
26 روزنامه چهره نما، سال 2 شماره 11
27 سرپرسى سایکس، شکوه عالم تشیع، سفرنامه و سرگذشت زندگى نورالله خلف مرحوم محمدحسین خان اصفهانى، ترجمه مصطفى موسوى، تهران، انتشارات بهجت، 1373
28 سعدوندیان، سیروس و منصوره اتحادیه، آمار دارالخلافه تهران، تهران، نشر تاریخ، 1368
29 همایونى، صادق، تعزیه در ایران، نوید، شیراز، 1368
30 مستوفى، عبداللّه، شرح زندگانى من یا تاریخ اجتماعى و ادارى دوره قاجاریه، تهران، کتابفروشى محمدعلى علمى، 1324
31 عزیزالسلطان، روزنامه خاطرات عزیزالسلطان، به کوشش محسن میرزایى، زریاب، تهران، 1376
32 شهیدى، عنایت الله، پژوهشى در تعزیه و تعزیه خوانى از آغاز تا پایان دوره قاجاریه در تهران، تهران، دفتر پژوهش هاى فرهنگى با همکارى کمیسیون ملّى یونسکو در ایران، 1380
33 میرزا سالور، قهرمان، روزنامه خاطرات عین السلطنه، به کوشش مسعود سالور ـ ایرج افشار، تهران، اساطیر، 1374
34 کارستن نیبور، سفرنامه، ترجمه پرویز رجبى، تهران، توکا، 1354
35 کنت دوسرسى، ایران در 1839 ـ 1840 م، ترجمه احسان اشراقى، تهران، مرکز نشر دانشگاهى، 1362
36 کنت دوگوبینو، «شکوه تعزیه در ایران»، ترجمه فلورا اولى پور، فصلنامه هنر، زمستان 1374 و بهار، 1375، ش 30
37 گرترود بل، تصویرهایى از ایران، ترجمه بزرگمهر ریاحى، تهران، خوارزمى، 1363
38 گلى زواره، غلام رضا، ارزیابى سوگوارى هاى نمایشى، قم، سازمان تبلیغات اسلامى، 1375
39 اعتمادالسلطنه، محمدحسن، روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، به اهتمام ایرج افشار، تهران، امیرکبیر، 1350
40 کرمانشاهى، محمدعلى (1216 ـ 1114ق)، مقامع الفضل، قم، مؤسسه العلامه المجدد الوحید البهبهانى، 1321ق
41 فرید، مسعود، خاطرات فرید، تهران، زوار، 1354
42 هدایت، مهدى قلى خان، خاطرات و خطرات، چاپ دوم: تهران، انتشارات زوار، 1344
43 فقیه حقانى، موسى، «محرم از نگاره تاریخ و تصویر»، مندرج در فصلنامه تخصصى تاریخ معاصر ایران، ش 21 و 22 سال ششم بهار و تابستان 1381
44 نجفى، موسى، اندیشه دینى و سکولاریسم در حوزه معرفت سیاسى و غرب شناسى، تهران، پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى، 1377
45 نجمى، ناصر، دارالخلافه تهران، چاپ چهارم: تهران، امیر کبیر، 2536 شاهنشاهى
46 کرمانى، ناظم الاسلام، تاریخ بیدارى ایرانیان، تهران، بنیاد فرهنگ ایران
47 فلسفى، نصراللّه، زندگانى شاه عباس اول، انتشارات علمى
48 فتح، نصرت اللّه، زندگى نامه شهید نیکنام ثقه الاسلام تبریزى، بنیاد نیکوکارى نوریانى، تهران، 1352
49 ویلیام فرانگین، مشاهدات سفر از بنگال به ایران، ترجمه محسن جاویدان، تهران، مرکز ایرانى تحقیقات تاریخى، 1358
50 یاکوب ادوارد پولاک، سفرنامه پولاک، ترجمه کیکاوس جهاندارى، تهران، خوارزمى، 1361
51 یوشیدا، ماساهارو، سفرنامه یوشیدا ماساهارو، ترجمه هاشم رجب زاده، آستان قدس رضوى، 1373
52 بامداد، مهدى، شرح حال رجال ایران در قرن 12، 13 و 14 هجرى، چاپ چهارم: تهران، زوار، 1371
53 مصطفوى، سیدمحمدتقى، آثار تاریخى طهران، تنظیم و تصحیح میرهاشم محدث، چاپ اول: تهران، انجمن آثار ملى، 1361
54 بیگى، حسن، تهران قدیم
55 کارلا سرنا، سفرنامه، ترجمه غلامرضا سمیعى
56 اعتماد السلطنه، محمد حسن خان، المآثر و الآثار، تهران، دارالطباعه خاصه، 1306 ق
58 عضد الدوله، تاریخ عضدى،کرج، سرو، 1376
چکیده
عصر حکومت سلسله قاجار در ایران، عصر رونق و رواج عزادارى براى امام حسین(علیه السلام)بوده است. در این دوران، علاوه بر رشد و توسعه عزادارى و شرکت همه قشرها و گروه ها در مراسم عزادارى، شیوه هاى نوینى در عزادارى پدید آمد که در عصر صفویه وجود نداشت. در این مقاله درباره این موضوع، بهویژه در مقایسه با عصر صفوى بحث و بررسى شده و ویژگى هاى عزادارى در این دوره ارائه مى شود
واژگان کلیدى: عزادارى، امام حسین(علیه السلام)، عصر قاجار و ویژگى ها.
الف) ویژگى هاى عزادارى در عصر قاجار
در عصر قاجاریه مراسم عزادارى و سوگوارى امام حسین(علیه السلام) وارد مرحله جدیدى شد و از لحاظ شکلى و توسعه و نیز از لحاظ محتوا دگرگونى هایى یافت که آن ها را بررسى مى کنیم
1 مردمى بودن
پس از واقعه عاشورا دوست داران امام حسین(علیه السلام) و شیعیان براى امام حسین(علیه السلام) و شهداى کربلا عزادارى کردند. رواج و گسترش عزادارى، مرهون تشویق هاى ائمه اطهار(علیهم السلام) بود، و در دوره هایى که تشیع قدرت مى یافت با تشویق ها و حمایت هاى حکومت هاى شیعى، بیش از پیش رواج و گسترش پیدا مى کرد، چنان که در دوره هاى آل بویه و صفویه از برپایى عزادارى بسیار حمایت شد. اما با فرارسیدن عصر قاجار، عزادارى براى امام حسین(علیه السلام) کاملاً نهادینه شد و به صورت امرى کاملاً عمومى و مردمى درآمد، به طورى که نوشته اند در دوران قاجاریه در تهران و شهرهاى بزرگ در تمام ماه هاى محرم و صفر در اغلب محله ها مردم با برپا کردن چادر و گستردن فرش و نصب علم و کتل، عزادارى مى کردند. و هر کس و هر صنف و دسته طبق نذر خود به طور نسبى به این کار دست مى زدند و آن را نوعى فریضه مذهبى مى دانستند
اوژن فلاندن4 که در زمان قاجاریه به ایران آمده بود در آرامگاه شاهزاده حسین قزوین با سینه زنى پرهیجان مردم روبه رو مى شود، به توصیف آن پرداخته و از برپایى مراسم تعزیه در معابر عمومى و تکیه ها، حیاط مساجد یا درون قصرهاى بزرگ تهران، خبر مى دهد. و اضافه مى کند
عده اى با مشت سخت به سینه کوبیده و در نتیجه، سایرین را برانگیخته، شورش در جمعیت و بازیگران برپا مى نمودند، ;در مدت عزادارى عده اى از مقدسین در شهر به راه افتاده از اعماق وجود منقبت حسین](علیه السلام)[ و على](علیه السلام)[ را مى نمایند. بعضى زنجیرهاى آهنى را بر روى سینه لخت مى زنند و خود را مجروح مى سازند. برخى پا برهنه و خون آلود با چهره سیاه شده در کوچه ها دم از حسین(علیه السلام) مى زنند و ادعا مى کنند که تشنگى و گرما را بر خود هموار خواهند ساخت
کنت دوسرسى، سفیر فوق العاده فرانسه که در 1255 ق به ایران آمده بود نیز در خصوص مراسم محرم مى گوید
]مردم ایران[ ایام عزادارى ماه محرم را با تشریفات رسمى و زیاد انجام مى دهند
بر اساس گفته سفیر فرانسه هر کس در حد توان خود سعى مى کرد در عزادارى نقشى درخور توجه ایفا کند; افراد عادى با شرکت خود، و افراد متموّل و صاحب منصب به منظور اظهار عقیده و نشان دادن مراتب ارادت خود به خاندان رسالت و ائمه، بساط مفصلى در خانه هاى بزرگ یا هیئت ها و تکیه هاى عمده شهر برپا مى کرده، عزادارى مفصلى را اقامه مى نمودند
افرادى که از جثه قوى برخوردار بودند عَلَم هایى را که کمتر کسى قادر به حرکت درآوردن آن ها بود جلوى دسته بر سینه و شکم خود به طور عمودى قرار مى دادند و با شال مخصوصى بسته و حمل مى کردند
در زمان سلطنت ناصرالدین شاه به جز تهران سایر شهرها نیز در عزادارى گوى سبقت را از هم ربوده بودند. ماساهاروى ژاپنى در دوران ناصرالدین شاه وقتى وارد اصفهان مى شود که در شهر، عزادارى برپا بوده و وضعیت عزادارى شیعیان بسیار توجه او را به خود جلب مى کند. او در توصیف این عزادارى مى نویسد
نزدیک مسجد شاه رسیدم ایوان و در ورودى مسجد مشرف به میدان بزرگ بود ... انبوه مردم از پیر و جوان در مسجد جمع شده بودند. شمار این جمعیت دو یا سه هزار نفر مى شود. آن ها در صحن مسجد چند حلقه ساخته، بعضى از آن میان پیراهن را درآورده و شانه و سینه شان را برهنه کرده بودند آن ها به آهنگ منظمى و با هر دو دست به سینه شان مى کوفتند و فریاد ماتم و بلند «حسین حسین» مى گفتند. آن ها مى ایستادند، روى پا مى چرخیدند و بلند و با فریاد و اندوه عزادارى مى کردند... این صحنه رفتار آن ها را با هیچ چیز نمى توانم قیاس کنم. البته ما ژاپنى ها هم در تابستان مراسم بون (مراسمى که ژاپنى ها به یاد و آرامش روح نیاکان و درگذشتگان خود در تابستان برگزار مى کنند) را برگزار مى کنیم، اما در این جا گروهى از عزاداران پى در پى قمه به سرشان یا زنجیر به سینه و پشت خود مى کوبیدند و خون به وضع بدى از سر و سینه آن ها سرازیر بود و از آن ها منظره رقت انگیز و دردآور مى ساخت. نمى دانم که آن ها چه دلى داشتند، همه دکان هاى شهر بسته بود و کسى کار نمى کرد، هیچ نمى دانستم از که بپرسم و چه بکنیم
چارلز جیمزویلز10 نیز در خصوص مشاهده هاى خود در اصفهان در زمان ظل السلطان پسر ناصرالدین شاه(1266 ـ 1336 ق)11 مى نویسد
وقتى که ماه محرم الحرام، یعنى ماه عزادارى وارد مى شود تمام ساکنین ایران اناثاً و ذکوراً، حتّى فقراى آن جا، به لباس سیاه ملبس مى شوند... در مجالس روضه خوانى مرد و زن بسیار جمع مى شوند... علاوه بر روضه خوانى زیاد، بعضى از حکّام ولایات، محض احترام و تقویت تعزیه دارى و عزادارى شهدا مبلغ کثیرى از جیب خود ]خرج[نموده و مجلس تعزیه خوانى بسیار خوبى فراهم مى آورند
آن چه در همه عزادارى هاى دوره قاجاریه بهوضوح دیده مى شود مردمى بودن و حضور پررنگ مردم در عزادارى هاست
نکته قابل توجه این که این وضعیت به تهران اختصاص نداشته، بلکه تمام مراکز استان ها و حتى تمام روستاها و قصبه ها در سراسر کشور چنین وضعى داشته اند. گرترود بل13 از مشاهده هاى خود در قزوین 1311 ق / 1892 م چنین حکایت مى کند
اندکى پس از آن که به خاک ایران قدم گذاشتیم به طور غیر منتظره اى با داستان این شهادت روبه رو شدیم. در خیابان اصلى قزوین، هنگامى که در فاصله عوض کردن اسب هایمان پرسه میزدیم ... و آخوندى که روى نوعى منبر نشسته بود وقایعى را که آنان بایستى نمایش دهند به صداى بلند مى خواند. اما با شروع ماه محرم هیجان مذهبىِ پنهان مشرق زمین آشکار شد. هر شب، هنگام غروب، شیون و زارى عزاداران فضا را پر مى کرد و غم و اندوه، گاهى اوج مى گرفت و گاهى تخفیف مى یافت تا سپیده دم که مؤمنان عزادار را به بستر بفرستد، و سبب شود بى ایمانان از خواب مانده، با آهى از رضایت، سر را روى بالش بگردانند. سرانجام روز دهم محرم فرا رسید، روزى پراهمیت براى همه مسلمانان...بوده است. ولى براى شیعیان دهم محرم لحظه اى بسیار ژرف تر و پرمعناتر است، چرا که شهادت امام حسین(علیه السلام) در این روز روى داده است
شور و هیجان عزادارى در روستاها نیز دست کمى از شهرها نداشت، چنان که گرترودبل در سال 1311 ق عزادارى در یکى از روستاهاى قزوین را چنین توصیف مى کند


دانلود مقاله تشابه تجربههاى عرفانى و توجیه عقلانى وحدت وجود از نظر ملّاصدرا و استیس با word دارای 38 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله تشابه تجربههاى عرفانى و توجیه عقلانى وحدت وجود از نظر ملّاصدرا و استیس با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود مقاله تشابه تجربههاى عرفانى و توجیه عقلانى وحدت وجود از نظر ملّاصدرا و استیس با word
چکیده
مقدّمه
وحدت وجود
تجلّى خداوند در همه اشیا
شناختناپذیرى حق
علّت همسانى مکاشفات عرفاى منتسب به مکاتب مختلف عرفانى
علّت همسانى کشفها: وحدت حقیقى وجود
دیدگاههاى مختلف در توجیه وحدت وجود
دیدگاه استیس
نقد و بررسى
شبهه دیگرساختار
دیدگاه ملّاصدرا
اقسام کثرت
نتایج تشکیک در وجود
نتیجهگیرى
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود مقاله تشابه تجربههاى عرفانى و توجیه عقلانى وحدت وجود از نظر ملّاصدرا و استیس با word
ـ ابنسینا، التعلیقات، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1379
ـ ابنعربى، محىالدین، فصوصالحکم، تعلیقات ابوالعلاء عفیفى، تهران، الزهراء، 1370
ـ ـــــ ، فصوصالحکم، تهران، الزهراء، 1370
ـ ـــــ ، الفتوحات المکیه، بیروت، دار صادر، بىتا
ـ استیس، والتر ترنس، عرفان و فلسفه، ترجمه بهاءالدین خرّمشاهى، تهران، سروش، 1361
ـ الیاده، میرچا، فرهنگ و دین، ترجمه بهاءالدین خرّمشاهى، تهران، طرح نو، 1374
ـ ایزوتسو، توشیهیکو، صوفیسم و تائوئیسم، ترجمه محمّدجواد گوهرى، تهران، روزنه، 1378
ـ جامى، عبدالرحمنبن احمد، نفحاتالانس من حضرات القدس، بىجا، بىنا، 1326
ـ جیمز، ویلیام، دین و روان، ترجمه مهدى قائنى، تهران، انقلاب اسلامى، 1372
ـ حسنزاده آملى، حسن، ممدّالهمم در شرح فصوصالحکم، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، 1378
ـ حلّى، حسنبن یوسف، کشفالمراد فى شرح تجریدالاعتقاد، تحقیق حسن حسنزاده آملى، قم، نشر اسلامى، 1422ق
ـ دکارت، رنه، تأمّلات در فلسفه اولى، ترجمه احمد احمدى، تهران، نشر دانشگاهى، 1361
ـ زرّینکوب، عبدالحسین، ارزش میراث صوفیه، تهران، امیرکبیر، 1362
ـ سربخشى، محمّد، «تشکیک در سه مکتب فلسفى»، معرفت فلسفى، ش 20 (تابستان 1387)، ص 11ـ52
ـ شایگان، داریوش، آیین هندو و عرفان اسلامى، ترجمه جمشید ارجمند، تهران، فرزان روز، 1382
ـ شعرانى، عبدالوهّاب، الیواقیت و الجواهر فى بیان عقائدالاکابر، مصر، مصطفى البابى الحلبى و اولاده، 1378ق
ـ شیخ اشراق، مجموعه مصنّفات، تهران، پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى، 1372
ـ طباطبائى، سید محمّدحسین، نهایهالحکمه، با تعلیقات غلامرضا فیّاضى، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1378
ـ عبودیت، عبدالرسول، درآمدى به نظام حکمت صدرایى، تهران، سمت، 1385
ـ فیّاضى، غلامرضا، درآمدى بر معرفتشناسى، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امّام خمینى، 1386
ـ قیصرى رومى، محمّدداود، شرح فصوصالحکم، به کوشش سید جلالالدین آشتیانى، تهران، علمى و فرهنگى، 1375
ـ کاشانى، عبدالرزاق، شرح فصوصالحکم، قم، بیدار، 1370
ـ کاکایى، قاسم، وحدت وجود به روایت ابنعربى و مایستر اکهارت، تهران، هرمس، 1381
ـ مدرّسى، محمّدتقى، مبانى عرفان اسلامى، ترجمه صادق پرهیزگار، تهران، بقیع، 1373
ـ مصباح، محمّدتقى، آموزش فلسفه، تهران، سازمان تبلیغات اسلامى، 1386
ـ «معرفتشناسان (5)و (6)»، ذهن، ش 14 (تابستان 1382)، ص 175ـ181
ـ ملّاصدرا (صدرالدین محمّدبن ابراهیم شیرازى)، الشواهدالربوبیه، مشهد، دانشگاه مشهد، 1346
ـ ـــــ ، الحکمه المتعالیه فى الاسفار العقلیه الاربعه، بیروت، دار احیاءالتراث العربى، بىتا
ـ ـــــ ، شرح اصول کافى، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، 1366
ـ ـــــ ، شرح الهدایهالاثیریه، بىجا، موسسهالتاریخ العربى، 1313ق
چکیده
وحدت وجود را مىتوان مهمترین گزاره اکثر مکاتب عرفانى دانست. البته مکاتب گوناگون عرفانى، در نوع جهانبینى و دستورالعملهاى مربوط به سیر و سلوک، تفاوتهایى با یکدیگر دارند؛ امّا ظاهرآ در این آموزه، اغلب با هم اختلاف اساسى ندارند. امّا، توجیه منطقى و عقلانى این امر با مشکلات بزرگى روبهروست و کمتر مکتب فکرىاى توانسته است از عهده تبیین آن برآید؛ بلکه گاهى برخى با صراحت گفتهاند: اساسآ این امر توجیه عقلانى ندارد و امرى غیرعقلانى است. در این مقاله، نخست به بررسى مکاتب مختلف عرفانى پرداخته، و تشابه آنها را در موضوع «وحدت وجود» و چند آموزه مهم و مرتبط با آن بررسى کردهایم و سپس، کوشش ملّاصدرا و استیس را در توجیه وحدت وجود به بحث گذاشتهایم
کلیدواژهها : تجربه عرفانى، وحدت وجود، عرفان اسلامى، تائوئیسم، عرفان هندى، عرفان مسیحى، تجلّى، شناخت حق، وحدت کشف، وحدت حقیقت، وجود رابط
مقدّمه
پلورالیسم در رستگارى (یا پلورالیسم در حقّانیت) ادّعایى نیست که در عصر جدید پدید آمده و یا فقط از طرف روشنفکران دوران معاصر مطرح شده باشد؛ بلکه رگههاى بسیار روشنى از آن را مىتوان در کلام عارفان و صوفىمسلکان تمامى اعصار مشاهده نمود. این در حالى است که اکثر دینداران، «پلورالیسم» (به ویژه پلورالیسم در حقّانیت) را انکار کردهاند. واقعآ حق با کیست؟ آیا هر دو طرف راست مىگویند؟ طبق دیدگاه پلورالیستها، دینداران نیز راست مىگویند؛ امّا دینداران فقط دیدگاه خویش را درست مىدانند و اعتقاد دارند که پلورالیستها گرفتار خطا مىباشند. اگر بخواهیم به همین مقدار بسنده کنیم و به قضاوت بنشینیم، به نظر مىرسد که باید حق را به دینداران بدهیم؛ چراکه ایشانْ هم طبق دیدگاه خویش برحقّاند و هم طبق دیدگاه پلورالیستها. امّا موضوعْ پیچیدهتر از آن است که بتوان به این سادگى درباره آن قضاوت کرد؛ دستکم، موضوعى که ذهن نویسنده این مقاله را به خود مشغول داشته چیز دیگرى است. صرفنظر از قضاوت نهایى، پرسش زیربنایى نگارنده این است که: پلورالیسمى که اهل عرفان مطرح مىسازند، بر چه مبنایى استوار است؟ آیا ایشان حقیقت را ذووجوه مىدانند؟ آیا اصل حقیقتْ واحد، و جلوههاى آنْ متعدد است؟ آیا حقیقتْ واحد، و راههاى دستیابى به آن متعدد است؟ خلاصه ادّعاى اصلى اهل عرفان در این باب چیست؟ گاهى به نظر مىرسد که ایشان سعادت و شقاوت را به آن معنایى که در ادیان مطرح است، قبول ندارند؛ حتى گاهى چنین مىنماید که از نظر ایشان، اساسآ نمىتوان کافر یا مشرکى را در میان انسانها سراغ گرفت. در حقیقت، با نگاه متدیّنانه است که انسانها به کافر و مؤمن یا مشرک و موحّد تقسیم مىشوند، و هر دینى نیز موضع خود را دارد: مسیحى مسلمان را مؤمن نمىداند و ایمان خود را بالاترین درجه از ایمان مىداند؛ مسلمان نیز همین برخورد را با مسیحى انجام مىدهد. آدمى که از بیرون به این موضوع نگاه مىکند، به حیرت مىافتد که: به راستى، حقیقت چیست و آن را چگونه مىتوان به دست آورد؟
در مقاله حاضر، بیشتر به کشف موضع عرفا در اینباره خواهیم پرداخت. از اینرو، به نظر مىرسد بهتر باشد نخست به این پرسش پاسخ دهیم که: آیا اساسآ عرفاى مکاتب مختلف ـ اعم از مسلمان و غیرمسلمان ـ سخن واحدى دارند؟ شایسته است، این وحدتنظر را در بنیادىترین موضوعات به بررسى بنشینیم؛ چراکه هرگونه وحدت یا اختلافنظر در سایر عرصههاى نظرى و عملى، ناشى از وحدت یا کثرت در اصول خواهد بود. بنابراین، اولین پرسش اساسى در این پژوهش آن است که: آیا عرفاى مکاتب مختلف ـ اعم از بودیسم، تائوئیسم، عرفان مسیحى، عرفان یهودى (قبالا)، عرفان اسلامى (صوفیسم) و سایر مکاتب عرفانى ـ در اساسىترین ادّعاها و کشفهاى خویش وحدتنظر، و وحدت کشف دارند یا آنکه در میان ادّعاها، اختلاف اساسى وجود دارد؟ باید پذیرفت که حتى پس از بررسىهاى دقیق نیز نمىتوان با یقین به وحدت یا کثرت کشفها حکم داد؛ زیرا قضاوت درباره «کشف و شهود» آن را از حقیقت خود تهى مىکند و به عرصه علم عقلى و حصولى وارد مىسازد، حال آنکه روشن است که «کشف» امرى شخصى و غیرعقلى به شمار مىرود. با اینهمه، چارهاى جز این نیست و با مراعات قواعد منطقى و عقلانى، و اعمال کمترین تصرّف در تفسیر دریافتهاى شهودى، باید تاحدودى به واقعیت کشفهاى عرفا دست یافت و درباره وحدت یا کثرت آن کشفها قضاوت کرد. پس، سؤال این است که: آیا میان کشف عرفا در مکتبهاى مختلف عرفانى، همسانى وجود دارد یا خیر؟ بعد از پاسخ به این سؤال است که مىتوان درباره رویکرد پلورالیستى عرفا قضاوت کرد. به عبارت روشنتر، اگر بتوان در دریافتهاى حضورى عرفا همسانى پیدا کرد (به ویژه همسانى در بنیادىترین مسائل متافیزیکى)، در آن صورت مىتوان درک نمود که چرا عرفا به طور کلّى گرایش زیادى به مسئله پلورالیسم داشتهاند؛ زیرا همسانى در دریافتهاى حضورى، علامت روشنى بر وحدت حقیقت است و نشان مىدهد که حقیقت واحد را مىتوان از راههاى مختلفى به دست آورد
امّا سؤال اساسى دیگرى که بر فرض وحدت کشف عرفا رخ مىنماید، این است که : چگونه مىتوان کشفهاى واحد را که حاصل سلوکهاى مختلف عرفانى است، به صورت منطقى و عقلانى توجیه کرد؟ در واقع، چگونه است که انسانهاى مختلف در زمانهاى مختلف، با به کارگیرى روشها و دستورالعملهاى مختلف، و بهرهمندى از اعتقادات مختلف، به امر واحد و یکسانى دست پیدا مىکنند؟ چه بسا کسى مدّعى شود : این پیشفرض که عرفا در مکاتب مختلف عرفانى روشها، دستورالعملها، و اعتقادات مختلفى دارند و با اینهمه، به کشف واحدى دست مىیابند، از اساس نادرست است؛ بلکه مسئله این است که در همه مکاتب عرفانى، اصولْ یکساناند و تنها جزئیات با یکدیگر تفاوت دارند (بنابراین، در مجموع، مکاتب عرفانى نتایج یکسانى به دست مىدهند). بدیهى است که تحقیق درباره صحت و سقم هریک از این دو ادّعا نیازمند بررسى بسیار گستردهاى است. در هر صورت، به جاى افزودن بر شمار سؤالات، بهتر آن است که با مشخص نمودن پرسشهاى تحقیق، به اصل موضوع بپردازیم تا شاید برخى از ابهامهاى مسئله روشن شود. بدین ترتیب، پرسشهاى اصلى این تحقیق عبارتاند از
1 آیا همسانى و اتفاقنظرى میان کشفهاى عرفاى مکاتب مختلف عرفانى وجود دارد؟ اگر وجود دارد، آیا این همسانى در کشفهاى اصلى ایشان برقرار است یا خیر؟
2 بر فرض مثبت بودن پاسخ سؤال قبل، دلیل این همسانى چیست؟
3 آیا منطقآ مىتوان این همسانى مفروض را توجیه کرد؟
4 آیا این همسانى مىتواند وجهى منطقى براى پلورالیسم ادّعاشده در سطور اولیه این مقاله باشد؟
روشن است که براى پاسخ دادن به پرسش نخست، باید به متن مکاتب مختلف عرفانى مراجعه و ادّعاهاى اصلى آنها را بررسى کرد. بدین سان، در این بخش از مقاله، به این مسئله مىپردازیم و مىگوییم که: موضوعات گوناگونى به صورت مشترک در مکاتب عرفانى دنیا مطرح شدهاند. این اشتراکات را که با استقرایى مقدّماتى به دست مىآیند، نویسندگان مختلفى پذیرفتهاند؛ براى مثال براد در اینباره مىگوید
سرانجام به برهان اثبات وجود خدا که مبتنى بر وقوع حالات و تجارب ویژه عرفانى و دینى است، مىرسیم. من به طیبخاطر مىپذیرم که چنین حالاتى به مردمانى که از نژادهاى گوناگون و در سنن اجتماعى متفاوتى بودهاند، در همه ادوار تاریخ، دست داده است. و باز هم به طیبخاطر قبول دارم که اگرچه آن تجارب در زمانها و مکانهاى مختلف تفاوتهاى قابلملاحظهاى با یکدیگر داشتهاند، همچنین تعبیرات آنها از نفس تجربه گوناگونتر بوده است، ولى محتملا ویژگىهاى معیّن و مشترکى در میان آنها هست که براى تمییزشان از سایر انواع تجربه کافى است. و بر این مبنا، از نظر من، بسیار محتمل است که انسان در حالات دینى و عرفانى، با حقیقت یا جنبهاى از حقیقتْ ارتباطى مىیابد که به هیچ طریق دیگر نمىیابد
سخن صریحتر از آنِ ویلیام جیمز است که مىگوید
; مهمترین نتیجهاى که از اشراق و جذبه گرفته مىشود، این است که دیوار جدایى بین فرد و مطلق از میان برداشته مىشود. در آنجاست که ما وحدت خود را بىنهایت درک مىکنیم. و این است آن آزمایش ازلى و پیروزمندى که از عرفان، در تمام شرایط و در همه مذهبها دیده مىشود. در مذهب هندو، در تصوف، در مسیحیت، در; همهجا، این آهنگ شنیده مىشود؛ آنهم با یک هماهنگى بىنظیر که همه عرفا از وحدت با حق، دم مىزنند
استیس نیز مىگوید: «در تجربههاى عرفانى سراسر جهان، با وجود اختلافات عدیده و معتنابهى که در تعبیر آن هست، وفاق و اتفاق کلمهاى بنیادین مشهود است.»
وحدت وجود
نقل همین سه قول کافى است تا نشان دهد که افراد زیادى چنین دیدگاهى دارند. به هر روى، اینک شایسته است به بررسى مکاتب مختلف عرفانى بپردازیم و موضوعات گوناگونى از یکسانى شهودهاى عرفانى در این مکاتب را جستوجو کنیم. مهمترین مسئلهاى که مىتواند اولین موضوعِ جستوجو باشد، مسئله وحدت وجود است. نکته جالب توجه آن است که وحدت وجود ـ و مسائل متفرّع بر آن ـ اصلىترین آموزه عرفانهاى اسلامى، مسیحى، یهودى، و حتى هندى و چینى است. به عبارت دیگر، نه تنها پیروان ادیان ابراهیمى «وحدت وجود» را به عنوان اصلى مشترک پذیرفتهاند، بلکه عرفانهاى شرقى نیز که ماهیتآ تفاوت قابلتوجهى با عرفانهاى برخاسته از ادیان توحیدى دارند، در این امر با آنها مشترکاند
منطق حاکم بر همه ادیان ابراهیمى، تا حدود زیادى، همسان است. براى مثال، اسلام و مسیحیت در مهمترین آموزه خود، یعنى مسئله توحید، با هم اختلاف دارند؛ امّا با این حال، در هنگام تبیین دیدگاه خویش در اینباره، از یک روش و یک منطق استفاده مىکنند. به نظر مىرسد که منطق حاکم بر تبیینهاى الهیاتى در این دو دینْ منطق ارسطویى، و به طور کلّى، منطق یونانى است. بدیهى است که تفسیر هستى، در این دو دیدگاه، تفسیرى مبتنى بر فلسفه یونانى خواهد بود. با این وصف، پیروان این دو دین، اگرچه در همان موضوع اصلى با هم اختلاف پیدا نموده و یکى قائل به توحید و دیگرى قائل به تثلیث شدهاند، امّا بازهم منطقشان واحد است؛ نهایت آنکه متألّه مسیحى به هنگام توجیه تثلیث، مدّعى ناتوانى عقل در تثبیت منطقى و هستىشناختى اعتقاد خویش مىباشد، ولى نوع نگاهش به قوانین منطقى و هستىشناختى با نوع نگاه متألّه مسلمان متفاوت نیست. این در حالى است که جهانبینى حاکم بر ادیان شرقى چندان با روش فلسفى و منطقى یونانى سنخیت ندارد و ادیان شرقى، بیشتر، حالت ذوقى و اشراقى دارند. با اینهمه، وقتى به گرایشهاى عرفانى این دو حوزه متفاوت (ادیان ابراهیمى یا همان ادیان غربى، و ادیان شرقى) مراجعه و ادّعاهاى مهم آنها را بررسى مىکنیم، پى مىبریم که این عرفانها، اغلب دیدگاه مشترکى دارند؛ براى مثال، ایزوتسو درباره اتفاقنظر عرفان چینى با عرفان اسلامى (در موضوع وحدت وجود) مىگوید : «اندیشهاى که در کتاب چانگتزو مربوط به تائوئیسم وجود دارد، اگر به درستى مورد تحلیل و فهم قرار گیرد، همتاى جالب چینى فلسفه وحدت وجود را ـ آنگونه که ابنعربى در اسلام عرضه کرده ـ در اختیار ما قرار خواهد داد.» او در جاى دیگرى نیز مىگوید
در چشم کسى که «بیدارى بزرگ» را تجربه کرده است، همهچیز واحد است، همهچیز خود حقیقت است؛ گرچه در عین حال، این حقیقتِ فرید بر روى او چشمانداز رنگارنگى از اشیاى بىنهایت متنوع و گونهگون مىگشاید که در گوهر و ذات با هم متفاوتاند. و عالم هستى از این حیث، عالم تعدّد و تکثّر است. این دو حیثیت با هم قابل جمع خواهند بود، اگر ما این اشیا را اشکال عرضى و متنوع واحد مطلق انگاریم. وحدت وجودى که اینگونه فهمیده مىشود، محور فلسفه لائوتزو و چانگتزو را تشکیل مىدهد
نظر استیس نیز درباره عرفانهاى هندى مشابه همین نظر است. او معتقد است: حکمت ودانتا که در متونى همچون اوپانیشادها نمود یافته، بىگمان وحدت وجودى است. از نظر وى، در این متون، تعبیر درستى از وحدت وجود به دست داده نشده؛ امّا بدون تردید مراد اصلى گویندگان آن سخنان همان «وحدت وجود» بوده است. به اعتقاد استیس، اوپانیشادها زبانى دارد که اگر صرفآ به منطوقش توجه شود، قائل به یکسانى و یگانگى خدا و جهان است. البته، وى این تعبیر را تعبیر درستى از وحدت وجود نمىداند؛ امّا اعتقاد دارد که در هر حال، مفاد اصلى آن وحدت وجود است. او آنگاه به نقل جملاتى از اوپانیشادها مىپردازد که در اشاره به «وحدت وجود» صراحت زیادى دارند؛ مثلا در ماندوکیا اوپانیشاد، چنین مىخوانیم: «هرچه هست برهمن است.» همچنین، در سوتاسواتارا اوپانیشاد، آمده است
تو همانا آتشى، تو همانا خورشیدى، تو همانا هوایى، تو همانا ماه آسمانى، تو همانا چرخ پرستارهاى، تو همانا برهمن متعالى هستى، تو همانا همه آبهاى جهانى. تو اى آفریننده همه، تو زنى، تو مردى، تو همانا جوانمردى، دوشیزهاى، تو همانا پیرمرد فرتوت فرسودهاى، تویى که چهرهات همهجا هست، تو همانا پروانه تیرهرنگى، تو همانا طوطى سبزپر و سرخچشمى، تو همانا ابر آذرخشافروزى، چهارفصلى، دریاهایى، بىآغازى تو، فراتر از زمان و فراتر از مکان


دانلود تحقیق سنجش میزان و عوامل مؤثر بر شادی دانشجویان با word دارای 26 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود تحقیق سنجش میزان و عوامل مؤثر بر شادی دانشجویان با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود تحقیق سنجش میزان و عوامل مؤثر بر شادی دانشجویان با word
چکیده
طرح مسئله
پیشینه تحقیق
الف. نظریه اقتصادی
ب. نظریه روان شناسی
عوامل مؤثر بر شادی دانشجویان
اهداف تحقیق
سؤالات تحقیق
روش تحقیق و جامعه آماری
یافتهها
پیشنهادات
نتیجه گیری
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود تحقیق سنجش میزان و عوامل مؤثر بر شادی دانشجویان با word
امیدیان، مرتضی، «بررسی وضعیت سلامت عمومی و شادکامی در دانشجویان دانشگاه یزد»، فصلنامه مطالعات تربیتی و روانشناسی دانشگاه فردوسی، ش 1(10)، 1388، ص 116-
جعفری، علی، «رابطه ابعاد شخصیت وخلاقیت با شادکامی دربین دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه تبریز»، پایان نامهکارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور مرکز تهران، 1387
حیاتی، حمیدرضا، «تأثیر محیط فیزیکی مدرسه بر نشاط دانشآموزان دوره متوسطه شهرستان ساری»، پایاننامه کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی رودهن، 1387
زارعی متین، حسن و همکاران، «نقش دانشگاه در ایجاد عوامل مؤثر برشادی»، فصلنامه فرهنگ در دانشگاه اسلامی، ش2، ص 27-4، 1388
ظهوری، علیرضا، فکوری، عیلرضا، «وضعیت شادابی دانشجویان دانشکده مدیریت و اطلاع رسانی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران»، فصلنامه ارمغان دانش، ش30، ص72 – 63، 1382
عباسی، ناهید، «بررسی عوامل موثر بر نشاط و شادابی دانش آموزان از دیدگاه دبیران و دانش آموزان دبیرستانهای دخترانه شهر اصفهان درسال تحصیلی 1382-1383»، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشکده علوم تربیتی دانشگاه آزاد خوراسگان، 1383
علوی، پروانه، «بررسی رابطه شادی باشخصیت در دانشجویان دختر ورزشکار و غیرورزشکار دانشگاه تبریز»، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه آزاد اسلامیواحد تهران مرکزی، 1379
کاظمیان مفدم، کبری و مهرابی زاده هنرمند، مهناز، «بررسی رابطه نگرش مذهبی با شادکامی و سلامت روانی دانشجویان دختر و پسر دانشگاه آزاد اسلامی واحد بهبهان»، فصلنامه روانشناسی ودین، سال دوم، ش4، زمستان، ص 174- 157، 1388
مردای، مریم و همکاران، «شادمانی و شخصیت بررسی موردی»، تازههای علوم شناختی، ش2، ص 63-61، 1384
نصوحی دهنوی، محمود. «بررسی رابطه بین میزان شادمانی و عوامل آموزشگاهی دانشآموزان دبیرستانی شهرستان مبارکه سال تحصیلی 82 – 81»،پایاننامهکارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان، 1382
Easterline, H. R., “Explaining Happiness”, Proceding of the National Academy of Sciences, v 16, septamber 2003, p 116ـ193
Graham, C., “The Economics of Happiness”, The Brooking Institution,
Lucas , R , E & Diner, E, & Suh, E,”Discriminant Validity of Well – Beinge Measures”, Journal of Personality and Social Psychology, v71, 1996, p 616-
Lyubomirsky, S. et al., “Pursuing Happiness: The Architecture of Sustainable Change”, Review of General Psychology, v 9, 2005, p 111ـ 131
Montier , J, “Global Equity Strategy”, Journal of the Psychology of Happiness,
Schwartz, N., Strack, F., “Evaluating one’s Life: Ajudgement Model of Subjective Well – Being”,Subjective Well – Being: an Interdisciplinary Approach, 1991, p 27-
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی میزان شادی دانشجویان پردیس قم دانشگاه تهران و شناسایی و رتبهبندی عوامل موثر برآن است. روش تحقیق، توصیفی از نوع پیمایشی و جامعه آماری شامل 1464 نفر دانشجویی که درنیمسال اول سال تحصیلی90ـ89، در دانشکدههای مختلف مشغول تحصیل بودند. نمونه آماری 218 نفر میباشد که بر اساس روش تصادفی طبقهای و ساده انتخاب شدند. برای جمعآوری اطلاعات، از پرسشنامه 29 سؤالی سنجش شادی آکسفورد با پایایی 89/0بر مبنای آلفای کرانباخ استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات، علاوه بر روشهای توصیفی، از آمار استنباطی درحد آزمون تحلیل واریانس فریدمن وآزمونT برای مقایسه میانگینها در قالب نرمافزار SPSS استفاده شد. تجزیه وتحلیل اطلاعات نشان میدهد، که میزان شادی دانشجویان پردیس قم دانشگاه تهران درسطح مطلوب میباشد. بین میزان شادی دانشجویان دانشکدههای مدیریت، حقوق وفقه و فلسفه تفاوت معنی داری وجود دارد. اما بین میزان شادی دانشجویان دختر و پسر و مقاطع مختلف کارشناسی وکارشناسی ارشد تفاوت معنی داری مشاهده نشد. همچنین شش عامل به عنوان عوامل مؤثر بر شادی دانشجویان شناسایی شد که به ترتیب زیر اولویتبندی شدند:1 تعامل بین دانشجو و استاد؛ 2 امکانات رفاهی دانشگاه؛ 3 جوّ سازمانی حاکم بر دانشگاه؛ 4 مشارکت دانشجو در فعالیتهای کلاسی؛ 5 شیوههای تدریس و ارزشیابی استادان؛ 6 عضویت در گروههای خاص(ورزشی، فرهنگی، مذهبی و;).
کلید واژهها: شادی و نشاط، دانشجویان پردیس قم، فعالیت آگاهانه.
طرح مسئله
نشاط و شادمانی، به عنوان یکی از مهمترین نیازهای روانی بشر، به دلیل تأثیرات عمدهای که بر شکلگیری شخصیت آدمی مجموعه زندگی انسان دارد، همواره ذهن انسان را به خود مشغول کرده است. با مطرحشدن روزافزون اهمیت شادی در امر سلامتی روان وخوشبختی و همچنین تأثیر آن در تقویت قوای روانی انسان، برای مقابله با پیچیدگیها و مشکلات دنیای امروز، توجه و نظر محققان، اندیشمندان وحتی عوام مردم نسبت به آن تغییر نموده است. تحقیقات نشان میدهد که شادی، صرف نظر از چگونگی به دست آوردن آن، میتواند سلامتی جسمانی را بهبود بخشد؛ افرادی که شاد هستند، احساس امنیت بیشتری میکنند، آسانتر تصمیم میگیرند، دارای روحیه مشارکتی بیشتری هستند و نسبت به کسانی که با آنان زندگی میکنند، بیشتر احساس رضایت میکنند.1 در اواخر قرن بیستم، موضوع نشاط شادمانی بشر، به عنوان یکی از موضوعات مهم مورد بررسی قرار گرفت. یکی از مشکلات هر جامعه، غفلت از شادی و نشاط و در نتیجه، افزایش بیماریهای روانی از قبیل اضطراب و افسردگی است. با شادی و نشاط زندگی معنی پیدا میکند و در پرتو آن، نوجوانان و جوانان میتوانند خود را ساخته و قلههای سلوک و پلههای ترقی را بپیمایند. جامعه زنده و پویا، جامعهای است که عناصر شادی آفرین در آن فراوان باشد. نشاط و شادابی در دانشگاه، موجب رشد و شکوفایی در همه ابعاد وجودی یک دانشجو میشود. در محیط شاد، ذهن انسان پویا، زبان او گویا و استعداد وی شکوفا میگردد. در واقع توجه به تمام عوامل موثر بر شادی، توجه به تمامی ارزشها، خوبیها و شایستگیها است. کسانی که چنین عواملی را بشناسند، خواهند توانست شادتر زندگی نمایند. دانشجویان دانشگاه نیز، که از مهمترین اقشار جامعه محسوب میشوند، درصورت برخورداری از شادی، حقیقی در ذات و شخصیت خود، احتمال موفقیت خود را در تمامی شئون تحصیلی و معنوی در زمان دانشجویی وحتی پس از طی دوران تحصیلی دانشگاهی و در زمان اشتغال به کار افزایش خواهند داد.2 با توجه به اهمیت شادی و نشاط در میان دانشجویان، مسئله اصلی در این تحقیق سنجش میزان شادی دانشجویان پردیس قم دانشگاه تهران و شناسایی عوامل مؤثر بر نشاط دانشجویان واولویتبندی آنها میباشد
پیشینه تحقیق
شادمانی از اهداف مشترک انسانهاست و همه در تلاش برای تحقق آن هستند و به نوعی، ارزشیابی افراد از خود و زندگیشان است که معمولاً از چند جزء خشنودی از زندگی، خلق وهیجانات مثبت وخوشایند و فقدان خلق و هیجانات منفی تشکیل می یابد. افراد شادکام افکار و رفتارهای سازگار و حمایت کنندهای داشته، دیدگاهی روشن دارند و از افکار بدبینانه دوری میکنند. آنان سالم، فرهیخته، برون گرا، مذهبی، خوش بین و باهوش هستند. بررسیها نشان میدهد که روان شناسان از مدتها پیش واقتصاددانان نیز اخیراً به تحقیق و مطالعه در زمینه شادی را شروع کردهاند.3 در بحث از عوامل مؤثر بر شادی، روان شناسان و اقتصاددانان نظریههای متفاوتی را مطرح ساختهاند
الف. نظریه اقتصادی
در نظریه اقتصادی، اعتقاد براین است که شرایط زندگی، بویژه رشد درآمد، بر شادی اثر پایداری دارد. اقتصاددانان ترجیح میدهند که به جای تمرکز برحالات ذهنی، که امری انتزاعی است، بر رفتارهای قابل مشاهده تمرکزکنند. از این رو، آنان بحث مطلوبیت را مطرح میسازند و معتقدندکه فرد میتواند سطح شادی خود را از طریق افزایش درآمد افزایش دهد.4 گرچه برخی تحقیقات نشان میدهندکه افراد با درآمد بالا، نسبتاً شادترند اما تحقیقات و مطالعات زیادی در روان شناسی نشان می دهد که پول و شادی همواره ملازم و همراه نیستند، این تحقیقات نشان میدهد که زمانی که نیازهای اساسی برآورده میشود، درآمد تأثیر چندانی بر شادی ندارد
ب. نظریه روان شناسی
رایجترین نظریه مربوط به شادی و نشاط درروان شناسی، نظریه نقطه ثابت5 است. این نظریه بیان میکند که هر فرد با توجه به عوامل ژنتیکی وشخصیتی، دارای میزان معینی شادی است. رویدادهای مختلف زندگی ممکن است سطح معین شادی رابهطور موقتی افزایش و یا کاهش دهند، اما به علت اثرسازگاری با خوشی،6 شادی با گذشت زمان به مقدار اولیه خود برخواهدگشت. طرفداران این نظریه معتقدند که نقش رویدادهای زندگی در شادی ناچیز است.7 در این نظریه، سه عامل به عنوان عوامل مؤثر بر شادی در نظرگرفته شده است. این سه عامل اصلی، بر «سطح دائمی شادی»8 اثر خواهند گذاشت. این سه عامل عبارتنداز
1 نقطه ثابت: بزرگترین سهم شادی در عوامل ژنتیکی است که این عامل را نقطه ثابت مینامند؛ یعنی سطح معین و ثابتی ازشادی که از والدین به ارث میرسد و موروثی میباشد
2 جزء دوم شادی، شرایط زندگی10 است که 10 درصد از کل شادی را به خود اختصاص میدهد و شامل عوامل ملیتی، جغرافیایی، فرهنگی – منطقهای، عوامل جمیعت شناسی، مانند سن، جنسیت و قومیت میباشد. این بُعد از شادی، تاریخچه زندگی فرد و حوادثی مانند سانحه تصادف، آسیبهای دوران کودکی و. . . را در بر میگیرد. شرایط زندگی همچنین متغیرهای موقعیت زندگی،11 مانند موقعیت اجتماعی، امنیت شغلی، درآمد، سلامتی و عوامل مذهبی را در برمیگیرد
3 فعالیتهای آگاهانه:13 شلدان این عامل را این گونه تعریف میکند: این سطح شامل دسته وسیعی از فعالیتهایی است که مردم انجام میدهند یا در فکر انجام دادن آنها هستند.14 رفتارها و فعالیتهای فراوانی وجود دارند که افراد برای انجام آنها انرژی صرف میکنند. این فعالیتهای مجزا را که افراد برای انجام دادن آنها وقت و انرژی صرف میکنند، «فعالیتهای آگاهانه» مینامند
این بُعد، که 40 درصد در شادی نقش دارد، خود به سه حوزه تفکیک میشود:
1 فعالیتهای رفتاری:16 مانند ورزش منظم، محبت ورزیدن به دیگران، صرف کردن زمان برای حضور در اجتماع؛
2 فعالیتهای شناختی:17 شامل توجه به نعمتها و موهبتها، تفکر راجع به امور مثبت در زندگی؛
3 فعالیتهای داوطلبانه:18 شامل تلاشهای معنادار در زندگی و هم چنین تلاش جهت رسیدن به اهداف شخصی
عوامل مؤثر بر شادی دانشجویان
با توجه به مزایای یک زندگی شاد برای افراد جامعه، بویژه دانشجویان به عنوان نیروی جوان آیندهساز درجامعه، برخی روانشناسان و پژوهشگران، که راجع به شادی تحقیقاتی انجام دادهاند، کوشیدهاند روشهایی برای افزایش میزان شادی در بین دانشجویان ارائه دهند.20 روشن است برنامه ریزیهای صحیح میتواند در افزایش امیدواری آنان و تقویت انگیزه آنان به کار و تلاش بیشترنقش بسزایی داشته باشد. همچنین روانشناسان مشاهده نمودند که موفقیتهای شغلی و تحصیلی دانشجویان همبستگی معنی داری با خوشحالی آنان داشته است. امید دادن به دانشجویان، که دانشگاه میتواند برای کسب موفقیتهای شغلی در تمامی جنبههای زندگی یک فرصت تلقی شود، میتواند درخوشحالی آنان مؤثر واقع گردد. نتایج پژوهشها نشان میدهد دانشجویانی که درگروههای داوطلبانه مشارکت و فعالیت دارند، احساس خوشحالی بیشتری دارند. مشارکت دادن دانشجویان در سازندگی مملکت و باور آنان به عنوان نیروهای پرانرژی وخلاق، میتواند فواید زیادی از جمله افزایش خوشحالی آنان را به همراه داشته باشد.21 همچنین با عمل نمودن به هریک از موارد زیر، دانشجویان میتوانند شادی خود را افزایش دهند
- توجه به ارزشها و هدفهای معنوی، نیازهای بنیادی، عشق وعلایق دینی و الهی(نگرش دینی)؛
- سالم ماندن و از سلامتی خود مواظبت کردن؛
- امنیت داشتن در خانه، محل زندگی، محیط دانشگاه، محل کار وجامعه؛
- معنیدارکردن زندگی با داشتن آرزو و دنبال کردن هدفی ارزشمند و دست یافتنی؛
- سرگرم بودن به کارهایی که از انجام آن لذت برند و برای آینده شغلی آنان مفید باشد؛
- داشتن تفکر و نگرش مثبت؛
- پذیرش خویش و به خود اعتماد داشتن؛
- برشمردن نعمتهای خود وسپاسگزار بودن؛
- استفاده کردن و لذت بردن از وجود خویش؛
- مقایسه نکردن خود و داراییهای خویش با دیگران؛
- شوخ طبع بودن و به زندگی خندیدن؛
- بخشیدن خود و دیگران؛
- تعادل داشتن درکار و تفریح و . . .؛
- اعتماد داشتن به خود واحترام گذاشتن به مردم؛
- اعتقاد داشتن؛
- آزادی داشتن؛
- کارگروهی کردن
علاوه برموارد ذکر شده عواملی مانند 1 تعامل بین دانشجو و استاد؛ 2 امکانات رفاهی دانشگاه؛ 3 جّو سازمانی حاکم بردانشگاه؛ 4 مشارکت دانشجو درفعالیتهای کلاسی؛ 5 شیوههای تدریس و ارزشیابی استادان؛ 6 عضویت در گروههای خاص(ورزشی، فرهنگی، مذهبی و. . . ) نیز در افزایش شادی دانشجویان مؤثر است


دانلود مقاله فــوکو و مسئله تاریـخ با word دارای 30 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله فــوکو و مسئله تاریـخ با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود مقاله فــوکو و مسئله تاریـخ با word
چکیده
مراحل مختلف سیر اندیشه فوکو
پژوهش هاى میان رشته اى فوکو
شیوه اطلاعات، جایگزین شیوه تولید
نفى استمرار و پیوستگى حوادث تاریخ
برخى از این اصول که با تاریخ ارتباط دارد تبیین و معرفى مى شود
1 واژگونى
2 روش گسست
نظریه عدم استمرار در تاریخ
دیرینه شناسى و تبارشناسى
الف) دیرینه شناسى (archeologe)
ب)جایگاه دیرینه شناسى در آثار فوکو
ج) روش تبارشناسى
تبار شناسى چیست؟ (تفاوت تبارشناسى با تاریخ سنتى)
نتیجه
کتابنامه
بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود مقاله فــوکو و مسئله تاریـخ با word
1 تاپشمن، جنى و گراهام وایت، فلسفه اروپایى در عصر نو، ترجمه محمد سعید حنایى کاشانى، تهران، نشر مرکز، 1379
2 حقیقى، مانى، سرگشتگى نشانه ها، نمونه هایى از نقد پسامدرن، تهران، نشر مرکز، 1374
3 دریفوس، هیوبرت و پل رابینو، میشل فوکو، فراسوى ساختگرایى و هرمنوتیک، ترجمه حسین بشریه، تهران، نشر نى، 1387
4 ضیمران، محمد، دانش و قدرت، تهران، نشر هرمس، 1378
5 کوزنزى هوى، دیوید، فوکو در بوته نقد، ترجمه پیام یزدانجو، تهران، نشر مرکز، 1380
6 فوکو، میشل، تاریخ جنون، ترجمه فاطمه ولیانى، تهران، نشر هرمس، 1382
7 ماتیوز، اریک، فلسفه فرانسه در قرن بیستم، ترجمه محسن حکیمى، تهران، نشر ققنوس، 1378
8 نوذرى، حسینعلى، فلسفه تاریخ روش شناسى و تاریخ نگارى، تهران، نشر طرح نو، 1379
9 Kirtzman, Lawrence, D. “Michel Foucault, politics, philosophi, culture”, NewYork,
10. Foucault, Michel “The order of things”: An Archeology of human scine, NewYork,
11. Trigo, Bengino, “Foucault and latin America”, Rutledge, NewYork, London,
12. Htpp:// iris22.it.jyu. Fi/iris22/pub/finken Sisses-Foucault. Pdf
13. حقیقى، شاهرخ، گذار از مدرنیته، نیچه، فوکو، لیوتار، دریدا، تهران، نشر آگاه، 1381
14 فوکو، میشل، نیچه، فروید، مارکس، ترجمه افشین جهاندیده، تهران، نشر هرمس، 1381
15 فوکو، میشل، نظم گفتار، ترجمه باقر پرهام، تهران، نشر آگاه، 1380
16 ساراپ، مادن، راهنمایى مقدماتى بر پساساختارگرایى و پسامدرنیسم، ترجمه محمد رضا تاجیک، تهران، نشر نى، 1382
چکیده
بى شک علم تاریخ در کانون علوم اسلام به عنوان پل ارتباطى در تفهیم وضع گذشته و موجود و جارى انسانى قرار دارد. اگر اعتقاد داشته باشیم که حیات ذهن، همواره مستلزم دیدگاه هاى نقادانه، مجادله و بحث و گفتوگوست، باید پذیرفت که اندیشه هاى فوکو نیز مانند سایر متفکران و فیلسوفان دیگر، همواره در حال پیشرفت، تکامل و دگرگونى بوده است. به طور کلى فوکو از افقهاى خاصى به کلیه شاخصه هاى علوم اجتماعى مى نگرد و مدعى است که نباید خود را درون یکى از اندیشه هاى علمى محبوس کرد. فوکو سعى کرده همانند کانت به آسیب شناسى زمان حال بپردازد. وى با عرضه دو روش دیرینه شناسى دانش و تبارشناسى قدرت و حقیقت به تبیین این مسئله پرداخته و صورت بندى معرفتى عصر مدرن را در مقایسه با گذشته مشخص نموده است. در تفکر فوکو مفهوم بسیار متفاوتى از تاریخ وجود دارد که عمدتاً متأثر از تفکر نیچه است، مفهومى که عمیقاً با نظریه پیشرفت در تاریخ مغایرت دارد. به طور کلى در زمینه بررسى آرا و اندیشه هاى فوکو چندین نکته اساسى وجود دارد که با روشن شدن آن ها مى توان به دغدغه و مسئله اساسى او پى برد
واژگان کلیدى: فوکو، تاریخ، دیرینه شناسى، تبارشناسى، گسست تاریخى.
مراحل مختلف سیر اندیشه فوکو
میشل فوکو، استاد کرسى «تاریخ نظام هاى اندیشه» در بالاترین مؤسسه آموزشى عالى فرانسه، یعنى «کلژدوفرانس» در 15 اکتبر 1926 در شهر پواتیه فرانسه به دنیا آمد. وى تحصیلات مقدماتى و متوسطه خود را در همان شهر به پایان رساند و در سال 1945م به دبیرستان هانرى چهارم در پاریس فرستاده شد. در سال 1964م بعد از موفقیت در آزمون ورودى، وارد «اکول نورمال سوپریور» در پاریس شد. او در سال 1948م لیسانس خود را در رشته فلسفه از همان جا دریافت کرد. در این دوران با حضور در کلاس هاى ژان هیپولیت، هگل شناس فرانسوى و مترجِم پدیدارشناسى روح، با آراى هگل آشنا شد. از استادان دیگر او مى توان از موریس مرلوپونتى و لویى آلتوسر، مارکسیست معروف نام برد. در همین دوران بود که فوکو به مطالعه آثار سارتر و فردینان دوسوسور، زبان شناس معروف سوئیسى همت گماشت. اما از آن جا که مباحث فلسفى به زودى جاذبه خود را براى فوکو از دست داد، او به تحصیل در رشته روان شناسى روى آورد و در سال 1950م لیسانس روان شناسى خود را از اکول نورمال سوپریور دریافت کرد
فوکو پس از دریافت دومین لیسانس خود، مطالعاتش را با علاقه فراوان در حوزه هاى مختلف مربوط به مسائل روانى، نظیر روان شناسى، روان پزشکى و روان کاوى دنبال کرد و در سال 1925م دیپلم «آسیب شناسى» خود را از انیستیتوى روان شناسى پاریس دریافت کرد. هدف فوکو از روى آوردن به روان شناسى و آسیب شناسى، پاسخ دادن به معضلات روانى جامعه فرانسه بود. او فلسفه رسمى را پاسخ گوى دردهاى جامعه نمى دانست. در همین دوران به تشویق یکى از دوستان پدر خود، ژاکلین وردو که مسئولیت بیمارستان روانى «سنت آن» را به عهده داشت، به کار پاره وقت در آن جا مشغول شد. فوکو به درخواست ژاکلین که مشغول ترجمه کتاب رؤیا و اگزیستانس، نوشته روان شناس سوئیسى اتوبینسونگر بود، به همکارى در ترجمه این اثر مشغول شد. مى توان گفت که اولین مرحله فکرى فوکو از همین جا آغاز مى شود
بینسونگر که از دوستان نزدیک هایدگر، یونگ، فروید و یاسپرس به شمار مى آمد، در دیدگاه هاى خود نوعى تحلیل پدیدار شناسانه، موسوم به «تحلیل وجودى» را در خصوص مسائل روانى مطرح ساخته بود. این همکارى بعدها در سیر اندیشه فوکو تأثیر عمیقى بر جاى گذاشت. ترجمه این کتاب در سال 1954م منتشر شد. فوکو در مقدمه اى که طولانى تر از خود کتاب بود، به شیوه اى متأثر از هایدگر به تبیین رؤیا پرداخت. فوکو مطالعه در زمینه روان شناسى را با نوشتن مقدمه اى بر کتابى مربوط به تاریخ روان شناسى از سال 1850 ـ 1950م و نیز تألیف رساله بیمارى هاى روانى و شخصیت که در سال 1953م منتشر شد، ادامه داد. وى این رساله را که تفسیرى ساختارگرایانه از مارکسیسم در آن ارائه کرده بود، به توصیه آلتوسر، مارکسیست معروف نوشت. فوکو به علت همین تأثیرات، در سال 1950م به توصیه التوسر به عضویت حزب کمونیست فرانسه درآمد. این همکارى تا سال 1955م ادامه یافت، اما بعد از مدتى به محدودیت حزب کمونیست فرانسه و فلسفه دانشگاهى واقف شد و خط سیر فکرى خود را تغییر داد و از این حزب کناره گیرى کرد
گرایش هاى مارکسیستى و علاقه فوکو به کاوش هاى روانى از ره گذر بررسى زبان شناسانه از یک سو، و شکست پدیدارشناسى اصالت وجودى سارتر و مرلوپونتى پس از دهه 1950م از سوى دیگر، او را به سوى تحلیل هاى خاص ژاک لاکان در زمینه روان کاوى کشاند. مطالعات نظرى فوکو در زمینه روان شناسى و تجربه شخصى او در بیمارستان روانى «سنت آن» ابتدا به عنوان یک بیمار، و بعداً به عنوان یک کارآموز، او را به این فکر انداخت که پژوهش گسترده ترى درباره تاریخچه بیمارى روانى انجام دهد. در اوایل سال 1955م او به عنوان مدرّس زبان فرانسه، به دانشگاه «اپسالا» در سوئد اعزام شد و در همان جا تصمیم گرفت که رساله دکتراى خود را در زمینه تاریخ دیوانگى، از آن دانشگاه دریافت کند. دوستان دانشگاهى فوکو به او هشدار دادند که شیوه دانشگاه هاى سوئد بیشتر با مذاق فلسفه هاى تحلیلى سازگار است و این گونه رساله ها را نمى پسندند. فوکو از استاد خود ژان هیپولیت درخواست مى کند تا مسئولیت نظارت بر رساله اش را به عهده بگیرد. ژان هیپولیت پس از مطالعه رساله فوکو به او توصیه مى کند که چون رساله اش عمدتاً بحث تاریخى است و نه تحلیل فلسفى، مسئولیت راهنماى این رساله را به ژرژکانگیهم، استاد تاریخ علوم زیستى در اکول نورمال واگذار کند. کانگیهم در این زمینه توصیه هایى به فوکو مى کند، اما او نمى پذیرد و رساله به همان صورت اولیه در سال 1961م به عنوان جنون و بى خردى: تاریخ جنون در عصر کلاسیک منتشر مى شود
دومین مرحله سیر تطور اندیشه فوکو که مى توان آن را دوره دیرینه شناسى آرا و اندیشه ها نامید، از سال 1963م و با انتشار کتاب زایس درمانگاه: دیرینه شناسى ادراک پزشکى آغاز شد. اتخاذ رهیافت ساختارگرایانه و کنار زدن رهیافت هرمنوتیکى، وجه ممیز این کتاب از تألیف قبلى فوکو یعنى، تاریخ دیوانگى است
فوکو در سال 1966م کتاب عظیم و پر مخاطب خود، یعنى نظم اشیاء: دیرینه شناسى علوم انسانى را منتشر کرد که با استقبال عظیمى روبه رو شد. فوکو از یک سو، بر ایده وجود گسست هاى معرفتى در تاریخ تفکر ـ که در دو اثر قبلى مورد اشاره قرار داده بود ـ با وضوح و صراحت بیشترى تأکید و تاریخ اندیشه را به سه دوره معرفتى رنسانس، کلاسیک و مدرن تقسیم کرد. در این مرحله، مفهوم «دیرینه شناسى» نقش محورى در اندیشه او ایفا مى کند

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
دانلود مقاله پیش بینی دبی رودخانه با استفاده از روش نزدیک ترین
دانلود مقاله نکته ها (22) با word
دانلود مقاله طرح اعزام نیروهای واکنش سریع به مناطق بحران زده کش
دانلود مقاله بررسی تغییرات PH و اینورت و رنگ در فرایند تغلیظ شر
دانلود مقاله بررسی کارآیی آلوم بازیافتی در حذف رنگ و مواد آلی ا
دانلود مقاله بررسی روش تلفیقی(زراعی و شیمیایی) بر خصوصیات کمی و
[عناوین آرشیوشده]