سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سزاوارتر مردم به بخشودن ، تواناترشان است به کیفر نمودن . [نهج البلاغه]
 
یکشنبه 95 تیر 6 , ساعت 2:13 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود تحقیق تأثیر درمانگری اسلامی بر اختلال‌های برونی‌سازی‌شده در کودکان و نوجوانان با word دارای 18 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود تحقیق تأثیر درمانگری اسلامی بر اختلال‌های برونی‌سازی‌شده در کودکان و نوجوانان با word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود تحقیق تأثیر درمانگری اسلامی بر اختلال‌های برونی‌سازی‌شده در کودکان و نوجوانان با word

چکیده  
مقدمه  
برنامه درمانی  
روش  
جامعه آماری مرحله میانی  
نمونه و روش نمونه‌گیری مرحله میانی  
جامعه آماری مرحله پایانی  
نمونه و روش نمونه‌گیری مرحله پایانی  
ابزارهای سنجش  
اعتبار آزمون  
روش اجرای پژوهش  
توصیف و تحلیل داده‌ها  
مشخصه‌های توصیفی مرحله پایانی  
نتایج  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود تحقیق تأثیر درمانگری اسلامی بر اختلال‌های برونی‌سازی‌شده در کودکان و نوجوانان با word

ـ بارکلی، راسل ای و ماش‌ اریک، روان‌شناسی مرضی کودک، ترجمه حسن توزنده‌جانی، مشهد، آوای‌کلک، 1383

ـ مینایی، اصغر، هنجاریابی نظام سنجشی مبتنی بر تجربه آشنباخ، تهران، سازمان آموزش و پرورش کودکان استثنایی، 1384

-Achenbach, T. M. ,& Rescola, L .A, Manual for the ASEBA school age: Form & profiles, Burlington, VT: University of Vermont, Department of Psychiatry,

-Canell .Arin, M. & Godman. Sherryl, H, The Association Between Psychopathology in Fathers versus Mothers and children ‘s Internalizing and Externalizing behavior problems: A Meta Analysis;APA, psychological Bulletin vol , 128, no 5,

-Foote, R. Eyberg, S. & Schuhmann, E, Parent-child interaction approaches to the treatment of child behavior problems. In T. Ollendick & R . Prinz (Eds.), Advances in clinical child Psychology Vol. 20 . New York: Plenum Press,

-Gimpel, G . A . Holland, M .L, Emotional and Behavioral Problems of Young Children: Effective Interventions in the Preschool and Kindergarten Years, New York Guilford press,

-kendall, P . C, Child and Adolescent therapy (2nd ed.). New York: Guilford Press,

-McMahon, R . & Estes, A, conduct problems. In E . Mash & L Terdal (Eds.), Assessment of childhood disorders (3rd ed., pp.130 -196). New York: Guilford Press,

-Patterson, G, Monographs for the Society for Research in Child Development, 45(5, Serial No.64)the unacknowledged victims,

چکیده

هدف اصلی این پژوهش ساخت و اجرای یک برنامه مداخله‌گری برای کاهش اختلال‌های برونی‌سازی‌شده، بر اساس متون دینی اسلام است. چگونگی و میزان اثربخشی این برنامه درمانی بر کودکان مبتلا به این اختلال، فرضیه این پژوهش را تشکیل می‌دهد. این پژوهش با توجه به دو مقوله فرهنگ ملی و بومی خانواده‌ها و همچنین مذهب آنها در فرایند درمانگری، الگوی جدیدی را معرفی کرده است تا اثربخشی این روش، بر اختلال‌های برونی‌سازی‌شده را بررسی کند. روش انجام این پژوهش از نوع طرح‌های «آزمایشی در قالب پیش‌آزمون و پس‌آزمون با گروه کنترل» بود که در جامعه دانش‌آموزان پسر مقاطع چهارم و پنجم دبستان استان قم اجرا شد. پس از تحلیل داده‌ها، این نتایج به دست آمد که مداخله اسلامی ـ روان‌شناختی، در کاهش اختلال‌های برونی‌سازی‌شده تأثیر داشته و فرضیه پژوهش تأیید شده است

کلید واژه‌ها: اختلال‌های درونی‌سازی‌شده، اختلال‌های برونی‌سازی‌شده، مداخله اسلامی ـ روان‌شناختی

 

مقدمه

توجه به ویژگی‌های دوره کودکی اهمیت زیادی دارد؛ اما آنچه مهم‌تر به نظر می‌رسد, پایه‌گذاری شخصیت و الگوی رفتاری دوره بزرگ‌سالی است. بدیهی است که هر چه در آغاز زندگی در محیط اطراف کودک روی می‌دهد، بر روح و روان وی تأثیر می‌گذارد و ساختار شخصیت وی را شکل می‌دهد. نکته دیگری که می‌توان به آن اشاره کرد، آن است که این دوره از زندگی برای والدین به نوعی، دوره دوسوگراییها و تضادها به شمار می‌آید. از یک سو شرایط عاطفی و جسمانی فرزندان, آنها را به منزله موجوداتی دوست‌داشتنی و گرمی‌بخش کانون خانوادگی در می‌آورد و از سوی دیگر، در بسیاری از موارد، ناسازگاری‌ها و نابهنجاری‌های رفتاری کودکان، عرصه را بر والدین تنگ می‌کند. پس می‌توان یکی از مشکلات اساسی خانواده‌ها را تعامل با کودک و نحوه مهار رفتار وی قلمداد کرد

در طول سال‌های اخیر، افزون بر رشد جسمانی کودک، توجه به تحول عاطفی ـ اجتماعی وی نیز افزایش یافته است. پیش از این، بسیاری از والدین و متخصصان بر این باور بودند که بسیاری از مشکلات کودکان ناشی از نارسایی‌های تحولی آنهاست و پشت سر گذاشته خواهد شد؛ اما واقعیت آن است که بسیاری از کودکان پس از سپری کردن مراحل تحول نیز همچنان مشکلات را با خود به همراه دارند و در موارد زیادی این مشکلات پیشرفته‌تر و وخیم‌تر می‌شوند. بنابراین، می‌توان نتیجه گرفت که علت اصلی مشکلات عاطفی ـ رفتاری کودکان، صرفاً نارسایی‌های تحولی نیست

به نظر می‌رسد بیشتر مشکلات مزبور حاصل نارسایی‌ها و ضعف‌های ارتباطی والد ـ کودک‌اند. یکی از مشکلاتی که زیرمجموعه مشکلات ارتباطی ـ عاطفی قرار می‌گیرد، اختلال‌های برونی‌سازی‌شده کودکان است که مواردی مانند پرخاشگری، نادیده گرفتن قوانین و رفتارهای مقابله و مخالفت را شامل می‌شود

اختلال‌های برونی‌سازی شده از جمله اختلال‌های دوران کودکی است و محتوای اصلی آنها را رفتارهای ضداجتماعی و تضادورزانه تشکیل می‌دهند که براساس طبقه‌بندی ابعادی، با اصطلاح اختلال‌های برونی‌سازی‌شده نام‌گذاری شده‌اند. این نوع مشکلات در طبقه‌بندی مقوله‌ای انجمن روان‌پزشکی امریکا (IV-TR DSM -) به سه اختلال تضادورزی جسورانه (ODD)، اختلال رفتار هنجاری (CD) و اختلال نارسایی توجه / فزونکنشی (ADHD) تقسیم می‌شوند

اختلال‌های برونی‌سازی‌شده، الگوهای رفتاری سازش‌نایافته کودکان در موقعیت‌های مختلف هستند که مشکلاتی برای اطرافیان ایجاد می‌کنند. در این اختلال‌ها، که اختلال‌های رفتاری نیز نامیده می‌شوند، مشکلات رفتاری کودک که ناشی از ضعف مهارگری اوست، به تعارض بین کودک با بافت اجتماعی منجر می‌شود و شامل دو نشانگان رفتار نادیده‌گرفتن قواعد و رفتار پرخاشگرانه است

این اختلال‌ها در کودکان بیش از سایر اختلال‌ها مشاهده می‌شوند و درصد بالایی از نابهنجاری‌های کودکان را به خود اختصاص می‌دهند. در یک بررسی، ولز و فورهند (1985) با مرور چند پژوهش درباره شیوع اختلال رفتار هنجاری در کودکان ارجاعی به کلینک‌ها نشان دادند که 33 تا 75 درصد از مراجعه‌ها به علت رفتارهای مربوط به اختلال رفتار هنجاری بود. در یک نگاه دیگر درصد کودکان و نوجوانانی را که مشکلات برونی‌سازی‌شده قابل توجهی بروز می‌دهند،7 تا 22 درصد است. از سوی دیگر، باید به این نکته نیز توجه داشت که فراوانی این اختلال‌ها، تعداد زیادی از خانواده‌ها و مراکز آموزشی را با دشواری‌های زیادی مواجه کرده است. بر اساس نتایج برخی از پژوهش‌ها مانند پژوهش مک ماهون و استیس (1997)، فراوانی این اختلال در سال‌های اخیر افزایش چشم‌گیری داشته است

اختلال‌های عاطفی ـ رفتاری، به ویژه به سبب وضعیت نامتعادل و دگرگونی‌های زندگی خانوادگی و اجتماعی در یکی دو دهه اخیر، در کشور ما نیز بیش از هر زمان دیگر گریبان‌گیر گروه‌های وسیعی از کودکان شده است

در بررسی مسیر تحولی این اختلال‌ها باید گفت بیش از 90 درصد جوانان مبتلا به اختلال سلوک، قبلاً ملاک‌های اختلال لجبازی نافرمانی را داشته‌اند، اما بیشتر خردسالان مبتلا به اختلال لجبازی نافرمانی، رفتارهای ضداجتماعی مشخص‌کننده اختلال سلوک را ندارند. بنابراین، این ارتباط دوسویه نیست و باید گفت گذار از اختلال لجبازی نافرمانی به اختلال سلوک مشاهده می‌شود، اما این موضوع به این معنا نیست که هر کودک دارای نشانه‌های اختلال لجبازی نافرمانی، حتماً در سیر تحول به اختلال سلوک مبتلا خواهد شد. در ارتباط بین این اختلال‌ها و اختلال ضداجتماعی نیز باید گفت شواهد زیادی درباره روابط اختلال لجبازی نافرمانی و اختلال سلوک در دوران کودکی یا نوجوانی با اختلال ضداجتماعی در بزرگ‌سالی گزارش شده است. بزرگ‌سالان مبتلا به اختلال ضداجتماعی، تقریباً همیشه ملاک‌های اختلال سلوک را در مراحل قبلی تحول‌شان داشته‌اند، که بیانگر حساسیت شدید ارتباط اختلال سلوک ـ اختلال ضداجتماعی است؛ اما تنها تعداد محدودی از جوانان مبتلا به اختلال سلوک ویژگی‌های الگوهای مزمن رفتار ضد اجتماعی را نشان می‌دهند. در واقع، شرط تشخیص اختلال ضداجتماعی در DSM-IV این است که اختلال سلوک قبل از 15سالگی وجود داشته باشد. با این حال،‌ در یک سوم از موارد، اعتبار پیش‌بین (همانند روابط اختلال لجبازی نافرمانی ـ اختلال سلوک) بسیار پایین است و تنها 10 درصد یا کمی بیشتر از خردسالان ابتلا به اختلال لجبازی نافرمانی تظاهرات اختلال ضداجتماعی یا جامعه‌ستیزی در بزرگ‌سالی را نشان داده‌اند

درباره علل به وجودآورنده این اختلال‌ها، موارد متعددی مطرح شده است؛ اما برای نظام‌مندکردن آنها با یک دسته‌بندی فردمحور، به صورت سه گروه از علل دسته‌بندی شده در آمده است که در تعداد زیادی از پژوهش‌ها به این دسته‌بندی توجه شده است. در این پژوهش نیز همین الگو مورد نظر بوده است: 1 ویژگی‌های کودک؛ 2 ویژگی‌های والدین؛ 3 تعامل والد ـ کودک

نتایج پژوهش‌های انجام شده نشان می‌دهد که از بین عوامل مزبور، تعامل والد ـ کودک یا به عبارت دیگر شیوه‌های فرزندپروری، در ایجاد تمام اختلال‌های کودکان و نوجوانان نقش اساسی دارد و این نقش در رفتارهای پرخاشگرانه و اختلال‌های برونی‌سازی‌شده بیشتر است. از آنجا که بسیاری از پژوهشگران معتقدند این شیوه‌ها بیش از سایر عوامل بر اختلال‌های برونی‌سازی‌شده تأثیر می‌گذارند، در این پژوهش نیز به رفتارهای فرزندپروری بیش از سایر عوامل پرداخته شد

روش‌های درمانگری که در زمینه اختلال‌های برونی‌سازی‌شده به کار می‌رود، معمولاً براساس روی‌آوردهای‌ مختلف روان‌شناختی تدوین می‌شود و در مورد این نوع از اختلال‌ها، بر اساس محورهای سه‌گانه‌ای که در بحث علل مطرح شد, برنامه‌های درمانگری متناسب، طراحی و اجرا می‌شود

الف) روش‌های درمانگری کودک‌محور: این پژوهش‌ها معمولاً متمرکز بر خود کودک است. در چنین روش‌هایی سعی می‌شود مهارت‌های کودک را افزایش داده و به توان‌مندی‌هایی وی بیفزایند. از جمله این روش‌ها، می‌توان به آموزش مهارت‌های شناختی اجتماعی و دارو درمانگری اشاره کرد

ب) روش‌های درمانگری مدرسه‌محور: در این نوع از درمانگری‌ها با توجه به محیط آموزشی که ویژگی اصلی آن، افزایش آموزش‌پذیری کودکان به واسطه فضای مخصوص مدرسه است و همراهی کودکانِ دیگر، معمولاً آمادگی فرد را برای درونی‌کردن مهارت‌ها افزایش می‌دهد. بنابراین، با استفاده از فضای مناسب آموزشگاه سعی می‌شود مهارت‌های لازم به کودک آموزش داده شود

ج) روش‌های درمانگری والدمحور: آموزش والدین، یکی دیگر از روی‌آوردها در درمان اختلال‌های برونی‌سازی‌شده است که بسیار مورد بررسی و استفاده قرار گرفته است. در این روش، با توجه به این پیش‌فرض که در چنین اختلال‌هایی روابط بین والدین و کودک معمولاً ناسالم است، سعی می‌شود با آموزش روش‌های مختلف به والدین، تعامل والدین و کودک را بالا برند و در واقع پدر و مادر مهارت ارتباط بهتر، سازنده و سالم‌تر با کودک را فرا می‌گیرند. این‌گونه آموزش‌ها معمولاً به صورت برنامه‌های درمانگری طراحی و تدوین و سپس اجرا می‌شوند

برنامه‌ها یا بسته‌های درمانگری موجود در کشور، پشتوانه پژوهشی بسیار خوبی دارند و براساس یافته‌های علمی، طراحی و تدوین شده‌اند و کاملاً برای مداخله مفید هستند؛ اما نکته قابل توجه این است که برنامه‌های درمانی معرفی‌شده، بیشتر برگرفته از آثار ترجمه شده است و بر اساس فرهنگ و ویژگی‌های کشورهای غربی است. نکته دیگر اینکه در این برنامه‌ها، توجهی به فرهنگ بومی، دین و مذهب خانواده‌ها نیز نشده است. در حالیکه اثربخشی نوع و میزان مذهب و فرهنگ، در تعامل‌های خانواده و رفتارهای آنها امری بدیهی و روشن است

در چنین وضعیتی احساس شد که باید برنامه‌ها و روش‌های درمانی متناسب با فرهنگ و مذهب کشور، طراحی و تدوین و به صورت عملی آزمایش شوند تا پس از اطمینان از اعتبار و کارآمدی آنها، در اختیار درمانگران و مربیان قرار گیرد تا کودکان مبتلا و خانواده‌های آنها و به دنبال آن، مراکز آموزش و پرورشی از چنین مشکلاتی رهایی یابند و این کودکان به سوی شخصیتی سالم و متعادل رهنمون شوند. بنابراین، نیاز به یک برنامه درمانگری برگرفته از آیات و روایات و متناسب با فرهنگ اسلامی، کاملاً آشکار است

هدف از این پژوهش، بررسی میزان تأثیر برنامه درمانگری مبتنی بر آیات و روایات، بر کودکان مبتلا به اختلال‌های برونی‌سازی‌شده بود؛ به این منظور، با مطالعه در آیات و روایات و بررسی ارتباط آنها با یکدیگر، برنامه درمانگری ساخته و برای اجرا آماده شد. اما از آنجا که انجام دادن پژوهش‌های روان‌شناختی بر اساس آیات و روایات در جایگاه آغازین خود قرار دارند، این پژوهش قرآنی ـ حدیثی اهمیت ویژه‌ای می‌یابد

اهمیت دیگر این پژوهش آن است که تا به حال برنامه مدون و نظام‌دار مداخله‌گرانه که بر اساس آموزه‌های اسلامی ساخته شده باشد و همچنین با فرهنگ اسلامی ما همگونی داشته باشد، وجود نداشته است. بنابراین، پژوهش حاضر با استفاده از برنامه اسلامی ـ روان شناختی برای درمانگری در یک موقعیت واقعی، برای اولین بار امکان استفاده از آموزه‌های دین اسلام برای درمانگری را به صورت تجربی اثبات و راه را برای پژوهش‌های بعدی هموار کرده است

این پژوهش می‌تواند نمونه‌ای جدید و عینی از یک پژوهش قرآنی ـ ‌حدیثی، برای پژوهشگران در حوزه روان‌شناسی اسلامی باشد و این عرصه برای دیگر پژوهشگران باز است تا با تلاش‌های بیشتر بتوانند صحت و سقم این یافته‌ها را بررسی کنند

برنامه درمانی

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
یکشنبه 95 تیر 6 , ساعت 2:13 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود مقاله درباره اصل امتناع تناقض با word دارای 31 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود مقاله درباره اصل امتناع تناقض با word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود مقاله درباره اصل امتناع تناقض با word

چکیده  
مقدمه  
تبیین اصل تناقض  
موطن تناقض  
برهان‌ناپذیری اصل تناقض  
نسبت اصل تناقض با دیگر بدیهیات  
احکام و فروع اصل تناقض  
1 امتناع اجتماع  
2 امتناع ارتفاع  
3 امتناع واسطه  
4 عدم خلوّ موضوع از دو نقیض  
5 نقیض هر چیزی رفع آن است  
منابع:  
پی‌نوشت‌ها:  

بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود مقاله درباره اصل امتناع تناقض با word

ـ ابن‌سینا، ابوعلی حسین، الاشارات و التنبیهات، (قم، بوستان کتاب، 1381);

ـ ـــــ ، الهیات شفا، تحقیق حسن حسن‌زاده آملی، (قم، انتشارات دفتر تبلیغات، 1376);

ـ ـــــ ، منطق شفا، (قاهره، مطبعه الامیریه، 1371 هـ. ق);

ـ ارسطو، متافیزیک، ترجمه شرف‌الدین خراسانی، (تهران، حکمت، 1377);

ـ ـــــ ، منطق، تحقیق عبدالرحمن بدوی، (بیروت، دارالقلم، 1980 م);

ـ بهمنیار بن المرزبان، التحصیل، با تصحیح مرتضی مطهری، (تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1375);

ـ رازی، فخرالدین، کتاب المحصل، (قاهره، دارالتراث، 1411 هـ. ق);

ـ رازی، قطب‌الدین، شرح‌المطالع فی المنطق، (قم، نجفی، بی‌تا);

ـ سبزواری، ملاهادی، شرح منظومه، تصحیح حسن حسن‌زاده آملی، (تهران، نشر ناب، 1374);

ـ سهروردی، شهاب‌الدین یحیی، مجموعه مصنفات، تصحیح هنری کربن، (تهران، انتشارات مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1372);

ـ شیرازی، صدرالدین محمد، الحکمه المتعالیه، (بیروت، داراحیاء التراث‌العربی، 1981 م)، چ سوم;

ـ ـــــ ، شرح و تعلیقه بر الهیات شفا، تصحیح نجف‌قلی حبیبی، (تهران، بنیاد حکمت اسلامی صدرا، 1382);

ـ طباطبائی، سید محمدحسین، نهایه الحکمه، (قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1416 هـ. ق)، چ دوازدهم;

ـ قوشجی، علاءالدین علی بن محمد، شرح تجرید العقاید، (بی‌جا، بی‌نا، 1285 هـ. ق);

ـ لاهیجی، عبدالرزاق، شوارق الالهام، (تهران، فارابی، 1401 هـ. ق);

ـ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، (تهران، صدرا، 1373);

ـ میرداماد، قبسات، (تهران، انتشارات دانشگاه تهران، بی‌تا)

چکیده

اصل امتناع تناقض به دلیل اهمیت و جایگاهش، از جنبه‌های مختلفی قابل بررسی است، و مباحث مربوط به این اصل را می‌توان به طور خاص در سه حوزه معرفت‌شناسی، فلسفه و منطق پی جست. البته نمی‌توان بین جنبه‌های معرفت‌شناختی، فلسفی و منطقی این اصل مرز قاطعی ترسیم کرد، و این سه جنبه پیوند بسیار نزدیکی با یکدیگر دارند. با این همه، برخی از مباحثی که درباره این اصل طرح شده است صرفاً به یکی از سه جنبه فوق باز می‌گردد، و به همین دلیل، توجه به تمایزی که این سه جنبه با یکدیگر دارند در فهم احکام و فروع این اصل راهگشا خواهد بود. در این نوشتار خواهیم کوشید تا تبیین‌های این اصل و احکام و فروع آن را با توجه به سه جنبه معرفت‌شناختی، فلسفی و منطقی آن بازخوانی کنیم

کلید واژه‌ها

اصل تناقض، بدیهیات، مبناگرایی، دلیل تسلسل، تقابل

 

مقدمه

از نظر تاریخی، ارسطو نخستین کسی است که درباره جنبه‌های معرفت‌شناختی، فلسفی و منطقی اصل تناقض، به تفصیل بحث کرده است. او در متافیزیک، فصل‌های سه تا هشت از کتاب گاما و دو فصل از کتاب کاپا را به بررسی اصل تناقض اختصاص می‌دهد، و از آن با عنوان «اصلِ آغازین همه اصول بدیهی دیگر» یاد می‌کند.1 استدلال ارسطو بر لزوم وجود چنین اصلی این است که «ممکن نیست برای همه چیزها برهانی یافت شود، و گرنه جریان تا به بی‌پایان کشیده می‌شود، چنان‌که به این شیوه اصلا برهانی وجود نخواهد داشت».2 در این مقام، ارسطو به دنبال قضیه‌ای است که پایان‌بخش تسلسل در براهین باشد، و بنابراین بحث او جنبه‌ای معرفت‌شناسانه خواهد داشت. به همین دلیل است که وی پس از یافتن این اصل، آن را مبنایی برای نفی شکاکیت قرار می‌دهد و با کمک این اصل، با سوفیست‌هایی مانند پروتاگوراس مقابله می‌کند

با این همه، ارسطو در تبیین اصل‌الاصول صرفاً به جنبه‌های معرفت‌شناختی آن نظر ندارد. اساساً هدف اصلی او در کتاب گاما این است که موضوع فلسفه را مشخص کند. او ابتدا معانی موجود را بر می‌رسد و سپس موجود بما هو موجود را به منزله موضوع فلسفه معرفی می‌کند. از نظر ارسطو، همه اصول بدیهی به موجود بما هو موجود تعلق دارند.4 در این صورت بحث از اصل‌الاصول نیز بحثی فلسفی خواهد بود. ضمن آنکه، از نظر ارسطو، این اصل یکی از ویژگی‌های وجود، یعنی امتناع اجتماع وجود و عدم را بیان می‌کند. (در بحث تبیین اصل تناقض به این امر خواهیم پرداخت.) بنابراین در آثار ارسطو جنبه معرفت‌شناختی اصل تناقض، با جنبه فلسفی آن پیوندی ناگسستنی می‌یابد

پیوند بین دو جنبه معرفت‌شناختی و فلسفی این اصل، در منابع اسلامی نیز به چشم می‌خورد. ابن‌سینا در الهیات شفا به بیان معانی حق می‌پردازد و یکی از معناهای آن را صدق (مطابقت با واقع) معرفی می‌کند. او سپس اصل امتناع تناقض را با عنوان «اول کل الاقاویل الصادقه» کانون بحث قرار می‌دهد، و آن را از عوارض موجود بما هو موجود می‌شمارد.5 این بخش از الهیات شفا با چند فصل نخست کتاب گاما و فصل هشتم کتاب کاپا در متافیزیک ارسطو قابل مقایسه است. ارسطو در آنجا به معانی وجود می‌پردازد و صدق (مطابقت با واقع) را یکی از معانی آن معرفی می‌کند. ملاصدرا نیز در اسفار و در موضوع جهات ثلاث معانی حق و باطل را مطرح ساخته، پس از آنکه صدق را یکی از معانی حق معرفی می‌کند، اصل امتناع تناقض را به منزله «اول الاقاویل و احق الاقاویل» کانون بحث قرار می‌دهد.6 در اینجا نیز دو جنبه معرفت‌شناختی و فلسفی اصل تناقض در پیوند با یکدیگر طرح شده‌اند; ضمن آنکه، معرفی این اصل به منزله صادق‌ترین سخن، می‌تواند پای منطق را نیز به میان کشد. البته در منابع اسلامی در بحث از علم، به ویژه در تقسیم تصور و تصدیق به بدیهی و نظری نیز جنبه معرفت‌شناختی اصل امتناع تناقض جداگانه بررسی می‌شود.7 بحث از تناقض در بخش دیگری از متافیزیک ارسطو نیز طرح شده است، که در آنجا جنبه فلسفی بحث غلبه بیش‌تری دارد. او در کتاب یوتا، به موضوع واحد و کثیر می‌پردازد و تناقض را به منزله یکی از اقسام تقابل بررسی می‌کند. در اینجا بحث در تقابل و امتناع اجتماع چیزها با یکدیگر است که در ذیل تقسیم موجود به واحد و کثیر طرح شده است، و بنابراین بحث از تناقض فلسفی خواهد بود. بر اساس تقسیم‌بندی رایجی که برای وجود طرح شده است، چیزها یا با یکدیگر وحدت دارند و یا غیر یکدیگرند. به تعبیر ارسطو: «هر چیزی در پیوند با هر چیزی یا “همان” یا “دیگری” است.»8 غیریت چیزها را، از جنبه‌های گوناگونی می‌توان مورد بحث قرار داد. به یک معنا «تو غیر از همسایه‌ات هستی»9ولی تقابل، نوع خاصی از غیریت است که ارسطو آن را به شکل روشن‌تری در مقولات منطق خود تعریف و تقسیم کرده است. او تقابل یک چیز با چیز دیگر را به چهار قسم تقسیم می‌کند: «یک چیز می‌تواند با غیر خود به چهار شیوه تقابل داشته باشد: از راه تضایف یا از راه تضاد یا از راه عدم و ملکه و یا از راه ایجاب و سلب.»10 در اینجا به این دلیل که بحث درباره تقابل چیزها با یکدیگر است، جنبه فلسفی دارد، و طرح آن در منطق صرفاً به منزله مقدمه بحث از تناقض قضایا قابل فهم است. به همین دلیل است که ارسطو در ادامه بحث خود به تقابل قضایا با یکدیگر اشاره می‌کند و می‌نویسد: «همان گونه که موجبه با سالبه تقابل دارد، مثلا این سخن که “او جالس است” با این سخن که “او جالس نیست”، همچنین آنچه که هر یک از این دو سخن درباره آن است، یعنی جلوس و غیرجلوس نیز با یکدیگر تقابل دارند.»11 وی همچنین در مقایسه این نوع از تقابل با دیگر اقسام آن می‌نویسد: «صرفاً در این نوع از تقابل است که باید یکی از آن‌ها همیشه صادق باشد و دیگری کاذب.»12 بنابراین بحث از اقسام تقابل بحثی فلسفی است که ارسطو آن را مقدمه‌ای قرار می‌دهد برای ورود به بحث درباره جنبه منطقی اصل تناقض

ابن‌سینا نیز در مقولات منطق شفا، با اشاره به اقسام تقابل می‌نویسد: «همه چیزهایی که طبیعت متباینی دارند، از این نظر که هر یک غیر دیگری است با یکدیگر تقابل دارند.» ولی او تأکید میورزد که تقابل در کتاب مقولات، صرفاً درباره اعراض به کار می‌رود، و وصف دو معنایی است که «موضوع مشترکی دارند که می‌توانند در آن تحقق یابند، ولی اجتماع آن‌ها در آن موضوع امکان‌پذیر نیست.»13 بنابراین اقسام چهارگانه تقابل از مقایسه اوصاف چیزها با یکدیگر به دست می‌آیند و همه اقسام امتناع اجتماع را در بر نمی‌گیرند

اما زمانی که از جنبه منطقی اصل تناقض بحث می‌شود، تناقض بر نسبتی اطلاق می‌گردد که بین دو قضیه تحقق می‌پذیرد و باعث می‌شود اجتماع آن دو در صدق و کذب ناممکن گردد. همان گونه که دیدیم، ارسطو این بحث را در کتاب مقولات منطق و در بحث در باب تقابل دو قضیه موجبه و سالبه مطرح کرده است. او در کتاب عبارت منطق نیز، نخست سلب و ایجاب را تعریف، و در ادامه با اشاره به تناقض و تضاد قضایا، تصریح می‌کند که تناقض همان تقابل سلب و ایجاب است. او در توضیح مراد خود از سلب و ایجاب می‌نویسد: «ایجاب عبارت است از حمل چیزی بر چیزی، و سلب عبارت است از نفی چیزی از چیزی»

منطق‌دانان مسلمان نیز نسبت تناقضِ بین قضایا را در کنار سه نسبت تداخل، تضاد و دخول تحت تضاد بررسی، و درباره شرایط و مصادیق آن مباحث گسترده‌ای را طرح کرده‌اند. ابن‌سینا در منطق شفا تقابل را به چهار قسم تضاد، تضایف، عدم و ملکه و سلب و ایجاب تقسیم می‌کند، و تقابل تناقض را صرفاً بخشی از تقابل سلب و ایجاب می‌داند. در واقع ابن‌سینا تقابل سلب و ایجاب را به بسیط و مرکب تقسیم می‌کند و بر این باور است که تقابل فرس و لافرس از سنخ تقابل سلب و ایجاب بسیط است، ولی با این حال نمی‌توان آن‌ها را نقیض یکدیگر نامید. صرفاً سلب و ایجاب مرکب را، یعنی آنچه قابل صدق و کذب است، می‌توان نقیض یکدیگر دانست. او در این باره می‌نویسد: «تقابل فرس و لافرس تقابل نقیضین نیست. چون صدق و کذبی در اینجا وجود ندارد.»15 او تناقض را این گونه تعریف می‌کند: «تناقض عبارت است از اختلاف دو قضیه در ایجاب و سلب، به گونه‌ای که ذات آن‌ها اقتضا کند یکی صادق و دیگری کاذب بوده، از صدق و کذب خالی نباشند.»16 بنابراین ابن‌سینا عنوان تناقض را صرفاً برای اشاره به جنبه منطقی اصل‌الاصول به کار می‌برد; ولی از آنجا که در منابع مربوط، اتفاق نظری در این زمینه وجود ندارد، در این نوشتار به این نظر ابن‌سینا پایبند نخواهیم بود

شیخ اشراق نیز برای تناقض قضایا تعریفی مشابه ولی کوتاه‌تر ارائه می‌دهد: «تناقض آن است که دو قضیه فقط در ایجاب و سلب با یکدیگر اختلاف داشته باشند.»17 او از این تعریف دو نتیجه می‌گیرد: «پس دو قضیه متناقض، اجتماع در صدق و کذب نخواهند داشت و موضوع و محمول و شرط و نسبت‌ها و جهت‌های آن‌ها یکسان خواهد بود.» بنابراین شیخ اشراق برخلاف ابن‌سینا، امتناع اجتماع در صدق و کذب را از فروع تناقض می‌داند و آن را در تعریف تناقض جای نمی‌دهد، و از طرفی دیگر با تأکید بر این نکته که دو قضیه متناقض منحصراً باید در ایجاب و سلب با یکدیگر اختلاف داشته باشند نشان می‌دهد وحدت‌هایی که در تناقض قضایا شرط شده است، صرفاً برای احراز این شرط است که دو قضیه در غیر ایجاب و سلب اختلافی با یکدیگر نداشته باشند. این نکته را در ادامه و در بخش احکام تناقض، با تفصیل بیش‌تری بررسی خواهیم کرد; ولی نخست باید به مضمون اصل تناقض بپردازیم

تبیین اصل تناقض

زمانی که جنبه معرفت‌شناختی اصل امتناع تناقضْ کانون بحث باشد، سخن از بداهت و روشنی آن است. در چنین مواردی معمولا با عناوین گوناگونی مانند ام القضایا، اولی الاوایل التصدیقیه، ابده البدیهیات، احق الاقاویل، اصل‌الاصول، مبدأ المبادی العلمیه، اول کل الاقاویل الصادقه، اجلی البدیهیات، بر اهمیت جایگاه معرفت‌شناختی این اصل تأکید می‌شود. در عناوین فوق، که به معرفت‌شناختی این اصل مربوط می‌شوند، به نسبت این اصل با دیگر قضایا و همچنین نسبت آن با دیگر بدیهیات اشاره شده است

ارسطو در کتاب گاما پس از بیان اینکه بحث در باب اصول بدیهی به فلسفه مربوط می‌شود، می‌نویسد: «آن کس که شناختی درباره موجودات بما هی موجودات دارد، باید بتواند استوارترین اصول همه چیزها را تبیین کند. چنین کسی همان فیلسوف است و استوارترینِ همه اصول آن است که فریب‌خوردگی در آن راه ندارد. ; اینک می‌گوییم که این اصل چیست: بودن و نبودن یک چیز هر دو در یک زمان و در همان چیز و از همان جهت ممکن نیست.»18 او همچنین در کتاب کاپا این اصل را با اندکی تغییر، این گونه معرفی می‌کند: «در چیزهای باشنده، اصلی هست که درباره آن نمی‌توان خطا کرد; و آن این است که ممکن نیست همان چیز در یک زمان هم “هست” و هم ” نیست” باشد.»

در تبیین فوق اصل امتناع تناقض مضمونی فلسفی می‌یابد و بیانگر امتناع اجتماع وجود و عدم خواهد بود. با این حال، ارسطو در کتاب گاما تبیین سومی برای اصل‌الاصول ارائه می‌دهد که بر اساس آن، این اصل مضمونی منطقی خواهد داشت، و بیانگر امتناع اجتماع صدق دو قضیه متناقض است. او در این باره می‌نویسد: «استوارترین و یقینی‌ترینِ همه عقاید این است که گفته‌های متناقض در یک زمان صادق نیستند.»20 با این حال، اگر به معنای وصف صدق توجه داشته باشیم متوجه خواهیم شد که این تبیین با تبیین پیشین تفاوت چندانی ندارد، و هر دو تبیین، در نهایت به واقعیت یکسانی اشاره دارند. بر اساس نظریه مطابقت، که ارسطو نیز از آن جانب‌داری می‌کند، صادق بودن یک قضیه به معنای تحقق مضمون آن است. در این صورت، امتناع اجتماع صدق دو قضیه متناقض نیز به این معناست که امکان ندارد مضمون دو قضیه متناقض، هم‌زمان تحقق یابد. تحقق هم‌زمان مضمون دو قضیه متناقض به این دلیل ناممکن است که تفاوت دو قضیه متناقض، صرفاً در سلب و ایجاب است. بنابراین قضیه موجبه از تحقق حالتی از امور خبر می‌دهد، و قضیه سالبه، از عدم تحقق همان حالت. پس صدق هم‌زمان آن‌ها به اجتماع وجود و عدم می‌انجامد، و این نشان می‌دهد که امتناع اجتماع صدق دو قضیه متناقض در نهایت به معنای امتناع اجتماع وجود و عدم است

به تعبیر دیگر، نسبت تناقضی که بین دو قضیه تحقق می‌یابد، در ویژگی‌های موجود بما هو موجود ریشه دارد، و اگر دو قضیه متناقض نمی‌توانند هم‌زمان صادق باشند، به این دلیل است که وجود با عدم جمع نمی‌شود. البته این مطلب به نسبت تناقض اختصاص ندارد و دیگر نسبت‌هایی نیز که بین قضایا تحقق می‌یابند، ریشه در اوصاف وجود دارند. به همین دلیل است که می‌گویند: «نسبت‌های قضایا با یکدیگر به اعتبار وجود است.»21 بنابراین جنبه منطقی اصل تناقض در جنبه فلسفی آن ریشه دارد، و دو تبیینی که از ارسطو نقل شد مضمون یکسانی می‌یابند

در آثار اسلامی نیز تبیین‌های گوناگونی برای اصل‌الاصول یافت می‌شود. ابن‌سینا در الهیات شفا اصل‌الاصول را بر اساس دو مفهوم سلب و ایجاب تبیین می‌کند و می‌نویسد: «مقدم بر همه سخنان صادق، که هر قضیه‌ای در تحلیل به آن منتهی می‌شود، به گونه‌ای که در هر قضیه‌ای به طور بالقوه یا بالفعل گفته می‌شود; این است که “واسطه‌ای بین ایجاب و سلب نیست” و این ویژگی قطعاً از عوارض موجود بماهو موجود است; چون شامل هر موجودی می‌شود.»22بهمنیار و ملاصدرا نیز در تبیین ابده البدیهیات ترجیح می‌دهند از عبارتی مشابه عبارت ابن‌سینا استفاده کنند

چنین تبیینی در نگاه نخست با تبیین ارسطو متفاوت به نظر می‌رسد. همان گونه که دیدیم، ارسطو اصل‌الاصول را بیانگر امتناع اجتماع وجود و عدم یا امتناع صدق دو گفته متناقض معرفی کرد. البته ارسطو در آثار خود به این نکته که واسطه‌ای بین سلب و ایجاب نیست اشاره می‌کند، ولی آن را صرفاً به منزله یکی از فروع اصل‌الاصول مطرح می‌سازد.24 با این حال، به نظر می‌رسد امتناع واسطه، با امتناع اجتماع فاصله چندانی ندارد; زیرا واسطه بین ایجاب و سلب زمانی تحقق می‌یابد که وجود و عدم بتوانند با یکدیگر جمع شوند. «برف سفید است» و «برف سفید نیست» به این دلیل شق سومی ندارند که بین وجود و عدم واسطه‌ای در کار نبوده، اجتماع آن‌ها ناممکن است

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
یکشنبه 95 تیر 6 , ساعت 2:13 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود مقاله کلی و جزئی با word دارای 30 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود مقاله کلی و جزئی با word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود مقاله کلی و جزئی با word

چکیده 
کلی، جزئی، صدق بر کثیر، کلیات فرضی، اسم خاص، اسم عام 
تعریف “کلی” و “جزئی” 
اقسام کلی 
اشکالات تعریف “کلی” 
1 استدلال غزّالی بر کلی بودن “اله” 
2 استدلال شیخ اشراق و فخر رازی بر کلی بودن “اله” 
3 استدلال علاّمه حلّی بر کلی بودن “اله” 
4 استدلال بر کلی بودن “اله” از راه ارسال معنا 
استخراج معیار کلی از راه حل‌‌های ارائه شده درباره “اله” 
فرض عقلی؛ معیار کلیّت واجب‌‌الوجود و مفاهیم فرضی 
کلی نبودن “لاشی‌‌ء” و “لاممکن” و نقد آن 
5 اثبات کلی بودن مفاهیم فرضی از راه صدق بر کثیر 
مناقشه در جزئی بودن “زید” 
اشکالات تعریف “جزئی” 
استدلال بر کلی بودن مفهوم جزئی و ردّ آن 
استدلال دیگر و ردّ آن 
استدلال دیگر بر کلی بودن جزئی و رد آن 
قابلیت صدق بر کثیر در جزئی و ردّ آن 
جزئیت و کلیت از نظر صدرالمتألّهین و علاّمه طباطبائی 
کلّیت؛ خاصیت ذهن 
پارادوکس تقسیم مفهوم به کلی و جزئی و ردّ آن 
نظریه صدرالمتألّهین در جزئی بودن جزئی 
نظریه استاد مصباح در تقسیم مفهوم به کلی و جزئی 
نظریه علاّمه طباطبائی در جزئی بودن صور حسّی و خیالی 
تفاوت دو نظریه 
ثمره بحث 
توجیه منطقی انحصار مفهوم به کلی و جزئی 
توجیه انحصار تقسیم مفهوم به کلی و جزئی بر اساس نظریه صدرالمتألّهین 
ثمره بحث در اسم خاص و عام 
پى‌‌نوشت‌‌ها 

پى‌‌نوشت‌‌ها

1ـ ارسطو، منطق ارسطو، ج2، تحقیق عبدالرحمن بدوی، (بیروت، دارالقلم، 1980)، ص 105

2ـ ابوالبرکات البغدادی، الکتاب المعتبر فی الحکمه، (اصفهان، انتشارات دانشگاه اصفهان، 1373)، ص 14و13، افضل‌‌الدین محمد خونجی، پایان‌‌نامه دانشگاه تهران، تصحیح حسین ابراهیمی، ص 27و28، ابوبکر اُرموی، بیان الحق و لسان الصدق، پایان‌‌نامه دانشگاه تهران، تصحیح غلامرضا ذکیانی، ص 27و29

3ـ فارابی، المنطقیات للفارابی، ج 1، (قم، منشورات مکتبه آیهالله العظمی المرعشی النجفی، 1408)، ص 28

4ـ ابن‌‌سینا، الشفاء المدخل، تصدیر طه حسین باشا، (قم، منشورات مکتبه آیهاللّه العظمی المرعشی النجفی، 1405)، ص 26و28

5ـ ابن‌‌سینا، الاشارات و التشبیهات، مع الشرح، ج 1، (قم، دفتر نشرالکتاب، 1403)، ص 37و38

6ـ “شریک الباری”، “لاشی‌‌ء” و “لاممکن بالامکان العام” همه از این سنخ‌‌اند

7ـ فخرالدین رازی، عیون الحکمه، مع شرح عیون الحکمه، ج 1، (طهران، مؤسسه الصادق للطباعه النشر، 1373ه.ش)، ص 54و57

8ـ فخر رازی، منطق الملخّص، تحقیق احد فرامرز قراملکی و آدینه اصغری نژاد، (تهران، انتشارات امام صادق (ع)، 1381)، ص 25و27

9ـ ابوبکر ارموی، مطالع‌‌الانوار، شرح المطالع، (قم، کتبی نجفی، بی‌‌تا)، ص 48و50، همو، بیان‌‌الحق و لسان الصدق، ص 17و29، کاتبی، الرساله الشمسیه، القواعد الجلّیه فی شرح الرساله الشمسیه، (قم، مؤسسه النشر الاسلامی، 1412)، ص221، محمد بن محمد طوسی، الاشارات و التنبیهات، مع الشرح، ج 1، دفتر نشر الکتاب، ط 2، 1403، ص 37و38

10ـ شرح الاشارات، ص 38

11ـ ابن سینا، عیون الحکمه، مع شرح عیون الحکمه، ج 1، (مؤسسه الصادق للطباعه النشر، ایران، طهران، 1373ه.ش)، ص 54و57

12ـ زین‌‌الدین عمر بن سهلان ساوی، البصائر النصیریه فی علم المنطق، (مصر، المطبعه الکبری الامیریه)، ص 7و8

13ـ المعتبر، ص 13و14

14ـ سهروردی، حکمهالاشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ج 2، تصحیح هنری کربین، (تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1372، ط 2، ص 15

15ـ سعدالدین تفتازانی، تهذیب المنطق، الحاشیه، (قم، مؤسسهالنشر الاسلامی، 1415ق)، ص 31

16ـ القواعد الجلیه، ص 208

17ـ ابوحامد غزالی، کتاب محک النظر، تحقیق رفیق العجم، (بیروت، دارالفکر اللبنانی، 1994)، ص74، همو، معیار فی المنطق، (بیروت، دارالکتب العلمیه، 1410ق)، ص 44و46

18ـ سهروردی، منطق التلویحات، تحقیق علی‌‌اکبر فیاض، (تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1334)، ص 4و5

19ـ محمدعلی، حواشی الحاشیه الحاشیه، (قم، مؤسسهالنشر الاسلامی، 1415ق)، ص 220

20ـ جمال‌‌الدین حسن علامه حلی، الاسرار الخفیه، (قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1379)، ص 21و14

21ـ التقریب، حواشی الحاشیه، الحاشیه، ص 220

22ـ تهذیب المنطق، الحاشیه، ص پاورقی، ص 31

23ـ قطب‌‌الدین رازی، شرح المطالع، (قم، کتبی نجفی، بی‌‌تا)، ص 48و50، حواشی الحاشیه، ص 219

24ـ دوانی، تعلیقه علی حواشی شرح الشمسیه، شروح الشمسیه، شرکه شمس المشرق للخدمات الثقافیه، ص 271

25ـ علی کاشف‌‌الغطاء، نقد الآراء المنطقیه، ج 1، (بیروت، موسسه النعمان، بی‌‌تا)، ص 177

26ـ همان، ص 176و186

27ـ قطب‌‌الدین رازی، المحاکمات، الاشارات و التنبیهات، مع الشرح، (قم، دفتر نشر الکتاب، 1403)، ط 2، ص37و38

28ـ حواشی الحاشیه، ص 217و218

29ـ نقد الآراء المنطقیه، ص 178

30ـ عبدالرحیم، حواشی الحاشیه، (قم، مؤسسهالنشر الاسلامی، 1415ق)، ص 218

31ـ نقد الآراء المنطقیه، ص 177و178

32ـ بحث کلی و جزئی در فلسفه درباره ماهیت است، نه هر مفهومی؛ چرا که در فلسفه سخن از ماهیت است، ولی دلیل آن شامل هر مفهوم و معنایی می‌‌شود

33ـ صدرالمتألهین، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، ج2، (قم، انتشارات مصطفوی، بی‌‌تا)، ص 10

34ـ سید محمدحسین طباطبائی، نهایهالحکمه، (قم، الموسسه النشر الاسلامی، 1362)، ص 74و 75

35ـ عبداللّه جوادی آملی، رحیق مختوم، (قم، اسراء، 1376)، بخش یکم، ج 2، ص 10

36ـ چرا که این صور بی‌‌شک بر هم منطبق‌‌اند و علی الفرض این صور متعددند. پس هر یک از این‌‌ها به دلیل انطباق بر کثیر کلی‌‌اند و از آنجا که این صور علی الفرض عین هویت خارجی زید هستند، باید زید هم کلی باشد؛ در حالی که شخص است

37ـ طبق مبنای ملاّصدرا، که هر نوع ادراکی را مجرّد می‌‌داند، اشکال دوم لازم نمی‌‌آید

38ـ صدرالمتألهین، تعلیقه علی شرح حکمه الاشراق، نسخه خطی، کتابخانه مجلس شورا، شماره 1767، ص 9و7

39ـ محمدتقی مصباح یزدی، تعلیقه علی نهایه الحکمه، (قم، در راه حق، 1405ق)، ص 114

40ـ سید محمدحسین طباطبائی، نهایه الحکمه، (قم، مؤسسهالنشر الاسلامی، 1363)، ص 77و76

41ـ سیدمحمدحسین طباطبائی، تعلیقه علی الاسفار، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، ج 2، (قم، انتشارات مصطفوی، بی‌‌تا)، ص 10

42ـ المحاکمات، ص 38

43ـ ابن‌‌سینا، الشفاء، البرهان، تحقیق ابوالعلی عفیفی، (قاهره، مطبعه الامیریه، 1375ق)، ص 120

44ـ علاّمه حلّی، الجوهر النضید، (قم، انتشارات بیدار، 1363)، ص 208

چکیده

منطق‌‌دانان از زمان ارسطو تقسیم مفهوم به کلی و جزئی را پذیرفته‌‌اند. معیار این تقسیم بر قابلیت صدق مفهوم بر کثیر و عدم آن استوار است. از سویی، این معیار موجب بحث‌‌هایی درباره مفهوم “اله”، “واجب‌‌الوجود” و کلیات فرضی مانند “لا شی‌‌ء” و “لا ممکن” شده است که آیا این امور کلی‌‌اند یا نه. منطق‌‌دانان کوشیده‌‌اند کلیّت این مفاهیم را تثبیت نمایند. گرچه این تلاش قرین توفیق نبوده است، اما مدعای آنان درست است. از سوی دیگر، در جزئیت مفهوم ـ مثلا “زید” تشکیک شده است. بر اساس این تشکیک، تقسیم مفهوم به کلی و جزئی بی‌‌مورد تلقّی می‌‌شود؛ چرا که هر مفهومی کلی است. صدرالمتألّهین از نحوه نگاه به مفهوم و علّامه طباطبائی از راه ارتباط مفاهیم خیالی و حسی به امر عینی، جزئیت مفاهیم جزئی را توجیه کرده‌‌اند و بدین‌‌سان تقسیم مفهوم به کلی و جزئی را به اثبات رسانیده‌‌اند

کلید واژه‌‌ها

 

کلی، جزئی، صدق بر کثیر، کلیات فرضی، اسم خاص، اسم عام

مبحث کلی و جزئی، هم سرسلسله منطق تعریف است و هم سرسلسله مبحث قضایا و منطق استنتاج. این مبحث از بدو تکوّن منطق از مباحث منطقی بوده و ارسطو از آن بحث کرده است

تعریف “کلی” و “جزئی”

1 تعریف ارسطو: تعریف ارسطو از کلی و جزئی سرمشق تعریف منطق‌‌دانان مسلمان است. تعریفی که بعدها منطق‌‌دانان، به خصوص شارحان ابن‌‌سینا، ارائه دادند، سبب طرح مباحث جدّی در منطق شد. ارسطو کلی و جزئی را چنین تعریف کرده است: شأن کلی آن است که بر بیش از یکی حمل شود، و به قرینه مقابله، جزئی آن است که این شأنیت را ندارد. ارسطو ابتدا معنا و مفهوم را به کلی و جزئی تقسیم نموده و پس از آن تعریف را ارائه داده است

همان گونه که مشاهده می‌‌شود، تعریف و تقسیم ارسطو ناظر به معنا است و کاری به عالَم الفاظ ندارد. اما منطق‌‌دانان مسلمان تعریف کلی و جزئی را در مباحث الفاظ منطق گنجانده و تذکر داده‌‌اند: تقسیم الفاظ به کلی و جزئی و تعریف آن‌‌ها اوّلا و بالذات ناظر به معنا و مفهوم است و ثانیا و بالعرض به عالم الفاظ. با این دیدگاه، کلی و جزئی، بالعرض، به عالم الفاظ هم مربوط می‌‌شود

2 تعریف فارابی: تعریف فارابی ناظر به عالم الفاظ نیز هست. او با توجه به لازمه مفاد تعریف ارسطو، کلی و جزئی و به تعبیر دقیق او، “شخص” را چنین تعریف کرده است: شأن کلی این است که دو شی‌‌ء یا بیشتر به واسطه آن متشابه باشند و شخص آن است که ممکن نیست به واسطه آن دو شی‌‌ء متشابه باشند؛3 چرا که اگر مفهومی بر چند چیز قابل حمل باشد، آن چند چیز در آن مفهوم مشترکند و نسبت به همدیگر متشابهند

3 تعریف ابن‌‌سینا: ابن‌‌سینا با توجه به تعریف ارسطو و فارابی، کلی و جزئی را این گونه وصف می‌‌کند: لفظ مفردی که بر معنای واحدی دلالت دارد از آن نظر که در ذهن تصور شده است یا اشتراک کثرت در آن به طور مساوی ممتنع نیست، مانند معنای “انسان” که بر زید و عمرو و خالد منطبق است و یا ایقاع شرکت در آن ممتنع است، مانند “زید”، چرا که زید به ذات مشارٌالیه اشاره دارد و ذات مشارٌالیه در ذهن ممتنع است برای غیر مشارٌالیه قرار داده شود. اوّلی کلّی است و دومی، جزئی

مضمون این تعریف آن است که در کلیّت مفهوم کلی کثرتِ مصداق بالفعل شرط نیست و ممکن است کلی اصلا مصداق نداشته باشد. از این‌‌رو، “شکل کروی محیط به بیست قاعده مثلث” اگرچه ممکن‌‌الوجود است، اصلا موجود نیست، و نیز خورشید و ماه که از نظر فیلسوفان در خارج یکی بیش نیستند و ممکن نیست از نظر آنان بیش از یکی باشند، از مصادیق تعریف کلی به حساب می‌‌آیند؛ زیرا تصور هر یک از این مفاهیم در ذهن مانع اشتراک کثرت در آن نیست؛ یعنی هر یک از این مفاهیم صلاحیت دارند بر بیش از یکی حمل شوند

اقسام کلی

ابن‌‌سینا در منطق اشارات، بر اساس تعریف ارائه شده، کلی را به سه دسته تقسیم کرده است: دسته‌‌ای از آن دارای افراد بالفعل است؛ مانند “انسان” و دسته‌‌ای دیگر افراد بالفعل ندارد، اما بالقوّه و الامکان افراد مشترک دارد؛ مانند “شکل کروی که محیط به دوازده قاعده پنج ضلعی” باشد و دسته سوم نه افراد بالفعل دارد و نه امکان افراد مشترک بالفعل. اما نداشتن افراد مشترک بالفعل در این دسته به واسطه سببی غیر از خود مفهوم کلی است؛ مانند مفهوم “خورشید” برای کسی که خورشید دیگری را تجویز نمی‌‌کند

از عبارت ابن‌‌سینا به صراحت می‌‌توان دریافت که برخی مفاهیم کلی ممکن نیست مصداق متکثّر داشته باشند و برخی از آن‌‌ها اساسا مصداق ندارند

غزّالی مصداق آن کلی را که ممکن نیست در خارج افراد کثیر بالقوّه و الامکان داشته باشد، “الاله” قرار داده است. فخر رازی در شرح عیون‌‌الحکمه، دو دسته دیگر را بر اقسامی که شیخ مطرح کرده بود، افزود و این دو دسته کلی اصلا مصداق خارجی ندارند. یکی از این دو اصلا ممکن نیست مصداق داشته باشد؛6 مانند مفهوم “اجتماع نقیضین”، اما دیگری امکان دارد مصداق داشته باشد، ولی حتی یک مصداق هم در خارج ندارد.7 همو در منطق ملخّص کلی را به شش دسته تقسیم کرد

    1 کلی ممتنع‌‌الوجود؛ مانند “شریک الاله”؛

    2 کلی ممکن الوجودِ غیر موجود؛ مانند “دیواری از یاقوت”؛

    3 کلی که یک فرد آن موجود و دیگر افرادش ممتنع الوجودند؛ مانند “الاله”؛

    4 کلی که افرادش ممکن‌‌الوجودند، اما فقط یک فرد آن موجود است؛ مانند “خورشید”؛

    5 کلی که افراد کثیر متناهی از آن موجودند؛ مانند “کواکب”؛

    6 کلی که افراد غیرمتناهی از آن موجودند؛ مانند “انسان”

پس از فخر رازی، تقسیم کلی به شش قسم یاد شده در کتب منطقی متداول گردید. از نظر خواجه، این شش قسم از کلام شیخ‌‌الرئیس به دست می‌‌آیند

عموم منطق‌‌دانان مسلمان تعریف “کلی” و “جزئی” را از ابن‌‌سینا و بالطبع از فارابی و ارسطو پذیرفته و با عبارات گوناگون همان تعاریف را ارائه داده‌‌اند و نیز تقسیم کلی را از نظر وجود افرادش در خارج، به شش قسم یاد شده پذیرفته‌‌اند.10 عبارات “عدم منع وقوع مفهوم بر کثیر”، “صلاحیت اشتراک کثیر در مفهوم”،11 “صحّت حمل بر کثیر”،12 “صلاحیت انطباق بر کثیر”، “عدم امتناع” فرض صدق بر کثیر”، و “احتمال شرکت در کثیر” که در تعریف کلی آمده‌‌اند،13 همه یک هدف را دنبال می‌‌کنند

اشکالات تعریف “کلی”

تقسیم “کلی” به شش قسم یاد شده و تعیین مصداق کلی، که بالفعل دارای افراد متکثّر نیست، سبب اشکالاتی شده که منطق‌‌دانان در پی رفع آن بر آمده‌‌اند

1 استدلال غزّالی بر کلی بودن “اله”

غزّالی پس از تعریف “کلی” و “جزئی” و تقسیم کلی به سه قسمی که در کلام شیخ‌‌الرئیس آمده است، به این اشکال می‌‌پردازد: چگونه ممکن است مفهومی که ممکن نیست بیش از یک مصداق داشته باشد ـ مانند “خورشید” و “اله” از مصادیق کلی باشد و در پاسخ می‌‌گوید: این دو لفظ از لحاظ معنا ممتنع نیست کلی باشند و برای آن افراد متعددی در نظر گرفت. امتناع تکثّر افراد به عالم وجود برمی‌‌گردد، نه این که مفهوم لفظ از تکثّر افراد ابا داشته باشد

با تأمّل در برهان “توحید” معلوم می‌‌شود که مفهوم “واجب الوجود” و “اله” از مفاهیمی هستند که ممکن نیست در عالم متکثّر و متعدد باشد؛ چرا که فرض دو واجب سبب می‌‌شود هر یک از آن‌‌ها از دیگری متمایز باشد و بنابر این، هر یک از آن‌‌ها واجد کمالی باشد که دیگری ندارد و لازمه آن این است که هر یک از آن‌‌ها ناقص باشد، در حالی که تحلیل مفهوم “واجب‌‌الوجود” با هر نقصی بیگانه است؛ زیرا اگر واجب‌‌الوجود نسبت به یک کمال نقص داشته باشد، نسبت به آن کمال ممکن است و حال آنکه واجب‌‌الوجود در همه جهات واجب‌‌الوجود است

اقامه برهان در احکامی که برای خداوند اثبات می‌‌شود، جز تحلیل مفهومی عنوان واجب‌‌الوجود چیز دیگری نخواهد بود. از این‌‌رو، مفهومی که از خدا و واجب‌‌الوجود داریم، به گونه‌‌ای است که تکثّر را در خارج بر نمی‌‌تابد. پس امتناع تکثّر در خارج و عالم وجود از ناحیه مفهوم است؛ یعنی مفهوم به گونه‌‌ای است که در خارج تکثّرپذیر نیست؛ همچنان که مفهوم “امتناع نقیضین” به گونه‌‌ای است که ممکن نیست در خارج مصداق داشته باشد. پس می‌‌توان گفت: نفس مفهوم، ممتنع است در خارج افراد متکثّر داشته باشد و امتناع در عالم از آن رو است که خود مفهوم از تکثّر ابا دارد

2 استدلال شیخ اشراق و فخر رازی بر کلی بودن “اله”

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
یکشنبه 95 تیر 6 , ساعت 2:13 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود مقاله هویت‌شناسی یقین با word دارای 40 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود مقاله هویت‌شناسی یقین با word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود مقاله هویت‌شناسی یقین با word

چکیده  
مقدمه  
کاوشی در مفهوم یقین  
الف. کاربرد یقین در لغت  
ب. کاربرد یقین در منطق  
ج. کاربرد یقین در فلسفه  
د. کاربرد یقین در کلام  
ه. کاربرد یقین در عرفان  
مقایسه کاربردهای یقین با یکدیگر  
وجوه اشتراک و تمایز کاربردهای یقین  
حقیقت یقین در فلسفه (و منطق)  
نکاتی دیگر درباره یقین  
امکان یقین  
منابع  
پی‌نوشت‌ها  

بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود مقاله هویت‌شناسی یقین با word

ـ ابونصر محمد فارابی: المنطقیات للفارابی, تحقیق محمدتقی دانش‌پژوه, ج‌1, کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی, چ اول, قم, 1410ق؛

ـ اساس الاقتباس؛

ـ اسماعیل بن محمد ریزی: حیات النفوس (فلسفه اشراق به زبان فارسی)، به کوشش محمدتقی دانش پژوه, چ اول, تهران, 1369؛

ـ اصول فلسفه و روش رئالیسم, ج1, ص144؛

ـ التحصیل؛

ـ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 13و14؛

ـ التعریفات, عالم الکتب, بیروت؛

ـ السید محمدباقر الصدر: المجموعه الکامله لمؤلفات السید محمدباقر الصدر, ج1، (الاسس المنطقیه للاستقراء)؛

ـ المجموعه الکامله لمؤلفات محمدباقر الصدر, ج1؛

ـ المصباح المنیر

ـ المنجد فی اللغه؛

ـ المنطقیات للفارابی, ج1؛

ـ بهمنیار بن المرزبان: التحصیل, با تصحیح مرتضی مطهری, مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران, چ دوم, تهران, 1375ش؛

ـ ترجمه و شرح برهان شفاء، ج1؛

ـ حاج ملاهادی سبزواری: شرح‌المنظومه, نشر ناب, ج1, با تعلیقه حسن حسن‌زاده آملی, چ اول, 1422ق, قم؛

ـ حاشیه سیالکوتی؛ میر سید شریف جرجانی؛

ـ حسن بن یوسف الحلی, انتشارات بیدار, چ اول, قم, 1363ش؛

ـ حسین بن عبدالله ابن سینا: الإشارات و التنبیهات (و شرح آن)، نصیر الدین طوسی, ج 1, نشر البلاغه, چ اول, قم، 1409ق؛

ـ حسین بن عبدالله ابن سینا: الشفاء (البرهان), تحقیق دکتر ابوالعلاء عفیفی, انتشارات کتابخانه آیهالله مرعشی نجفی, قم, 1404ق؛

ـ حسین بن عبدالله ابن سینا: الشفاء (الهیات), تحقیق الأب قنواتی و سعید زاید, انتشارات ناصر خسرو, چ اول, تهران, 1363، فصل هشتم از مقاله اولی؛

ـ حسین بن عبدالله ابن سینا: منطق النجاه، با ویرایش محمدتقی دانش پژوه، انتشارات دانشگاه تهران، 1364؛

ـ خواجه عبدالله انصاری: منازل السائرین،‌ انتشارات دارالعلم، اول، قم، 1417ق؛

ـ روح المعانی, ج 1‌

ـ روح‌الله خمینی, شرح حدیث جنود عقل و جهل, مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی, چ سوم, 1378؛

ـ سعدالدین التفازانی: شرح المقاصد، ج1, چ اول, استانبول, 1305ق؛

ـ سید حیدر آملی: نص النصوص, با تصحیح هانری کربن, تهران, 1353ش؛

ـ شروح‌الشمسیه، ج 2، بیروت؛

ـ شفاء (المنطق)؛

ـ شهاب الدین یحیی سهروردی: مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ج 4, پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی‌, سوم‌, تهران‌, 1380؛

ـ صائن‌الدین علی بن محمد الترکه: تمهید القواعد, با مقدمه و تصحیح سید جلال‌الدین آشتیانی, انجمن اسلامی حکمت و فلسفه ایران, چ ‌دوم, تهران, 1360ش؛

ـ عبدالرحمن الإیجی: شرح المواقف, ج1، منشورات الشریف الرضی, چ اول, ص 67؛ و ج 2‌؛

ـ عبدالرزاق قاسانی: شرح منازل السائرین، باب العلم، انتشارات بیدار، اول، قم،‌ 1372ش؛

ـ عبدالکریم بن هوازن القشیری النیسابوری: الرساله القشیریه, تحقیق معروف زریق, دارالجیل, چ دوم, بیروت؛

ـ عبدالله بن شهاب‌الدین الحسین الیزدی: الحاشیه علی تهذیب المنطق للتفازانی, انتشارات مؤسسه نشر اسلامی, چ دهم, قم, 1421ق؛

ـ عبدالله جوادی آملی: شناخت‌شناسی در قرآن, ویراست حمید پارسانیا, مرکز مدیریت حوزه علمیه قم؛

ـ عمر بن سهلان الساوی: البصائر النصیریه فی المنطق, با تعلیقات شیخ محمد عبده, منشورات المدرسه الرضویه, قم؛

ـ عین القضات همدانی: زبده الحقایق, تحقیق عفیف عسیران, تهران, دانشگاه تهران؛

ـ فتوحات مکیه, ج1؛

ـ فخرالدین رازی: الإنارات فی شرح الاشارات والتنبیهات، با تصحیح نفیسه نوبخت، دانشگاه قم، 1378ش؛

ـ فخرالدین رازی: المباحث المشرقیه, دارالکتاب العربی, ج1, بیروت, 1418ق؛

ـ فردریک کاپلستون،تاریخ فلسفه، ج 1، ترجمه سید جلال‌الدین مجتبوی، انتشارات سروش، چ سوّم، تهران، 1375؛

ـ قطب الدین شیرازی: دره التاج لغره الدباج, به کوشش سید محمد مشکوه, بخش نخستین, ج1, چاپخانه مجلس, تهران, 1317؛

ـ لسان العرب؛ القاموس المحیط؛ مجمع البحرین؛ المنجد فی اللغه؛ اقرب الموارد؛

ـ لغت نامه دهخدا

ـ مجمع البیان, ج 1؛

ـ محمد حسین‌زاده: معرفت‌شناسی، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، چ هفتم، قم، 1380؛

ـ محمدتقی مصباح یزدی: ترجمه و شرح برهان شفا، نگارش محسن غرویان، ج1، چ‌ اول، انتشارات امیرکبیر، 1373ش، تهران؛

ـ محمدتقی مصباح یزدی، آموزش فلسفه, ج1, شرکت چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی, چ هشتم, 1377؛

ـ محمدتقی مصباح یزدی، تعلیقه علی نهایه‌الحکمه، انتشارات مؤسسه در راه حق، اول، قم، 1405ق؛

ـ محمدحسین طباطبائی: نهایه الحکمه، به تصحیح عباس‌علی زارعی سبزواری، انتشارات جامعه مدرسین، مرحله اولی، فرع هفتم اصالت وجود؛

ـ محمدرضا مظفر: المنطق, ج3, مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان, چ چهارم, 1366ش؛

ـ محیی الدین بن عربی: فتوحات مکیه، دار إحیاء التراث العربی، ج1؛

ـ مرتضی مطهری: مسأله شناخت, انتشارات صدرا, سوم, قم, 1368؛

ـ معجم الفاظ القرآن الکریم, ج 2

ـ مفردات راغب؛

ـ مقداد بن عبدالله السیوری الحلّی: ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین, تحقیق مهدی‌رجائی, انتشارات کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی, قم,1405ق؛

ـ منازل السائرین؛

ـ میرمحمدباقر داماد: تقویم الإیمان‌, با تعلیقات ملا علی نوری‌, مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه تهران‌, اول‌, 1376؛

ـ نصیر الدین الطوسی: الجوهر النضید (شرح تجرید المنطق)؛

ـ نصیرالدین طوسی: أساس الاقتباس, نشر مرکز, ج1، چ اول, تهران, 1375؛

ـ نصیرالدین طوسی: کشف المراد فی شرح تجرید الإعتقاد, حسن بن یوسف الحلّی، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات, چ اول, بیروت, 1399ق؛

چکیده

مهم‌ترین یا دست‌کم یکی از مهم‌ترین پرسش‌های معرفت‌شناسی, امکان یا عدم امکان شناخت یقینی و مطابق با واقع است. این مسئله هم در قلمرو کل معرفت بشری و هم در ساحت معرفت‌های دینی قابل طرح است

امروزه, شک‌گرایی نوین, که در گوشه ای از جغرافیای‌ اندیشه غربی ظهور پیدا کرده, فراورده‌هایی را تولید می‌کند که نفی شناخت یقینی، عنصر جدا ناشدنی آن است. این تولیدات نرم‌افزاری, به‌ویژه در ساحت‌هایی چون فلسفه دین, فلسفه سیاست, فلسفه اخلاق, کلام جدید, هرمنوتیک و تفسیر متون, و; بروز و ظهور داشته, و از نشانه‌های آن نسبی بودن و تغییرپذیری است

به هر حال, یکی از تلاش‌های لازم برای ارزیابی اساسی این دسته نظریات, رفتن به سراغ ریشه‌ها و پیش‌فرض‌های اصلی آن‌ها است که به نظر می‌رسد نفی یقین و شناخت مطابق با واقع, یکی از این پیش‌فرض‌ها ست. مدعیاتی چون: غیرقابل اثبات بودن وجود خدا, شخصی بودن دین, انکار هر گونه گزاره ثابت و مطلق در دین, نسبی بودن و تغییر پذیری ارزش‌ها (اعم از حقوقی و اخلاقی), زمانمند بودن احکام اسلام, پلورالیسم دینی و معرفتی, وجود و رسمیت قرائت‌های مختلف از دین, و; از جمله اموری‌ هستند که می‌توان عنصر نفی شناخت یقینی را از اصول موضوعه آن‌ها به حساب آورد

در این نوشته تلاش شده با نشان دادن امکان یقین و تبیین راه‌های نیل به آن، گامی هرچند کوچک در جهت نفی شک‌گرایی و اثبات بی‌پایگی آن برداشته شود. تا چه قبول افتد و چه در نظر آید

کلید واژه‌ها

شناخت یقینی، امکان یقین, شک‌گرایی نوین، شناخت صادق، شناخت کاذب

مقدمه

درخت‌ اندیشه انسان بسته به این‌که بر ریشه یقین استوار شود و شاخ و برگ‌هایش از آن تغذیه کند, و یا آن‌که بر ریشه شک تکیه کرده و موادی شکاکانه در وجود خود به جریان درآورد, میوه‌هایی متفاوت ثمر خواهد داد که از حیث رنگ و طعم و مزه متمایز از یکدیگرند. و صد البته تغذیه‌کنندگان از این میوه‌ها نیز فراورده‌ای با اثر یکسان در مغز و جان خود وارد نخواهند کرد و پیرو آن, کردار یکسانی هم از ایشان در ناحیه فکر و عمل نخواهد تراوید

به هر حال, وفق آنچه تاریخ نویسان فلسفه نگاشته‌اند, از گذشته‌های بسیار دور, یعنی دوره باستان یونان, دو گرایش عمده درباره امکان یا عدم امکان شناخت یقینی وجود داشته است: یکی, گروهی که باورمند به امکان شناخت یقینی بوده‌اند و دیگری, دسته‌ای که شناخت یقینی را انکار می‌کرده‌اند

دسته دوم, که خود به گروه‌های فرعی‌تری تقسیم شده‌اند, یا امکان هر گونه معرفتی را منکر می‌شدند(سوفسطی‌گری) و یا این‌که آن را مورد تردید قرار می‌دادند(لا ادری‌گری و شک‌گرایی)

این گرایش‌ها, به ویژه گرایش شک‌گرا, چندین بار در طول تاریخ اروپا و گاه به طور محدود در میان برخی شرقیان ظهور و بروز داشته‌اند؛ و امروزه نیز شکاکیت به دیدگاهی پذیرفته و معقول نزد طیف‌هایی از ‌اندیشمندان غربی بدل گردیده است, و موج آن, گاه مرزهای مشرق ‌زمین و حتی کشورهای اسلامی را نیز در نوردیده و در این بین‌,‌ برای خود طرفدارانی جازم هم پیدا کرده است

به هر حال, مسأله‌ای که این مقاله به آن می‌پردازد عبارت است از این‌که آیا شناخت یقینی امکان و وقوع دارد یا اساساً چنین شناختی ناممکن و غیر قابل تحقق است؟ می‌خواهیم ببینیم, ‌اولاً: مفهوم و هویت یقین در دانش‌های عقلی, به ویژه منطق وفلسفه, چیست؟ و ثانیاً: آیا یقینی که منطقدانان و فیلسوفان مراد می‌کنند, قابل دسترسی است؟ و اگر آری, راه‌های نیل به آن کدام‌اند؟

در این مقاله به بررسی مسئله اول خواهیم پرداخت تا ضمن زدودن غبار ابهام از چهره یقین مورد ادعا، زمینه طرح گفتمان دانشوران منطق و فلسفه اسلامی پیرامون دلایل و راه‌های تحقق شناخت یقینی فراهم آید

کاوشی در مفهوم یقین

در این کاوش, ابتدا به بررسی کاربردهای یقین در لغت و در علوم عقلی می‌پردازیم, سپس این کاربردها را با هم مقایسه می‌کنیم

الف. کاربرد یقین در لغت

واژه‌شناسان و کتاب‌های لغت «یقین» را قسمی ازآگاهی, با ویژگی‌هایی خاص, می‌دانند؛ این ویژگی‌ها پس از انباشتن گفته‌های آن‌ها بر روی هم و جدا کردن مهم‌ترین آن‌ها, به قرار زیر است

نابودگر شک و نقیض آن؛

فراهم آورنده آرامش روانی؛

پایدار کننده حکم و تصدیق؛

برآمده از‌اندیشه و استدلال؛

برخوردار از ثبات و روشنی,6 و زوال ناپذیری؛

باوری که از پس شک پدید می‌آید, و همراهی با آن ندارد؛

مطابق با واقع؛

بالاترین حد آگاهی و مؤکدترین آن که جا برای هیچ گونه احتمال ستیزگر باقی نمی‌گذارد

با عنایت به خصیصه‌های یادشده, یقین معرفتی است که بالاترین عیار آگاهی را با خود دارد؛ در عین حال, همان گونه که برخی تصریح کرده‌اند, و به خصوص از ویژگی‌های دوّم, چهارم, و ششم به دست می‌آید, این واژه هرگز وصف علم الهی(جل شأنه) قرار نمی‌گیرد؛11 زیرا دگرگونی در حالت روانی, یا نیاز به‌اندیشیدن, و یا جایگزین شدن یقین به جای شک, همگی ویژگی‌هایی هستند که ریشه در ناتوانی و ناکاملی شناسنده دارند؛‌ چیزی که دامن خدای متعال به کل پیراسته از آن است

همچنین ویژگی دوم به دست می‌دهد که یقین پایگاهی در روان آدمی و حوزه روان شناختی دارد؛ چنان که ویژگی‌های دیگر جنبه معرفت شناختی آن را تبیین می‌کنند. به عبارت دیگر: یقین از یک سو، امری است مرتبط با شناسنده و حالتی است روانی برای او؛ و از سویی دیگر، وصف گزاره‌ای است که حکایتگری از واقع می‌نماید. بنابراین, در یقین دو جنبه ارتباط با مدرک و ارتباط با جهان خارج گرد هم می‌آیند

ولی آیا این ارتباط پیوسته و همیشگی است یا تنها گاهی خود را نشان می‌دهد؟ و اساساً رابطه میان این دو جنبه به چه شکل است؟ چگونه می‌توان از یکی به دیگری پل زد؟ یا این پل زدن معیار و ضابطه‌ای دارد؟ و پرسش‌هایی از این دست که به نوبه خود درنگ‌ها و موشکافی‌های خاص خود را طلب می‌کنند

ما در ادامه و ضمن مباحث, به مناسبت به این امور خواهیم پرداخت. در این جا تنها این ادعا را طرح می‌کنیم که رابطه میان این دو جنبه عموم و خصوص من وجه است؛ یعنی چنان نیست که هر گاه فاعل شناسا به لحاظ روانی به یقین رسید جهان خارج را هم آن چنان که هست شناخته باشد و بالعکس

این نکته را هم می‌افزاییم که دلیل, آن گاه که با شرایط و ضوابط همراه باشد, همان پلی است که دو اقلیم یقین را به هم می‌پیوندد

ب. کاربرد یقین در منطق

منطق‌دانان مسلمان در چند جای دانش منطق, به ویژه مبحث برهان و مبادی آن, به بحث از یقین پرداخته‌اند؛ و به دلیل اهمیت فراوانش گاه حتی رساله‌ای جداگانه پیرامون تعریف و شرایط آن به نگارش درآورده‌اند

ابونصر فارابی یقین را این گونه تعریف می‌کند

( ) الیقین علی الاطلاق هو ان یعتقد فی الشیء‌ انه کذا أو لیس بکذا ( ب ) و یوافق ان یکون مطابقاً غیر مقابل لوجود الشیء‌ من خارج ( ج ) و یعلم انه مطابق له ( د ) و انه غیر ممکن ان لا یکون قد طابقه أو ان یکون قد قابله ( ه ) و لا ایضاً یوجد فی وقت من الأوقات مقابلاً له ( و ) و أن یکون ما حصل من هذا حصل لا بالعرض بل بالذات

مطابق این گفته, یقین فراورده شش عنصر در کنار هم است

1 باور به این که «چیزی چنان هست یا چنان نیست»؛

2 مطابق بودن گزاره با آنچه خارج از آن است و گزاره از آن حکایت می‌کند؛

3 آگاه شدن شناسنده از این که باورش مطابق با واقع خارجی است؛

4 آگاهی به ناممکن بودن این که باور یاد شده مطابق با واقع نباشد یا این که نقیض آن واقع شود؛

5 ناممکن بودن این که زمانی مقابل باور یا نقیض گزاره مورد باور اتفاق بیفتد؛

6 همه عناصری که برشمردیم برامده از چیزهایی باشد که حقیقتاً و بالذات چنین هستند

سپس فارابی به توضیح هر یک از مؤلفه‌های یادشده می‌پردازد. وی در تبیین عنصر نخست می‌نویسد: این عنصر جنس یقین, و عناصر بعدی فصل‌های آن هستند

ذیل عنصر دوم نیز می‌آورد: صدق یعنی این که باور فاعل شناسا با خارج, یعنی آنچه موضوع و متعلق باور است, مطابقت داشته باشد؛ و متقابلاً, کذب آن جا است که این باور با خارج مطابق نباشد.15 سپس در ادامه می‌گوید: عنصر سوم, یعنی آگاهی از این صدق, را افزودیم, زیرا چه بسا شناسنده توجه به این حقیقت نداشته باشد و درست بر خلاف آن بیندیشد

عنصر چهارم همان است که باور را به مرتبه یقین می‌رساند, و بر وفق آن اعتقاد شناسنده ضرورتاً صادق و مطابق با واقع خواهد بود؛ به گونه‌ای که در هیچ حالتی ضد یا نقیض آن نمی‌تواند واقع گردد

عنصر پنجم نیز این پیام را دارد که شیء خارجی مورد اعتقاد, گاه به گونه‌ای است که امکان زوال آنچه اکنون دارای آن است, هرگز و در هیچ وقتی وجود ندارد, مانند ضروریات عقلیه. ولی برخی امور مانند محسوسات چنین ویژگی را ندارند؛ هر چند ویژگی‌های پیشین را دارا هستند

و بالأخره عنصر ششم, همان مؤلفه‌ای است که با آن تعریف یقین مطلق به اتمام می‌رسد, و مفادش این است که: همه پنج عنصر پیشین چه بسا به‌طور ناخوداگاه، یا از راه استقرا، یا شهرت یک دیدگاه و یا محبوبیت افرادی که باوری را مطرح کرده‌اند و; به دست آمده باشد، نه از چیز‌هایی که ذاتاً شأنشان افاده این امور است؛ در این صورت آنچه حاصل شده, نام یقین به خود نمی‌گیرد و هنوز به این مرتبت بلند بار نیافته است.19 و

فارابی در جای دیگری از کتاب منطقیات یقین را به این شکل معرفی می‌کند

والیقین هو ان نعتقد فی الصادق الذی حصل التصدیق به انه لا یمکن اصلاً ان یکون وجود ما نعتقده فی ذلک الامر بخلاف ما نعتقده , و نعتقد مع ذلک فی اعتقاده هذا انه لا یمکن غیره, حتی یکون بحیث اذا اخذ اعتقاداً ما فی اعتقاده الاول کان عنده انه لا یمکن غیره

برای تحلیل این تعریف بایسته است نخست کمی درباره برخی مفاهیم به کار رفته در آن توضیحی ارائه شود: نویسنده در تبیین مفهوم «تصدیق» می‌نویسد: تصدیق به طور خلاصه آن است که انسان باور داشته باشد چیزی که نسبت به آن اسنادی (حکمی) صورت گرفته, در وجود خارجیش همان گونه است که در ذهن تصور شده.22 و صادق آن است که: امر خارج از ذهن درست همان گونه باشد که در ذهن می‌اندیشیم

سپس می‌افزاید: بنابراین تصدیق گاه به چیزی تعلق می‌گیرد که در واقع هم صادق است و گاه به چیزی که در واقع صادق نیست, بلکه کاذب است؛‌ در صورت دوّم، اساساًًًًًًًًًًًًًًًًًًًً یقینی واقع نمی‌گردد؛‌ زیرا یقین تنها در جایی است که تصدیق به چیزی تعلق بگیرد که واقعاًًًًًً هم صادق است

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
یکشنبه 95 تیر 6 , ساعت 2:13 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود مقاله طرح اشراقى نظریه صدور و تأثرات ملّاصدرا از آن با word دارای 33 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود مقاله طرح اشراقى نظریه صدور و تأثرات ملّاصدرا از آن با word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود مقاله طرح اشراقى نظریه صدور و تأثرات ملّاصدرا از آن با word

چکیده  
مقدّمه  
نقد عقلانى الگوى سینوى صدور در مکتب اشراق  
نقد وحیانى نظریه سینوى صدور در مکتب اشراق  
طرح اشراقى نظریه صدور  
مرحله اول: صدور طولى انوار  
مرحله دوم: مشاهده، ابتهاج و اشراق  
نور سانح و قاعده الواحد  
گستره نور سانح در عالم ملکوت  
نقش نور سانح در هستى‏شناسى اشراقى  
مرحله سوم: ترکیب انوار سانح با جهات  
مرحله چهارم: مشارکت‏پذیرى‏هاى ملکوتى و ایجادهاى جدید  
مرحله پنجم: شاهکار سهروردى در نظریه صدور  
تأثیرپذیرى ملّاصدرا از طرح اشراقى نظریه صدور  
نتیجه‏گیرى  
••• منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود مقاله طرح اشراقى نظریه صدور و تأثرات ملّاصدرا از آن با word

ـ ابن‏سینا، الاشارات و التنبیهات، شرح خواجه نصیرالدین طوسى، تهران، الکتاب، 1403ق

ـ ـــــ ، التعلیقات، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1379

ـ ـــــ ، النجات، تهران، دانشگاه تهران، 1364

ـ افلوطین، مجموعه آثار، ترجمه محمدحسن لطفى، تهران، خوارزمى، 1362

ـ سهروردى، شهاب‏الدین، حکمه‏الاشراق، ترجمه سیدجعفر سجادى، تهران، دانشگاه تهران، 1377

ـ ـــــ ، مجموعه مصنّفات، ج 1 (التلویحات، المشارع و المطارحات)، مقدمه و تصحیح هانرى کربن، تهران، پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى، 1373

ـــــ ، مجموعه مصنّفات، ج 3 (پرتونامه، یزدان شناخت)، مقدّمه سیدحسین نصر، تهران، پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى، 1372

ـ ـــــ ، مجموعه مصنّفات، ج 2 (حکمه‏الاشراق)، مقدمه و تصحیح هانرى کربن، تهران، پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى، 1373

ـ شهرزورى، شمس‏الدین محمد، شرح حکمه‏الاشراق، تصحیح حسین ضیائى، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، 1372

ـ شیرازى، قطب‏الدین، شرح حکمه‏الاشراق، تهران، دانشگاه تهران، 1380

ـ فارابى، ابونصر، سیاسات مدنیه، ترجمه و حاشیه سیدجعفر سجادى، تهران، انجمن فلسفه ایران، 1358

ـ ـــــ ، مجموعه رسائل (عیون‏المسائل)، حیدرآباد دکن، دائره‏المعارف عثمانیه، 1349

ـ ملّاصدرا (صدرالدین محمّدبن ابراهیم شیرازى)، الحکمه‏المتعالیه فى الاسفار العقلیه‏الاربعه، بیروت، داراحیاء التراث العربى، 1990م

ـ ـــــ ، الشواهد الربوبیه، تعلیقات ملّاهادى سبزوارى، تهران، مرکز نشر دانشگاهى، 1360

ـ ـــــ ، المبدأ و المعاد، تصحیح محمد ذبیحى، تهران، بنیاد حکمت اسلامى صدرا، 1381

ـ ـــــ ، شرح الهدایه‏الاثیریه، بى جا، چاپ سنگى، بى‏تا

ـ ـــــ ، مجموعه رسائل فلسفى (اجوبه‏المسائل النصیریه)، تهران، حکمت، 1375

چکیده

مورّخان فلسفه و نیز اهل کلام و بسیارى از حکما، یکى از اهداف و ارکان نظریه فیض را «تبیین وساطت بین خداوند و خلق او و نیز توضیح نحوه برآمدن کثرت از وحدت» ذکر کرده‏اند. در میان فلاسفه اسلامى، فارابى و ابن‏سینا نخستین کسانى بودند که در این‏باره به نظریه‏پردازى پرداختند. پس از ایشان، سهروردى با این اعتقاد که نظریه حکماى مشّایى وافى به مقصود نیست، ضمن اخذ ساختار اصلى نظریه صدور ابن‏سینا، با قرار دادن آن بر مبنایى دیگر و وارد کردن آموزه‏هاى جدید، به طرح نوینى از نظریه صدور دست یافت که قرن‏ها پس از او مورد توجه صدرالمتألّهین قرار گرفت. نویسنده در این مقاله سعى مى‏کند نشان دهد که ملّاصدرا در تدوین نظریه خویش درباره نظام فیض، حدّاقل از چهار جهت از مکتب اشراقى تأثیر پذیرفته است: 1) توجه به جهات و حیثیات عینى در پیدایش کثیر از واحد؛ 2) عدم پذیرش انحصار عقول به ده عقل؛ 3) پذیرش عقول عرضى علاوه بر عقول طولى؛ 4) استفاده از قاعده امکان اشرف براى تبیین نظام فیض

 کلیدواژه‏ها: حکمت اشراق، ملّاصدرا، فیض، عقول طولى و عرضى، قاعده امکان اشرف، نورالانوار

 

مقدّمه

طرّاحى نظریه صدور در مکاتب فلسفى با هدف تبیین چگونگى پیدایش کثیر از واحد بسیط صورت گرفته است. این نظریه مى‏پرسد که آنچه عین وحدت است و هیچ شائبه‏اى از کثرت و دوگانگى در ذاتش نیست، چگونه مبدأ و منشأ این‏همه اختلاف‏ها و چندگانگى‏ها مى‏شود؟ و چگونه این کثرات از او شرف صدور یافته و پا به عرصه ظهور نهاده‏اند؟

گرچه ریشه‏یابى طرح این بحثْ ما را به اندیشه فلاسفه قدیم یونان مخصوصا افلوطین مى‏رساند و به هیچ‏وجه نمى‏توان ادّعا کرد که مبدعان این نظریه فیلسوفان مسلمان‏اند، امّا تأمّل و تعمّق در اندیشه فیلسوفان مکاتب سه‏گانه فلسفه اسلامى به وضوح بیانگر این حقیقت است که ایشان در نظام فلسفى خویشْ توضیح، تبیین، و تصویرى خاص و متمایز از نظریه فیض فلوطینى ارائه کرده‏اند؛ چنان‏که فارابى با توجه به نظریه نوافلاطونى فیضْ به ارائه قرائتى نو مبتنى بر تمایز متافیزیکى وجود و ماهیت، و با تمیز بین قدیم بالذّات و بالزّمان و قدم عالم (نه به معناى مشارکت با خداوند و نه امرى جداى از او) به حلّ مسئله مى‏پردازد. فارابى اساس را بر خلقت ابداعى قرار داد و با ارائه نظریه عقل، توانست هم مسئله خلق کثیر از واحد را تبیین کند و هم مسئله خلقت و تکوین را توضیح دهد

ابن‏سینا نیز ضمن پذیرش مسئله فیض یا صدور، با الهام از فارابى، تصویرى متفاوت با تصویر افلوطینى را از این مسئله ارائه داده است. براى ابن‏سینا، برخلاف افلوطین، واجب‏الوجود با وحدتى که منشأ همه کثرات است، فقط «واحد یا احد» نیست که هیچ شائبه‏اى از کثرت و ترکیب در او نباشد؛ بلکه براى واجب‏الوجود، هم وحدانیت محض است و هم خیر محض، هم رب است و هم حق، هم علیم است و هم مرید.2 ابن‏سینا برخلاف افلوطین که فیضان، دوام، و ضرورت آن را برمبناى اقتضاى طبع واجب‏الوجود تحلیل مى‏کند،3 فیض را ناشى از اراده الهى که همانا قدرت، علم، رحمت، و حکمت اوست، مى‏انگارد و فیضان و صدور را فعلى ارادى، آگاهانه، حکیمانه، و عاشقانه مى‏داند. به این ترتیب، او به مرزبندى قویم میان قرائت خود از نظریه صدور و قرائت فلوطینى از این نظریه دست زده است

نظریه صدور ابن‏سینا، با همه ابتکارات فلسفى وى در طرّاحى آن، به الگوى ساده‏اى از عالم ملکوت منتهى شد که پس از او بسیار سخت مورد انتقاد سهروردى قرار گرفت. این سادگى از پیوند نظریه فلسفى صدور ابن‏سینا با نظریه افلاک بطلمیوسى نشئت مى‏گرفت. از این‏رو، سهروردى با اخذ ساختار اصلى نظریه صدور ابن‏سینا (و قرار دادن آن بر مبنایى دیگر) به طرح نوینى از این نظریه دست یافت که نه پیوندى با نظریه بطلمیوسى داشت، نه داراى سادگى نظریه ابن‏سینا بود. بنابراین، او توانست به تبیین امورى بپردازد که در نظریه ابن‏سینا قابل توجیه و تحلیل نبود

در این مقاله، ابتدا به انتقادى مى‏پردازیم که مکتب اشراق از دو منظر عقل و دین به نظریه سینوىِ صدور، وارد دانسته است؛ آن‏گاه نظریه صدور سهروردى و طرحى را که او بر اساس آن از عالم ملکوت ارائه مى‏دهد، تبیین مى‏کنیم (این طرح که نسبت به طرح مشّاییان از عالم ملکوت، کاملاً تازه است، مسبوق به کشف و شهود شیخ مکتب اشراق مى‏باشد که به وسیله نور و مناسبات پیچیده، به نظریه‏پردازى و سیستم‏سازى از مشهودات خود پرداخته است.) در ادامه نیز از تأثیر این طرح بر اندیشه حکیم صدرالمتألّهین سخن خواهیم گفت

نقد عقلانى الگوى سینوى صدور در مکتب اشراق

نوآورى‏هاى ابن‏سینا در نظریه فیض در دیدگاه سهروردى وافى به مقصود نبود و او را قانع نمى‏کرد؛ زیرا از دیدگاه وى، الگوى سینوى صدور نمى‏توانست تبیین جامعى براى جهان ارائه دهد

سهروردى بر این باور است که رئیس مکتب مشّاء عالم ملکوت را بسیار ساده انگاشته تا آنجا که قبول عالم ملکوت با آن سادگى به عنوان علّت عالم مادّه با این پیچیدگى مشکل شده است

سهروردى براى اینکه ناسازگارى و عدم تناسب بین عالم ملکوت و عالم مادّه را در نظریه فیض ابن‏سینا بیان کند به مشخّصه‏هاى این عالم نظر مى‏کند و عالم ملکوت سینوى را با توجه به همین مشخّصه‏ها مورد بررسى و تحلیل نقّادانه قرار مى‏دهد

ویژگى‏هاى عالم مادّه اعم از فلک تحت قمر و افلاک مافوق قمر آن عبارت‏اند از

الف) عالم مادّه بسیار وسیع است؛

ب) اشیا و اجزاى تشکیل‏دهنده این عالمْ «لاتعدى» و «لاتحصى» مى‏باشند و تکثّر و تنوّع آنها غیرقابل شمارش است؛

ج) روابط و مناسبات بین اجزاى این عالمْ بسیار گسترده، پیچیده، و عجیب است؛

د) ما در تمام عرصه این گیتى، تحرّک، پویش، زایش، و تجدّد دائمى را مشاهده مى‏کنیم، به گونه‏اى که در هر لحظه صور، انواع، و اشیاى تازه‏اى حادث مى‏شوند و اوضاع فلکى هر لحظه در وضعیتى به سر مى‏برند که غیر از وضعیت قبلى و بعدى است؛

ه.) تکافى و هم‏عرضى نیز از مشخصه‏هاى این عالم است، یعنى اشیاى درونى این عالم اگرچه ممکن است به لحاظ کمالات وجودى داراى اختلاف سطح باشند، امّا بین آنها روابط علّى و معلولى حقیقى و ایجادى برقرار نیست و به اصطلاح در طول یکدیگر واقع نیستند

از دیدگاه سهروردى، این خصیصه‏ها باید در الگو یا نظریه‏اى که فلسفه و عقل براى عالم ملکوت پیشنهاد مى‏دهد ملحوظ باشد؛ وگرنه نمى‏توان به نظریه‏اى واقع‏بینانه دست یافت

اگر عالم ملکوتْ علّت عالم مادّه، و عالم مادّه ظلّ عالم ملکوت است، پس نه تنها عالم ملکوت باید از حیث وسعت، تکثّر، و پیچیدگى با عالم مادّه متناسب باشد، بلکه حیثیات مذکور را باید به نحو اکمل و اشرف دارا باشد؛6 در حالى که نظریه صدور ابن‏سینا، با همه ابتکاراتش، به عالم ملکوتى مى‏انجامد که ده عقل دارد و هر عقل داراى سه حیثیت تعقّلى است: 1) تعقّل نفس خود؛ 2) تعقّل حیثیت امکانى خود؛ 3) تعقّل حیثیت وجوب بالغیرى خود. هر عقل با توجه به سه حیثیت مذکور، علّت عقل مادون خود و جرم فلکى و نفس فلکى مى‏گردد

سهروردى تصریح مى‏کند که: در مکتب مشّاء بین عالم ملک و ملکوت، از حیث تکثّر، تنوّع و پیچیدگى، و همچنین از حیث ترتیبات و نسبت‏هاى بین موجودات، تناسب و سازگارى وجود ندارد؛ گویا در جهان‏بینى مشّایى، عالم مادّه عظیم‏تر و عجیب‏تر است (تا آنجا که در حکمت مشّاء، اصول و قواعد مربوط به این عالم از قواعد مربوط به عالم ملکوت بیشتر است.)

نقد وحیانى نظریه سینوى صدور در مکتب اشراق

در مکتب اشراق، طرح ابن‏سینا براى صدور، از نقطه‏ نظر دینى و وحیانى هم مورد نقد و بررسى قرار گرفت. از دیدگاه سهروردى و پیروان او، الگویى که ابن‏سینا به لحاظ عقلانى براى عالم ملکوت طرّاحى کرده بود، نمى‏توانست داده‏هاى وحى را تبیین و توجیه کند

توضیح اینکه ابن‏سینا خود به یک تطبیق دست زد، تطبیقى که بعدها دستمایه نقد اشراقیون شد. ابن‏سینا، از راه انطباق «عقل» با «فرشته»، الگوى خود از عالم عقول در فلسفه را بر عالم ملکوت در دین و شریعت منطبق نمود.9 او از این رهگذر، جهان‏شناسى فلسفى خود را با فرشته‏شناسى دینى پیوند زد. البته ابن‏سینا مبتکر این پیوند نبود. شاید بتوان گفت که اوّلین بار، فارابى این پیوند را برقرار کرد10 و ابن‏سینا از او پیروى نمود. سهروردى بعد از بیان اینکه مشّاییانْ عالم ملکوت را ساده‏تر و عالم مادّه را پیچیده‏تر تلقّى کردند، و حال آنکه عجایب و لطایف و مناسبات در عالم بالا بسیار بیشتر از این عالم است، مى‏گوید که اکثر اشارات انبیا و اساطین حکمت ناظر به همین مسئله است

شهرزورى (شارح حکمه‏الاشراق)، در شرح عبارت فوق، به یک حدیث نبوى استناد مى‏کند و مى‏گوید که پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آلهفرموده‏اند: «براى هر چیزى، ملکى وجود دارد.»12 در حقیقت، اشراقیون بر این باورند که عالم ملکوت با این تصویرى که دین ارائه مى‏دهد، با آن الگوى ساده سینوى که مقتضاى نظریه صدور اوست، سازگارى و تناسب ندارد

 طرح اشراقى نظریه صدور

سهروردى اعتقاد دارد که کاستى‏ها و نواقص موجود در نظریه سینوى صدور را شناسایى کرده است. از نظر او الگوى سینوى ساده‏تر از آن است که بتواند چنین عالم پیچیده‏اى را تبیین کند. امّا به هر روى، او شاکله اصلى نظریه صدور ابن‏سینا را مى‏پذیرد؛ به عبارت دیگر، نقطه مرکزى این نظریه براى شیخ اشراق قابل انکار نیست. از این‏رو، با همه وجود خود، ضرورت نظریه‏پردازى نوینى را در نظریه صدور، حول هسته مرکزى نظریه ابن‏سینا، احساس مى‏کند

این نظریه ‏پردازى نوین تماما در پرتو پیوند بین نظریه صدور و علم‏الانوار انجام یافت؛ و تمام نوآورى‏هاى شیخ اشراق در این زمینه از همین پیوند نشئت گرفت. در حقیقت، وى با معرفت‏شناسى اشراقى ـ فلسفى پیرامون نور و مناسبات نورى، ابواب جدیدى را در قاعده الواحد به عنوان هسته مرکزى نظریه صدور ابن‏سینا مى‏گشاید؛ و در نتیجه، به کشف ابعاد جدیدى از عالم ملکوت نائل مى‏آید

شیخ اشراق در مراحل اوّلیه طرح خود، با ابن‏سینا همگام است. در قاعده الواحد و محتواى فلسفى آن (و ساختار منطقى استدلالى که جهت اثبات قاعده اقامه شده است)، بین رئیس مکتب مشّاء و شیخ مکتب اشراق، ناسازگارى وجود ندارد؛ گرچه به لحاظ مفاهیم و واژه‏هایى که مختار هریک از آنهاست، تفاوت‏هایى وجود دارد. طرح مشّایى نظریه صدور بر پایه مفاهیمى چون «علّت»، «معلول»، «عقل»، «تعقّل»، «امکان» و «وجوب» بنا مى‏شود؛ ولى سهروردى ساماندهى نظریه خود را با موادّى چون «نور»، «ظلمت»، «ضوء»، «ظل»، «فقر»، «غنا»، «اشراق»، «قهر»، «محبت»، «مشاهده»، «عشق» و «ابتهاج» آغاز مى‏کند و به انجام مى‏رساند

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ