
دانلود مقاله دین و پیشگیری از اعتیاد با word دارای 30 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله دین و پیشگیری از اعتیاد با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود مقاله دین و پیشگیری از اعتیاد با word
مقدمه
اعتیاد چیست
عوامل زمینه ساز اعتیاد
عوارض روانی اعتیاد
عوامل خانوادگی اعتیاد
عوارض اقتصادی اعتیاد
عوارض اجتماعی اعتیاد
عوارض جسمی اعتیاد
نظر اسلام و راه مبارزه آن با مواد مخدر
روش قرآن در تحریم مسکرات
تأثیر ارثی
مهارتهای لازم برای پیشگیری از اعتیاد
روز جهانی مبارزه با مواد مخدر
سابقه مواد مخدر در جهان
نقش دُوَل استعماری در شیوع اعتیاد
تحلیلی پیرامون وضعیت مواد مخدر در جهان و ایران
نتیجه گیری
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود مقاله دین و پیشگیری از اعتیاد با word
کتاب راهنمای پیشگیری از اعتیاد / نوشته: مریم رئوفی ، ماریارضوی/ چاپ اول/ تابستان 1378 / ناشر : مؤلفین
کتاب روزها و رویدادها / تهیه و تنظیم : مرکز فرهنگی تربیتی نور ولایت/ چاپ دوم / بهار 1379 / ناشر: انتشارات پیام مهدی(عج)
کتاب خودآموز ترک اعتیاد / نوشته: دکتر محمدعلی کفاشیان/ چاپ اول/ بهار 1380 / ناشر: عابد
کتاب نسل نو و خطر اعتیاد/ نوشته: حسین حقانی زنجانی / ناشر: انتشارات دارالتبلیغ اسلامی
مقدمه:
این مواد مخدر مایه فساد است، فساد را باید برداشت تا دیگران اصلاح شوند. هر عقلی و هر عاقلی این معنا را تصدیق دارد که با این طور فسادها که جوانهای ما را به نیستی تقریباً میکشاند باید مبارزه بشود
صحبت و نگارش در این مقوله کاری بس مشکل است و نگاه از دور با برخورد نزدیک بسیار متفاوت میباشد صحبت با مخاطب بسیار مشکلتر از بیان مخاطب است. مخاطبین ما از اقشار مختلفند و طیف وسیعی از مردم را دربرمیگیرند؛ از مدارج علمی بالا گرفته با سطوح اجتماعی بالا تا سطوح پایین اجتماع و افراد بیبضاعت و کم سواد، و نیز نوجوانان تا سالخوردگان. و نیز سخن گفتن در یک جا با تمام ایشان کار سختی است ولی سعی میکنیم مطلب را طوری بیان کنیم که در همه سطوح فرهنگی و اجتماعی قابل استفاده باشد
هم اکنون با تغییر دیدگاهها به فرد معتاد به چشم یک بیمار و یا یک فرد نیازمند به کمک، نگاه میشود و در این بین وظیفه ماست که این بیمار را درک کرده و در صدد معالجه او برآئیم
در ظاهر شاید ترک اعتیاد عملی سهل و ساده به نظر آید ولی در عمل نیاز به مهارت و آگاهی و اقدامات اصولی است زیرا تصور سهل بودن ترک نه تنها منجر به موفقیت نشده بلکه شاید بتوان گفت به عدم موفقیت دامن میزند . غالباً بیان جملات زیبا و فریبنده از جمله ترک اعتیاد در 3 روز، خود مشوقی برای مصرف نوجوانان و جوانان میشود. « مدتی را لذت برده و هر وقت بخواهیم 3 روزه ترک میکنیم». غافل از عاقبت کار. . . !!
ولی همواره باید دانست انسان اشرف مخلوقات است و انجام هر کاری برای وی مقدور میباشد و لذا تسلیم ساخته دست خود شدن برای بشریت منطقی نیست و باید با سلاح علم و آگاهی بر این دشمن پیروز شد و باید دانست که تنها با توکّل بر خداوند و نیروی عشق الهی است که انجام هر کاری آسان میشود و البته اگر بر این حقیقت واقف باشیم. امید است که خداوند در این راه یار و یاور ما و شما باشد و بیماران درمان شوند و بتوانند در جوار خانواده خود زندگی سالم، با نشاط و مثمر ثمری داشته باشند
گاهی اوقات سؤالاتی در اذهان نقش میبندد بدین شرح که
آیا معتاد درمان شدنی است؟
آیا ترک مخدر ممکن است؟ یا غیر ممکن؟
پاسخ به سؤالات فوق بستگی به پاسخ دهنده دارد. مصرف کنندگان جدید ترک را بسیار کوتاه و ساده میدانند و معتادین قدیمی ترک را سخت ترین کارها میدانند چرا چنین است؟ دیدگاه عامه نسبت به ترک و درمان پذیر بودن معتاد اغلب منفی است. چرا؟
جوانان کنجکاو که به تازگی با مخدر آشنا شدهاند و طعم آن را چشیدهاند خود نمیدانند که در سراشیبی این پرتگاه به راه افتادهاند و زمانی به خود خواهند آمد که توقف در این شیب تند، بسی مشکل خواهد بود و غالباً پس از مدت کوتاهی توقف، باز ناخودآگاه به راه میافتند و زمانی فرا میرسد که در این تسلسل تلاش برای توقف و حرکت ناخودآگاه به ستوه آمده احساس عجز نموده و روحیه خود را از دست میدهند. این افراد شخصیت، شغل، خانواده و سرمایه خود را در ورطهی نابودی میبینند و اینجاست که نجات از این ورطه غیرممکن به نظر خواهد رسید و ضمن باختن روحیه خود دیگر هیچ نجات دهنده ای را نیز نمییابند
این روند گاهاً 10 سال به طول میانجامد تا فرد موقعیّت خود را درک کند و اینجاست که ترک یکی از سختترین کارها به نظر خواهد رسید این روند شکل دهنده زیربنای برداشت عامه از معتاد است که نسبت به درمان او نظر منفی دارند
حال بین دیدگاههای فوق کدام صحیح است و کدام غلط؟ واقعیت چیست؟
واقعیت این است که برای مبارزه با هر دشمنی ابتدا باید آن را خوب شناخت تا پیروزی حاصل شود. تمام پاسخهای فوق زوایایی از عدم شناخت را به همراه دارند مقوله مخدر نیازمند شناخت بیشتر از سوی عموم مردم بخصوص نوجوانان و جوانان کنجکاو ، والدین دلسوز، اولیاء مسئول آموزش و پرورش و کلیه مسئولین و دستاندرکاران تربیتی میباشد
اعتیاد چیست؟
پدیده اعتیاد در جهان امروز به صورت یک معضل خانمانسوز باعث از هم پاشیده شدن بسیاری از خانوادهها ، به انحراف کشیده شدن نوجوانان و جوانان، شیوع و گسترش بیماریها و ضررهای فراوان اقتصادی و مرگ و میر گردیده است. در واقع اعتیاد به عنوان یک مشکل همه جانبه دامنگیر اجتماع انسانی است اعتیاد در لغت به معنی خود را به عادتی نکوهیده وقف کردن است
عوامل زمینه ساز اعتیاد
عوامل دارویی : گاهی مواد مخدر ، مخصوصاً ترکیبات تریاک برای تسکین درد و به وسیله پزشک یا افراد دیگر تجویز میشود و همین تسکین موقت فرد را به تکرار استعمال و در نتیجه به اعتیاد میکشاند زیرا مواد مخدر و محرک بر مراکز لذّت در مغز مسلط میشوند و با استفاده مکرر از این مواد این مراکز تحریک شده و به فرد لذت دست میدهد
عوامل روانی: در میان معتادین پنج نوع شخصیت دیده میشود
الف) افرادی که اعتیاد آنان در اثر مصرف داروهای ضد درد است
ب) بیماران نوروتیک که برای رفع اضطراب به مواد مخدر پناه میبرند
ج) افراد سایکوپات که برای ایجاد نشئه و خوشی داروی اعتیادآور مصرف میکنند
د) افراد افسرده که برای افسردگی داروی مخدر مصرف میکنند
ه( افراد با خصوصیات توأم سایکوپاتی و نوروتیکی
گاهی افراد برای رهایی از تنهایی، احساس گناه و افسردگی مواد مخدر مصرف میکنند چون موقتاً باعث از بین رفتن این علائم میشود از طریف دیگر عوامل روانی و فشارهای عصبی، مشکلات و نیازهای روانی و عاطفی برآورده نشدن ، عوامل نامساعد و ناراحت کننده زندگی، افکار مضطرب و مشوش میتواند زمینه ساز اعتیاد باشد
عوامل خانوادگی : سست بودن پایههای خانواده یکی از دلایل بروز اعتیاد است و زمانی اتفاق میافتد که بین والدین و فرزندان روابط صحیح حاکم نیست مشاجرات خانوادگی و بحرانهای زناشوئی احساس امنیت را از کودکان سلب کرده زمینه بروز اعتیاد را ایجاد میکند
عوامل اجتماعی: اعتیاد نوعی بیماری اجتماعی است و تحقیقات نشان داده که بین وضعیت نامساعد اجتماعی و مصرف مواد مخدر رابطهای مستقیم وجود دارد وقتی افراد نتوانند با شرایط موجود کنار بیایند و همه چیز را علیه خود ببینند موقتاً به عالم بی خبری رفته و به دامن مواد مخدر پناه میبرند
عوامل سیاسی : استکبار جهانی با توسل به ترفندها و توطئههای مختلف در صدد اخلال در روند پیشرفت کشورهای در حال توسعه بوده و با اشاعه مواد مخدر، به تخدیر روح، فکر و قدرت اندیشه جوانان و نیروهای مؤثر آن کشورها همت میگمارد و باعث انحراف افکار جوانان گردیده آسیبهای زیادی وارد میکند
عوارض روانی اعتیاد


دانلود مقاله معنا و مبناشناسی کرامت انسانی؛ با نگاهی بر کرامت سیاسی در آموزه های قرآنی با word دارای 27 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله معنا و مبناشناسی کرامت انسانی؛ با نگاهی بر کرامت سیاسی در آموزه های قرآنی با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود مقاله معنا و مبناشناسی کرامت انسانی؛ با نگاهی بر کرامت سیاسی در آموزه های قرآنی با word
چکیده
مقدمه
کرامت قرآنی در اندیشه های تفسیری
مبناشناسی کرامت
الف. کرامت و مصاحبت و انس با پروردگار
ب. کرامت و قداست
ج. کرامت و بهره مندی از نعمت
د. کرامت، همدلی و همگرایی
ه . کرامت و آزاد بودن
و. کرامت و آفرینش
ز. کرامت و رفتارهای انسانی
ح. کرامت و تقوا
ط. کرامت و اندیشه فقهی
ی. کرامت و ضرورت اقدامات اقتصادی
ک. کرامت و تعاملات اجتماعی
ل. دیگر مظاهر کرامت
م. کرامت سیاسی
نتیجه گیری
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود مقاله معنا و مبناشناسی کرامت انسانی؛ با نگاهی بر کرامت سیاسی در آموزه های قرآنی با word
نهج البلاغه، 1385، ترجمه محمد دشتی، قم، پارسایان
ابن عربی، محمدابن عبدالله، بی تا، احکام القرآن، بی جا، بی نا
ابوعبیده معمر بن مثنی، 1381ق، مجاز القرآن، قاهره، مکتبه الخانجی
استرآبادی، محمدامین، 1426ق، رسائل فیض کاشانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی
اسحاقی، سیدحسین، 1385، جرعه های رسالت، قم، مشعر
ـــــ ، 1386، چگونه زیستن، قم، مشعر
اعلامیه ملل متحد در خصوص حمایت از همه افراد در برابر شکنجه و سایر رفتارها یا مجازات های ظالمانه غیر انسانی و تحقیرکننده 1975
اندلسی، ابوحیان محمدبن یوسف،1420ق، البحر المحیط فی التفسیر، بیروت، دار الفکر
انصاری، مرتضی، 1410ق، مکاسب المحشی، قم، مؤسسه مطبوعاتی دار الکتاب
انصاریان، حسین، 1374، چهل حدیث حج، قم، مشعر
آلوسی، سیدمحمد، 1415ق، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دار الکتب العلمیه
بیضاوی، عبدالله بن عمر، 1418ق، انوار التنزیل و اسرار التأویل، بیروت، دار احیاء التراث العربی
جعفری، محمدتقی، 1419ق، رسائل فقهی، تهران، مؤسسه منشورات کرامت
جزیزی، عبدالرحمن و دیگران، 1419ق، الفقه علی المذاهب الاربعه، بیروت، دار الثقلین
جصاص، احمدبن علی، 1405ق، احکام القرآن جصاص، بیروت، دار احیاء التراث العربی
جمعی از محقیقن، 1428ق، جهاد در آیینه روایات، تهران، زمزم
جمعی از مؤلفان، بی تا، مجله فقه اهل بیت فارسی، 56 جلدی، قم، مؤسسه دایره المعارف فقه اسلامی
جوادی آملی، عبدالله، 1386، جرعه ای از صهبای حج، قم، مشعر
حسنی، علی اکبر، 1371، سیری در اماکن سرزمین وحی، قم، مشعر
حسینی جرجانی، سیدامیر ابوالفتح، 1404ق، احکام القرآن جرجانی، تهران، نوید
ـــــ ،1363، تفسیر شاهی، تهران، نوید
حقیقت، سیدصادق و سیدعلی میرموسوی، 1381، مبانی حقوق بشر از دیدگاه اسلام و دیگر مکاتب، قم، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
حلی، جمال الدین احمدبن محمد، 1407ق، المهذب البارع فی شرح المختصر النافع، قم، دفتر انتشارات اسلامی
حمیدان، قاسم، 1425ق، اعراب القرآن الکریم، دمشق، دار المنیر و دار الفارابی
خراسانی، وحید، 1428ق، توضیح المسائل، قم، مدرسه امام باقر علیهم السلام
خوئی، سیدابوالقاسم، 1418ق، فقه الشیعه، قم، مؤسسه آفاق
دلشاد تهرانی، مصطفی، 1377، دولت آفتاب، تهران، خانه اندیشه جوان
دمشقی (ابن کثیر)، اسماعیل بن عمر، 1419ق، تفسیر ابن کثیر، بیروت، دار الکتب العلمیه
رازی، فخرالدین، 1420ق، مفاتیح الغیب، بیروت، داراحیاء التراث العربی
راغب الاصفهانی، حسین بن محمد، 1404ق، مفردات الالفاظ القرآن الکریم، قم، دفتر نشر الکتاب
رضوانی، علی اصغر، 1387، شیعه شناسی و پاسخ به شبهات، قم، مشعر
سیوطی، جلال الدین، 1416ق، تفسیر الجلالین، بیروت، مؤسسه النور للمطبوعات
ـــــ ، 1404ق، الدر المنثور، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی
شوکانی، محمدبن علی، 1414ق، فتح الغدیر، دمشق، بیروت، دار ابن کثیر، دار الکلم الطیب
شیبانی، محمدبن حسن، 1413ق، نهج البیان عن کشف معانی القرآن، تهران، بنیاد دایره المعارف اسلامی
شیرازی حسینی، سیدمحمد، 1428ق، من فقه الزهراء، قم، رشید
صافی گلپایگانی، لطف الله، 1417ق، جامع الاحکام، قم، حضرت معصومه
صدوق، محمدبن علی، 1400ق، الامالی، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات
ـــــ ، 1409ق، من لا یحضره الفقیه، ترجمه غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی
طباطبائی، سیدمحمدحسین، 1417ق، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی
عاملی، علی بن حسین، 1413ق، الوجیز فی تفسیر القرآن العزیز، قم، دار القرآن الکریم
عمید زنجانی، عباسعلی، 1421ق، فقه سیاسی، چ چهارم، تهران، امیرکبیر
فیض کاشانی، محمدمحسن، 1429ق، رسائل فیض کاشانی، تهران، مدرسه عالی شهید مطهری
قاضی، نورالله، 1367، الصوارم المهرقه فی نقد الصواعق المحرقه، قم، مشعر
قشیری، عبدالکریم بن هوازن، بی تا، لطایف الاشارات، مصر، الهیئه المصریه العامه للکتاب
کنوانسیون ممنوعیت شکنجه، مصوب 1984، ملل متحد
گرجی، ابوالقاسم، 1421ق، تاریخ فقه و فقهاء، چ سوم، تهران، سمت
گلپایگانی، سیدمحمدرضا، 1401ق، القضاء، به قلم علی حسینی میلانی، قم، خیام
لنکرانی، محمدفاضل، 1425ق، جامع المسائل، چ یازدهم، قم، امیر قلم
مجلسی، محمدباقر، 1410ق، بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، بیروت، مؤسسه الطبع و النشر
مجلسی، محمدتقی، 1414ق، لوامع صاحبقرآنی مشهور به شرح فقیه، چ دوم، قم، اسماعیلیان
محمدی ری شهری، محمد، 1377، میزان الحکمه، تهران، دار الحدیث
مرکز تحقیقات حج، بی تا، فصلنامه میقات حج،73 جلدی، تهران، مشعر
مصباح، محمدتقی، 1380، پاسخ استاد به جوانان پرسشگر، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره
مطهری، مرتضی، بی تا، مجموعه آثار، قم، بی نا
منتظری، حسینعلی، 1387، مجازات های اسلامی و حقوق بشر، تهران، ارغوان دانش
یمانی، محمد عبده، 1378، فاطمه زهرا علیهم السلام، ترجمه محمدتقی رهبر، قم، مشعر
چکیده
«کرامت انسانی»، هم در آموزه های اسلامی و هم در نظام بین المللی حقوق بشر، به طور خاص مطمح نظر قرار گرفته است. اهمیت این موضوع در رویکرد قرآنی، به جایگاه و نقشی برمی گردد که این معنا برای انسان در نظام آفرینش به طور عام، و در نظام سیاسی به طور خاص، به وجود آورده و در نظام حقوق بشری، به مبنا بودن آن برای شناسایی حقوق بشری و حقوق شهروندی معطوف است. اگرچه بحث «کرامت انسانی» قدمتی طولانی دارد، اما آنچه امروزه این موضوع را در کانون توجه اندیشمندان و سیاست مداران قرار داده آثار گسترده آن در نظام حقوقی و نظام سیاسی است. ارزیابی آنچه در خصوص این واژه به نگارش درآمده در گرو فهم معنایی و شناخت رویکرد مبنایی آن است. ادعا این است که ریشه معنایی و مبانی بیان شده در حوزه های گوناگون علمی، از جمله نظام سیاسی اسلام، در گرو فهم معنای قرآنی این واژه است. «کرامت قرآنی» به معنای برخورداری از قدرت تعقل و اندیشه است، هرچند انتظار قرآنی آن است که هدف و جهت اندیشه در روابط اجتماعی و سیاسی بر محور تقوای الهی باشد. نتایج به دست آمده بیانگر آن است که این واژه به طور جدی تر و عمیق تر و حتی متفاوت تر از قبل منظور نظر قرار گرفته است
کلیدواژه ها: مبنا، معنا، کرامت، انسان، سیاسی، نظام
مقدمه
توسعه روابط انسانی در حوزه های گوناگون، از جمله در تعاملات حاکمیتی از یک سو، با چالش هایی چند، و از سوی دیگر، با سؤالات و ابهامات گوناگونی مواجه شده است. شکل گیری مفاهیم جدید و نوپیدا از رهگذر این توسعه، بسترهای اولیه، برخی چالش ها و ابهامات علمی را به وجود آورده است. از جمله این مفاهیم، موضوع حقوق بشر و حقوق شهروندی در یک نظام سیاسی است. تنظیم روابط جدید دولت و مردم با رویکرد حمایت از شهروندان و بلکه آحاد بشر، هدف اصلی و اولیه حقوق بشر است. اینکه بر اساس چه مبنایی رسالت حمایتی برای حقوق بشر تعریف شده است، باید در مقوله ای به نام کرامت انسانی جست وجو شود. پذیرش کرامت برای نوع انسان به معنای آن بود که هیچ عامل تفاوت سازی نباید و نمی تواند در ترسیم حقوق انسانی بر اساس کرامت انسانی نقش آفرین باشد. در این نگاه، کرامت در حوزه مطالعات غیرژنتیکی، شناسایی آزادی انسان بود؛ بدین معنا که کرامت انسانی به رسمیت شناختن آزادی اوست؛ اما در حوزه ژنتیکی این سؤال وجود دارد که کرامت انسانی به چه معنایی است؟ روشن نبودن معنای کرامت منجر به عدم تصویب اسناد بین المللی در حوزه مباحث ژنتیکی شده و جامعه جهانی تنها به صدور اعلامیه بسنده کرده است
واژه کرامت، که بدین سان در نظام بین الملل حقوق بشر خود را نشان داده، در آموزه های دین نیز مطرح بوده است. در عین حال، طرح این مباحث در نگاه بین المللی توجه اندیشمندان مسلمان را به مقوله کرامت جدی تر کرده است. نگارش کتاب ها، مقالات و برگزاری همایش های گوناگون، چه در ایران اسلامی و چه در سایر کشورهای اسلامی، مؤید این ادعاست
اکنون سؤال مطرح این است که در آموزه های اسلامی، به طور عام و قرآنی به طور خاص، کرامت به چه معنایی است تا بتوان با آن مبنا، به ترسیم کرامت سیاسی پرداخت. ازآن رو که رویکردهای گوناگون به این واژه قرآنی، به ویژه در معناشناسی کرامت سیاسی، شکل گرفته، هر نوع بررسی در این زمینه منوط به فهم معنای قرآنی کرامت است. این هدف در تحقیق حاضر دنبال می شود. قضاوت های گوناگون و حتی متعارض در خصوص دیدگاه اسلام نسبت به حقوق شهروندی و مقوله حقوق بشری و جایگاه افراد در زمینه حق تعیین سرنوشت، ریشه در این حقیقت دارد. پیشینه این بحث بیانگر اهتمام مفسران قرآنی، فقها، و اندیشمندان حوزه مطالعات اجتماعی به موضوع کرامت است. تعابیر به کار رفته در کلام این محققان یکسان نیست؛ کرامت انسانی، کرامت ذاتی، کرامت حقیقی، کرامت ارزشی و کرامت اکتسابی نمونه هایی از این تعابیر است. نیم نگاهی به مطالعات صورت گرفته در این زمینه، حاکی از آن است که سؤالات گوناگون و بی پاسخ همچنان در این حوزه مطرح است که پرداختن به این نوع تحقیقات را ضروری می کند
نکته قابل ذکر آن است که نوعاً محور همه این مباحث در نگاه مفسران و فقها و اندیشمندان مسلمان به دو آیه از قرآن کریم (اسراء: 70؛ حجرات: 12) برمی گردد. در نتیجه، هر نوع تبیین و یا برداشت از معنای کرامت انسانی در گرو توجه به این دو آیه شریفه است. برای مثال، برخی از محققان حوزه حقوق عمومی با استناد به آیه بیست و پنجم سوره حدید، حق تعیین سرنوشت را از آن مردم و به عنوان یک حق ذاتی دانسته اند (حقیقت و میرموسوی، 1381، ص268) که خداوند آن را شناسایی کرده است. وجود چنین حقی حاکی از کرامت انسانی است. ارزیابی این نوع سخنان ازآن رو که ریشه در آموزهای قرآنی دارد، نمی تواند بدون بحث و بررسی قرآنی باشد. کلام فقها نیز از این حقیقت به دور نیست. حوزه مطالعات اخلاقی و سیاسی نیز از این قاعده جدا نمانده است
نکته مهم آنکه منظور از مبانی در این تحقیق، همان مصطلح فقه، حقوق و علوم سیاسی است. سخن بر سر یافتن ملاک ها و معیارهایی است که به مناط آن و از رهگذر آن، خداوند این کرامت را به انسان عطا کرده است. یافتن مبانی علاوه بر آنکه معیار کرامت انسانی را نشان می دهد، بیانگر حقیقت کرامت انسانی و قلمرو و حتی نحوه اجرای آن نیز هست. هدف اصلی در این تحقیق، یافتن مبنای قرآنی کرامت است، تا بتوان در خصوص سؤالاتی همچون حق حاکمیت انسان و حقوق شهروندی و نقش آن در تنظیم مناسبات اجتماعی انسانی اظهار نظر منطقی داشت
ادعا آن است که می توان به کرامت به عنوان یک قاعده فقهی در ترسیم جایگاه و حقوق انسان ها در نظام سیاسی توجه کرد. این سخن بدان معناست که اقتضای پذیرش کرامت انسان ها، حضور جدی آنها در تحقق بخشی به سرنوشت خویش است
کرامت قرآنی در اندیشه های تفسیری
همان گونه که بیان شد، فهم کرامت انسانی به طور عام، و کرامت سیاسی به طور خاص، ریشه در آموزهای قرآنی دارد. تحقق این هدف با مراجعه به کتاب های تفسیری حاصل می شود. نگاهی به اندیشه های تفسیری مفسران حاکی از نبود وحدت نظر در این زمینه است. این تفاوت، هم می تواند ریشه معنایی داشته باشد و هم می تواند سرمنشأ مصداقی داشته باشد. به منظور روشن شدن این بیان، توجه به دیدگاه مفسران ضروری است
مفسران قرآن کریم بیشترین بحث خود در خصوص کرامت را ذیل آیه شریفه هفتاد سوره اسراء و در توضیح واژه قرآنی ولقد کرّمنا مطرح کرده اند. از نظر معنای لغت، در کتاب مفردات راغب و ذیل واژه کرم آمده است: این واژه هرگاه صفت خداوند قرار گیرد به معنای احسان و انعام الهی است که اظهار شده: فَإِنَّ رَبّی غَنِیٌّ کَرِیمٌ (نمل: 41)، و آنگاه که به انسان نسبت داده شود به معنای صفات و اخلاق پسندیده ای است که از او صادر می شود. و البته برخی نیز بیان کرده اند که این صفت باید برجستگی زیادی داشته باشد تا بتوان نسبت کریم را به فرد داد. و اینکه در قرآن بیان شده که باکرامت ترین شما باتقواترین شماست، به همین سبب است (راغب اصفهانی، 1404ق، ص429). اما در اصطلاح قرآنی، موضوع به گونه خاصی تبیین شده است
الف. در کتاب مجاز القرآن، واژه کرّمنا به معنای مبالغه در کرامت تعریف شده است. در ذیل روایتی که از ابو عبیده توسط ابن حجر عسقلانی نقل شده، همین معنا بیان گردیده است (ر.ک: ابوعبیده معمر بن مثنی، 1381)
ب. در الوجیز فی تفسیر القرآن العزیز، واژه کرّم به معنای فضل به کار رفته است. در توضیح آیه و در خصوص این سؤال که چرا چنین تعبیری در قرآن به کار رفته، ایشان بیان کرده که اتصاف همگانی این صفت یا به اعتبار افرادی است که دارای این صفت هستند؛ مثل واژه کنتم خیر امه; که به اعتبار افرادی بیان شده است که دارای صفات امر به معروف و نهی از منکر هستند، و یا بدان علت است که این واژه ها بار معنایی دنیوی دارند و در نتیجه، همگان از آن برخوردارند؛ همانند صورت نیکو داشتن، و یا قدرت بر تسخیر اشیا و یا بعثت انبیا (عاملی، 1413ق، ج1، ص379)
در جای دیگر، ایشان بیان کرده، این تفصیل به عقل، نطق و اعتدال در خلقت است (همان، ج2، ص210). این برتری در مقایسه با غیر ملائکه و خواص ملائکه است. هرچند انبیا نسبت به ملائکه برترند. در نتیجه، به اعتبار جنس ملائکه، برتر و به اعتبار استفاده از این کرامت، برخی انسان ها بالاتر از ملائکه هستند (همان)
ج. در تفسیر نهج البیان عن کشف معانی القرآن، واژه کرّم به معنای عقل و نطق تعریف شده و سپس به نقل از طبری، در معنای خوردن و آشامیدن بیان گردیده است (شیبانی، 1413ق، ج3، ص242)
د. تفسیر فتح القدیر به نکات تفسیری چندی اشاره کرده است: از یک سو، تکریم دارای معنایی عام است و به اعتبار نعمت های گوناگون الهی، از جمله شکل و نحوه خوردن، نوع خوردنی ها، پوشیدنی ها و ازدواج معنا می شود؛ چنان که به اعتبار عقل و نطق نیز همین گونه است. همچنین به اعتبار مرد و زن و تفاوت های ظاهری آنها نیز مطرح می شود. در ادامه، به سخن ابن جریر توجه داده و کرامت را به سلطه ای معنا کرده است که انسان بر دیگران پیدا می کند، و درنهایت، بیان کرده است که مانعی برای جمع کردن همه موارد پیش گفته وجود ندارد. نویسنده این کتاب به نعمت عقل به عنوان معنای بارز این کرامت اشاره کرده؛ زیرا همه این توانمندی ها ناشی از وجود عقل است (شوکانی، 1414ق، ج3، ص290)
در تفاسیر دیگر، از جمله احکام القرآن ابن العربی کرامت به جواز رکوب تفسیر شده است (ابن عربی، بی تا، ج3، ص1218). احکام القرآن جصاص همان نگاه و رویکرد صاحب تفسیر الوجیز را پذیرفته است (جصاص، 1405ق، ج5، ص31). در تفسیر اعراب القرآن الکریم، بیان شده که واو در این آیه، حرف قسم است و لام در جواب قسم محذوف و قد نیز حرف تحقیق است، که معنای آن این گونه می شود، و قسم می خورم به تحقیق که انسان را تکریم کردیم (حمیدان، 1425ق، ج2، ص197). در تفسیر انوار التنزیل و اسرار التأویل نیز روایتی از ابن عباس نقل کرده که گفته است: هر حیوانی غذا را با دهان می خورد؛ یعنی دهان خود را به غذا نزدیک می کند، درحالی که انسان غذا را با دست به دهان خود نزدیک می کند، و این همان کرامت انسانی است (بیضاوی، 1418ق، ج3، ص262)
می توان گفت: در بین کتاب های تفسیری، آنچه همه اقوال را در خود جای داده، کتاب البحر المحیط فی التفسیر است. نویسنده در توضیح آیه، بیان کرده که آیه مذکور در سیاق بیان نعمت های الهی است و بالاترین نعمت را نیز مد نظر قرار داده و تمام موارد بیان شده در ذیل این آیه، جنبه تمثیلی دارد. در ادامه، به اقوال علمای تفسیری پرداخته است. عطا به توازن در خلقت توجه کرده است؛ ضحاک به نطق؛ ابن عباس به تفضیل به عقل؛ زید بن اسلم به خوردنی ها؛ یمان به حسن صورت؛ محمد بن کعب به وجود پیامبر مکرم؛ ابن جریر به وجود قدرت سلطه؛ ابن عطیه به عقل؛ و در نهایت، برخی به خلقت انسان به دست خود خداوند توجه داده اند (اندلسی، 1420ق، ج7، ص85)
در میان سخنان مفسران، به جلوه دیگری از تکریم می توان رسید. داشتن علم و شناخت، قدرت نطق، و طهارت و پاکی انسان پس از مردن (سیوطی، 1416ق، ج1، ص292)؛ نیکو بودن آفرینش انسان (تین: 4) (ابن کثیر، 1419ق، ج5، ص 89)؛ و عرض امانت بر انسان (آلوسی، 1415ق، ج15، ص117) از نمونه های این سخنان است
تفسیر الدر المنثور فی تفسیر المأثور، از افراد گوناگونی به نقل اقوال پرداخته است. حاکم در کتاب تاریخ، دیلمی و بیهقی در کتاب دلایل، و کتاب فی شعب الایمان و در کتاب فی الاسماء و الصفات و نیز ابن عساکر و خطیب بغدادی در کتاب تاریخ بغداد، نمونه این اقوال را ذکر کرده اند (سیوطی، 1404ق، ج4، ص193)
در کتاب لطایف الاشارات، بیان شده است که منظور از بنی آدم، همان مؤمنان هستند؛ چراکه به تعبیر قرآن، وَ مَنْ یُهِنِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُکْرِمٍ (حج: 18) در نتیجه، غیرمؤمن دارای کرامت نیست. و اگر واژه بنی آدم به کار رفته و از واژه مؤمنون استفاده نشده بدان روست که این تکریم ناشی از طلب کاری و استحقاق نیست (قشیری، بی تا، ج2، ص359)
در کتاب تفسیر مفاتیح الغیب، دایره وسیع تری برای کرامت بیان شده که هم شامل نفس و هم بدن می شود. برتری از جهت نفس بدان سبب است که انسان دارای پنج قوه، یعنی نمو، تولید، حس، حرکت و اغتذا است، درحالی که حیوان فقط حس و حرکت دارد و مهم تر از همه آنکه نفس دارای قوه عقل است و از روح الهی برخوردار، و بدن نیز به عللی همچون متوازن بودن و نحوه غذا خوردن از دیگر موجودات برتر است (رازی، 1420ق، ج21، ص373)
مرحوم علامه طباطبائی نیز در ذیل این آیه، بحثی طولانی دارند و همه اقوال را به عنوان مصادیق کرامت انسانی و تعریف کرامت دانسته و معتقدند: کرامت انسانی به سبب قوه عاقله است. بر اساس این توانایی است که سایر کارها نیز توسط انسان صورت می گیرد و به تبع آن نیز دارای امکانات و اختیاراتی شده است (طباطبائی، 1417ق، ج13، ص165)
ایشان ضمن رد همه اقوال پیش گفته، معتقد است: واژه کرامت بر عنصر اختصاصی انسان دلالت دارد که همان قدرت تعقل و اندیشه است و واژه تفضل به نعمت ها و مواهب الهی اشاره می کند که همگان از آن برخوردارند، ولی انسان از نظر کمی و کیفی بیش از آنها متمتع می شود (همان). در نتیجه، کرامت به معنای بهره مندی از قدرت اندیشه است. این معنا البته از معنای لغوی دور نیست؛ چراکه بهره مندی از عقل بالاترین صفت مثبتی است که می توان به انسان نسبت داد
در مجموع، باید گفت: آنچه از سخنان مفسران به دست می آید ناظر بر یک موقعیت ویژه در انسان است و کرامت نیز در همین معناست. این ویژگی منحصر به انسان است. ویژگی اختصاصی انسان را باید در قدرت نطق او تعریف کرد و بنابراین، کرامت به معنای توانایی فکر کردن و اندیشیدن است. این نعمت به سبب ویژگی های خاص خود، از جایگاه بالایی برخوردار است که بهره مند شدن از آن منوط به تحصیل شرایط است، ولی در عین حال، خداوند تبارک و تعالی آن را در اختیار انسان قرار داده است که از رهگذر، لطف الهی و عنایت او شکل گرفته است. در خصوص بهره مندی از این توان نیز استحقاقی وجود ندارد و آنچه می تواند معنا داشته باشد عنایت و تفضل الهی است. بنابراین، نبود استحقاق از یک سو، و اعطای لطف از سوی دیگر، هویت بخش واژه کرم است
مبناشناسی کرامت


دانلود مقاله ویژگیهای علم مدرن؛ با تأکید بر علوم انسانی با word دارای 32 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله ویژگیهای علم مدرن؛ با تأکید بر علوم انسانی با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود مقاله ویژگیهای علم مدرن؛ با تأکید بر علوم انسانی با word
چکیده
مقدمه
ضرورت شناخت علم مدرن
1 ویژگیهایی ذاتی علم مدرن
عقل گرایی
2/1 حصر علم در شناخت حسی
3/1 مادهگرایی و دنیاگرایی
4/1 جایگزینی یقین روانشناختی به جای یقین علمی
5/1 مهمل خواندن گزارههای فلسفی و دینی
6/1 نادیده انگاری مبدأ و غایت پدیدهها
7/1 جزیی نگری
8/1 هدف قرار دادن کسب قدرت به جای کشف حقیقت
2 پیامدهای خاص علم مدرن
شکگرایی و کثرتگرایی عاجزانه
2/2 جدایی دانش از ارزش
3/2 جدای دانش از دین
4/2 جدای دانش ازسیاست
جدایی دین از سیاست
نتیجهگیری
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود مقاله ویژگیهای علم مدرن؛ با تأکید بر علوم انسانی با word
استوارت میل، جان، رساله در باره آزادی، ترجمه جواد شیخالاسلامی، چ سوم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1358
آمدی، عبدالواحد بن محمدتمیمی، غررالحکم و دررالکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی،
باقری، خسرو، هویت علم دینی: نگاهی معرفتشناختی به نسبت دین با علوم انسانی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1382
بستان (نجفی)، حسین و دیگران، گامی به سوی علم دینی (1): ساختار علم تجری و امکان علم دینی، قم، پژوهشگاه حوزه ودانشگاه، 1374
پارسانیا، حمید، حدیث پیمانه، چ پنجم، قم، معارف، 1380
ـــــ ، علم و فلسفه، چ سوم، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1383
ـــــ ، سنت، ایدئولوژی، علم، قم، مؤسسه بوستان کتاب، ویرایش دوم، 1385
داوری اردکانی، رضا، در باره علم، تهران، هرمس، 1379
دژاکام، علی، تفکر فلسفی غرب از منظر استاد شهید مطهری، ج1، تهران، مؤسسه فرهنگی اندیشه، 1375
کوزر، لیوئیس، زندگی و اندیشه بزرگان جامعهشناسی، ترجمه محسن ثلاثی، چ هشتم، تهران علمی، 1379
گلشنی، مهدی، از علم سکولار تا علم دینی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1377
گنون، رنه، بحران دنیای متجدد، ترجمه ضیاءالدین دهشیری، چ سوم، تهران، امیر کبیر، 1378
ـــــ ، سیطره کمیت و علائم آخر الزمان، ترجمه علی محمد کاردان، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1365
ملکیان، مصطفی و دیگران، مدرنیته، روشنفکری و دیانت (مجموعه مقالات)، به کوشش مجید ظهیری، مشهد، دانشگاه علوم اسلامی رضوی، 1381
مصباحیزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، 1378
نصر، سیدحسین، نیاز به علم مقدس، ترجمه حسن میانداری، قم، طه، 1379
ـــــ ، جوان مسلمان و دنیایی متجدد، ترجمه مرتضی اسعدی، تهران، طرح نو، 1374
وبر، ماکس، دین، قدرت، جامعه، ترجمه احمد تدین، تهران، هرمس، 1382
ـــــ، دانشمند و سیاست مدار، ترجمه احمد نقیب زاده، چ دوم، تهران، دانشگاه تهران، 1370
چکیده
پژوهش حاضر با نگاهی توصیفی و تحلیلی، ویژگیهای علم مدرن را از جنبههای گوناگون از جمله هدف، روش، کاربرد و آثار آن بررسی میکند. این کار از یک، هویت علم مدرن را معرفی و شناخت ما را نسبت به آن دقیقتر میکند و از سوی دیگر، تفاوت ماهوی و تقابل آن را با علوم اسلامی آشکار میسازد. در ضمن، از برخی کاستیهای جدی این علم نیز پرده برمیدارد. عقلگرایی افراطی، سلطه شناخت حسی و تجربی، مادهگرایی و دنیا گرایی، بیتوجهی به غایت هستی، مهمل خواندن گزارههای دینی و فلسفی، جدایی دانش از ارزش، جدایی دانش از دین، جدایی دانش از سیاست و ابزار شدن آن برای سیاستمداران، حذف یقین علمی و اکتفا به یقین روانشناختی، هدف قرار دادن کسبِ قدرت به جای کشف حقیقت، جزیی نگری و تجزیه علوم از اموری هستند که به عنوان ویژگیهای علم مدرن در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفتهاند.
واژههای کلیدی: علم مدرن، علم سنتی، علم دینی، عقل گرایی، حسگرایی، مادهگرایی، جدای دانش از ارزش.
مقدمه
علم، که در اصل شامل هرگونه شناخت است، در نخستین دستهبندی خود به حضوری و حصولی تقسیم میشود. «علم حضوری»، حضور ذات معلوم نزد عالم است و در آن، معلوم بدون واسطه حواس و ذهن، در معرض شهود نفس انسان قرار میگیرد. همانند آگاهی انسان به حالات درونی خویش. «علم حصولی» آن آگاهی است که با واسطه و از طریق صورتهای ذهنی برای انسان حاصل میشود. تقسیم علم به تصور یا تصدیق از دیگر تقسیمات علم است
یکی از تقسیماتی ممکن برای علم، تقسیم آن به علم مدرن و علم سنتی است. منظور از علم مدرن، علمی است که در غرب پس از رنسانس به وجود آمد که وجه غالب علم در تمدن غرب شد. اساس این علم تجربه است. از اینرو، این ویژگی در حوزهها و شاخههای گوناگون علم مدرن وجود و سیطره دارد. علوم تجربی، اختصاص به علوم طبیعی، همانند فیزیک و شیمی ندارد، بلکه علوم انسانی، همانند روانشناسی، اقتصاد و جامعهشناسی را، که از روش تجربی استفاده میکنند، نیز شامل میشود. به صورت کلی، هر علمی که روش آن تجربه، مشاهده و آزمایش، نظریه پردازی و آزمون باشد، علم تجربی اطلاق میگردد، اعم از علوم طبیعی یا انسانی.1 این تقسیم، مربوط به قضایا، شاخهها و مسایل علم نیست، بلکه بسیار بنیادی و کلیتر از آن است، به گونه که روی مفهوم علم، روش و اهداف آن تأثیر عمیق میگذارد. شاید بتوان این تقسیم را بر اساس پارادایم دانست. در این دستهبندی، علم یکی از مفاهیم بسیار مهم فرهنگی بهشمار میآید که جهانبینی و ارزشهای فرد و جامعه روی آن تأثیرگذار است
علم مدرن ویژگیهایی دارد که توجه به آنها، موجب شناخت بیشتر این علم میگردد. این ویژگیها میتواند بسیار گسترده باشد. ولی ویژگیهایی مورد نظر در این پژوهش، اموری است که علم مدرن به صورت عام آنها را در خود دارد و غالباً این علم را در برابر علم و فرهنگ دینی و سنتی قرار میدهد. بنابراین، ویژگیهای مطرح شده اموری نیست که برای یک فرایند علمی لازم است. همچنین ویژگیهای که موجب تفاوت رویکردپوزیتویستی2 از رویکر ما بعد پوزیتویستی3 میگردد، مورد نظر نیست
ویژگیهای مورد نظر در دو دسته قرار میگیرند: ویژگیهای که علم مدرن در ذات و درون خود دارد و ویژگیهای که در حقیقت، آثار و پیامد خاص علم مدرن است. پیش از ورود به اصل مطلب، بیان ضرورت شناخت علم مدرن بسیار مفید مینماید
ضرورت شناخت علم مدرن
به رغم اهمیت مفهوم «علم» در همه فرهنگهای بشری، مفهوم واحدی از آن در فرهنگهای گوناگون وجود ندارد. رویکردهایی گوناگونی که نسبت به علم در فرهنگهای گوناگون وجود دارد، آن را به صورت یک مشترک لفظی در آورده است. این اشتراک بر سر وضع و قرار داد این واژه نیست تا با مراجعه به کتابهای لغت مشکل حل شود، بلکه نزاع بر سر مفهوم «هستی» و «وجود» است. به عبارت دیگر، اشتراک در واژه علم به معنای عقلی و فلسفی آن است
«علم» در تمدن غرب، مفهوم ویژهای یافته است که تفاوت ماهوی با علم دینی دارد. حسین نصر، ضمن ضروری دانستن شناخت عمیقِ ماهیت علم جدید برای مسلمانان، روی این نکته تأکید میکند که نباید تصور کرد علم مدرن ادامه علوم سنتی (علوم اسلامی و..). و بسط یافته آن است، بلکه این علم تفاوت ماهوی با علوم سنتی دارد
مسلمین باید در باره رابطه میان علم جدید، به عنوان ساختاری نظری و معرفتی نسبت به جهان مادی، با کاربرد آن در زمینههای گوناگون، از پزشکی گرفته تا صنعت، یا همه آنچه بنا به تعبیر مصطلح و رایج میتوان تکنولوژی نامید نیز مطالعه کنند. بسیاری از متفکران مسلمان در قرن گذشته آثار زیادی در باره علم جدید نوشتند و اکثر ایشان، علی رغم مخالفتشان با ارزشهای گوناگون فرهنگی و دینی و اجتماعی غرب، به نحوی تقریباً مطلق و دربست از علم غربی تجلیل کرده و آن را از ظن خود با همان علمی که در تمدن اسلامی مطرح بوده یگانه و یکسان گرفتهاند. در واقع بسیاری از اینان مدعی بودهاند که علم جدید چیزی جز ادامه و امتداد علوم اسلامی و صورت بسطیافته آن در متن جهان غرب نیست. تردیدی نیست که تحقق علم جدید، به نحوی که در خلال رنسانس، به ویژه قرن یازدهم/ هفدهم صورت بست، بدون وجود ترجمههایی که در قرون پیش عمدتاً در اسپانیا و گاهی در سیسیل و سایر بخشهای ایتالیا از زبان عربی به لاتین انجام شده بود، ممکن نمیبود. بدون وجود طب ابن سینا یا ریاضیات عمر خیام و یا نورشناسی ابن هیثم، علوم پزشکی و ریاضیات و نورشناسی در غرب نمیتوانست آنچنان که اینک پدید آمده و بالیده است، پدید بیاید و رشد کند. با این حال، رابطه و نسبت میان این دو علم فقط گسستگی و امتداد نیست، بلکه بین علم غربی و علوم اسلامی نا پیوستگی و انقطاع عمیقی و جود دارد
باز هم ایشان در جای دیگر مینویسد
روشن است که علم غربی به نحو اجتناب ناپذیری با علم اسلامی و قبل از آن با علوم یونانی- اسکندرانی، هندی، ایران باستان و نیز با علوم بین النهرین و ;، پیوند خورده است. اما آنچه که در طی رنسانس، به ویژه انقلاب علمی سده هفدهم رخ داد، تحمیل «صورت» یا الگویی جدید و بیگانه بر محتوای این میراث علمی بود، صورتی که مستقیماً از سرشت تفکر انسانگونه و عقلباورانه عصر و از دنیوی سازی جهان نشأت گرفته بود که غالباً به رغم کوششهای برخی از شخصیتهای فکری برجسته آن عصر برای زنده نگهداشتن نگرش به سرشت مقدس نظام جهانی، کل رویدادی به اصطلاح رنسانس به آن انجامید. این «صورت» جدید منجر به علمی یکجانبه و انعطافناپذیر گردید که از آن زمان به این سو، باقی مانده و تنها به یک مرتبه از واقعیت ملتزم گردیده و راه را بر هرگونه امکان دستیابی به مراتب بالاتر وجود یا سطوح آگاهی بسته است، علمی که حتی در مقام تلاش برای رسیدن به دوردستترین نقاط آسمان یا اعماق روح انسان، عمیقاً دنیوی و برونگراست. بنابراین، با علمی سروکار داریم که قطب عینی اش از ترکیب روانی-جسمی جهان طبیعی محیط بر انسان، و قطب ذهنیاش از تعقل بشری که به نحوی صرفاً انسانگونه تصور میشود و از منبع نور عقل کاملاً جدا شده است فراتر نمیرود
البته، این نکته قابل توجه است که خود اندیشمندان غربی، به تفاوت ماهوی علم مدرن و علم دینی به خوبی توجه دارند. از اینرو، از این علم در مقابل علم دینی و سنتی دفاع میکنند. نویسنده کتاب «نیاز به علم مقدس» که برای احیای علوم سنتی تلاش میکند، مینویسد
در کتاب نیاز به علم مقدس کوشش حقیر در احیای علوم جزیی و نه فقط فلسفه اولی، در رابطه با امر قدسی است که کاری بس مشکل و شدیداً مورد انتقاد مدافعان علم جدید، به صورت اصرار به علمگرایی و جدای علم از هرگونه بعد معنوی هستی است
بنابراین، شناخت هرچه عمیقتر علم مدرن و توجه به ویژگیهای آن، از یک سو ما را به خطرها و پیامدهای ناگوار این علم در جامعه دینی آگاه میکند و از سوی دیگر، ضرورت بازسازی و ایجاد علم دینی را به معنای وسیع و عمیق کلمه آشکار میسازد. به علاوه، این بحث از نقاط حساس و چالش برانگیز علم مدرن و علم دینی پرده برمیدارد. به این نکته توجه میدهد که چه اموری در بنیاد نهادن علم دینی میتواند اهمیت اصلی و محوری داشته باشد
این نکته لازم به یادآوری است که نگارنده به پژوهش مستقلی در باره این موضوع دست نیافت. آنچه که در این پژوهش ملاحظه میگردد، نکات و مطالبی است که در ضمن مباحث صاحبنظران این بحث به صورت پراکنده مطرح گردیده است
1 ویژگیهایی ذاتی علم مدرن
عقل گرایی
عقل در علم دینی جایگاهی بلند دارد. عقل یکی از دو حجت الهی شمرده میشود که انسان را به سوی حق، سعادت و کمال راهنمایی میکند. عقل در بستر علم دینی، در عین حالی که خود را به جهان ماده محدود نمیبیند و در باره بسیاری از اموری فوق طبیعی با برهان روشنی میافکند، نسبت به مسایلی که خارج از محدوده و ادراک اوست، حریم نگه میدارد و از اظهار نظر خودداری میکند. براهین عقلی، نهتنها با دین و وحی به ستیز بر نمیخیزد، بلکه ضرورت دین و وحی را اثبات میکند و دادههای وحیانی را مکمل یافتههای عقلانی میداند
انسان غربی، که با فراموشی کامل واقعیت الهی و دینیِ عالم و آدم همراه بود، دو جریان فکری نوین را پدید آورد: اول، عقلگرایی است که با دکارت آغاز و با افرادی، همانند اسپینوزا و لایپنیتز ادامه یافت و با هگل به تمامیت خود رسید. دوم، حسگرایی است که با فرانسیس بیکن آغاز و از آن پس، با افراد، نظیر لاک، برکلی، هیوم، کنت، استوارت میل ادامه یافت و در نهایت، پس از تحولات چند به عنوان دیدگاه برتر، بر حوزههای علمی غرب چیره شد
در گذشته تاریخ، تعقل سودای انکار حقایق برتر را نداشت، بلکه به عنوان گذرگاه، انسان را به سوی آگاهی و معرفتی که از شهود و حضوری فراعقلی، نه ضدعقلی بهرهمند بود، رهنمون میساخت. پس از رنساس، خصوصیت بارز عقلگرایی، انکار هر نوع معرفت فراعقلی و نفی یا ایجاد تردید در ابعادی از هستی است که فراتر از افق ادراک عقلی انسان میباشد. فلسفه دکارت، با شک و تردید در همه چیز آغاز میشود و با تفسیری عقلی از جهان پایان میپذیرد. عقلگرایی به معنای تبیین عقلی انسان و جهان، به وسیله دیگر فیلسوفان غرب تداوم یافت. کانت گرچه اشیاء و حقایق فراعقلی را قبول کرد، ولی آن را ناشناختنی خواند و رابطه انسان با آن را به طور کامل قطع کرد. هگل نیز کوشید تا نظام عقلانی جهان را تبیین کند و در سیر استدلال خود، آنچه را بالقوه در اندیشه دکارت نهفته بود، با این بیان آشکار ساخت که آنچه اندیشدنی نیست، وجود ندارد و هرچه هست، اندیشدنی است
رنساس عصر رازگشایی بود. عقلگرایی با تکیه بر عقل و علم انسان ـ بدون وحی و شهود ـ میخواست همه حقایق و اسرار هستی را بفهمد. از اینرو، هر حقیقتی که خارج از دسترس عقل بشربود، انکار شد. با رشد این دیدگاه همه معارف پیشینی، که ماهیت فراعقلی داشتند و در قالب سنتهای دینی و رمزهای الهی به حیات خود ادامه میدادند، در معرض نقادی عقلی قرار گرفتند؛ عقلی که یا به انکار فراسوی خود میپرداخت و یا آنکه هر نوع راهی را برای آگاهی از آن انکار میکرد. واقعیتی که از رهگذر این نقادی به دست میآمد، هویتی عقلانی داشت و الزاماً ضد دینی نبود. ولی دین و خداوندی که در این عرصه ظهور مییافت، باید از تبیین و توجیهی صرفاً عقلانی برخوردار باشد
گنون مینویسد
متجددان، به نام علم و فلسفهای که آن را به صفت عقلی متصف میکنند، مدعی حذف هرگونه «راز» از عالم، آن چنان که خود تصور میکنند هستند. در واقع، میتوان گفت: هرچه بینش محدودتر و تنگتر باشد، عقلیتر شمرده میشود.10
به عقیده گنون، عقل گرایی افراطی عصر مدرن، مقدمه دنیوی شدن و غرق شدن در مادیت است؛ زیرا، فلسفه تعقلی نفی هرگونه مبدأ عالیتر از عقل است. نتیجه عملی آن، کاربرد افراطی عقلی است که اگر بتوان آن را عقل نامید؛ زیرا عقلی که از عقل کلِ متعالی، یعنی تنها عقلی که حقاً و طبعاً قادر است نور را در نظام فردی بتاباند جدا گردید، بنایی خود را از دست داده است. همینکه این عقل ارتباط واقعی خود را با عقل کل و فوق فردی از دست داد، چاره دیگری ندارد، جز اینکه به سوی پایین، یعنی قطب دانی هستی بگراید و رفته رفته در مادیت غوطهور شود
ماکس وبر افسون زدایی و عقلانی شدن را از ویژگیهای فکری عصر جدید میداند. وی بارها تأکید کرد که جهان نوین خدایانش را رها کرده است. انسان نوین خدایان را از صحنه بیرون رانده است. آنچه را که در دوران پیشین به عنوان وحی، دین الهی و ; پذیرفته میشد، عقلانی کرده است. وبر کوشیده تا این تحول را در انواع حوزههای نهادی به صورت مستند نشان دهد و ثابت کند که در همه امور، محاسبه عقلانی مرجعیت یافته است
در سدههای هفدهم و هجدهم، که دوران حاکمیت عقلگرایی بود، همه باورها و تمام ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسان، با حذف مبانی و مبادی آسمانی و الهی توجیه عقلانی گردید و ایدئولوژیهای بشری، که از هویتی صرفاً عقلی برخوردار بودند، جایگزین سنتهای شدند که در چهره دینی از مکاشفات ربانی انبیا اولیای الهی تغذیه میکردند و یا جایگزین بدعتهای شدند که با تقلب مدعیان کاذب، رنگ سنت به خود گرفته بودند. عقل با همه قدرتی که پیدا کرده بود، به جهت قطع ارتباط با حقیقتی که محیط بر آن بود (وحی و عالم غیب)، نتوانست جایگاه مستقل خود را حفظ کند و به سرعت، راه افول پیمود و زمینه را برای ظهور و تسلط جریان فکری دیگری که در طی این دو سده اخیر رشد کرد (تجربهگرایی و حسگرایی) آماده نمود
2/1 حصر علم در شناخت حسی


دانلود تحقیق تأثیر بازیهای رایانهای بر میزان حرمتخود نوجوانان با word دارای 20 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود تحقیق تأثیر بازیهای رایانهای بر میزان حرمتخود نوجوانان با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود تحقیق تأثیر بازیهای رایانهای بر میزان حرمتخود نوجوانان با word
چکیده
مقدمه
بازیهای رایانهای
حرمت خود
روش تحقیق
جامعه آماری، گروه نمونه و روش نمونهگیری
ابزار گردآوری اطلاعات
یافتههای پژوهش
نتیجهگیری
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود تحقیق تأثیر بازیهای رایانهای بر میزان حرمتخود نوجوانان با word
آذربایجانی، مسعود و همکاران، روان شناسی اجتماعی با نگرش به منابع اسلامی، تهران، سمت و پژوهشکده حوزه و دانشگاه، 1382
التمیمی، عبد الواحد محمد، غرر الحکم و درر الکلم، قم: نشر مکتبه الأعلام الأسلامیه، 1366
الحرانی، ابو محمد الحسن، تحف العقول عن آل الرسول، قم، نشر مکتبه البصیرتی، 1400ق
المعتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم: نشر مکتبه آیه الله المرعشی النجفی، 1404ق
آری، دونالد، و دیگران، روش تحقیق در تعلیم و تربیت، ترجمه وازگن، سرکیسیان و دیگران، تهران، سروش، 1380
بازیاری، مهتاب، بررسی مقایسهای ویژگیهای شخصیتی، عوامل تنیدگی زا، شیوههای مقابله و شرایط اقتصادی و اجتماعی دختران فراری و غیر فراری، پایان نامه کارشناسی ارشد، تهران، دانشگاه تربیت مدرس، 1380
براندن، ناتانیل، روانشناسی عزت نفس، ترجمه قراچه داغی، مهدی، تهران، نخستین، 1379
برک، لورای. ای، روان شناسی رشد، ترجمه سیدمحمدی، یحیی، تهران، ارسباران، 1381
بیابانگرد، اسماعیل، روشهای افزایش عزت نفس در کودکان و نوجوانان، تهران، انجمن اولیاء و مربیان، 1376
پوپ، الیس، مک هال، سوزان و ادوارد، افزایش احترام به خود در کودکان و نوجوانان، ترجمه تجلی، پریسا، تهران، رشد، 1374
پیتر هیوز، فرگاس، روان شناسی بازی؛کودکان، بازی و رشد، ترجمه کامران گنجی، تهران، رشد،
شجاعی، محمد صادق، رابطه میزان توکل به خدا با حرمت خود، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته روان شناسی بالینی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1382
شجاعی، محمدصادق، توکل به خدا؛ راهی به سوی حرمتخود و سلامت روان، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1383
طهرانیزاده، مریم و دیگران، «بررسی مقایسهای نگرشهای ناکارآمد در دختران فراری و عادی»، رفاه اجتماعی، ش 19، 1384
لندرث، گاری.ال، بازی درمانی، ترجمه آرین، خدیجه، تهران، اطلاعات، 1369
مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، بیروت، الوفاء، 1404ق
منصور، محمود، روانشناسی ژنتیک؛ تحول روانی از تولد تا پیری، تهران، سمت، 1378
منطقی، مرتضی، بررسی پیامدهای بازیهای ویدئویی- رایانهای، تهران، فرهنگ و دانش، 1380
الیس، پوپ و همکاران، افزایش احترام به خود در کودکان و نوجوانان، ترجمه پریسا تجلی، تهران، رشد،
Coopersmith, S. A, The Antecedents of self Esteem, Sanfrancisco, CA: W. H. freeman,
چکیده
تحقیق حاضر به منظور بررسی تأثیر بازیهای رایانهای بر حرمتخود دانشآموزان مقطع سوم دوره راهنمایی و با استفاده از روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری این تحقیق را دانشآموزان مقطع سوم دوره روزانه راهنمایی شهر قم از هر دو جنس (مذکر و مؤنث) تشکیل میدهند که در سال تحصیلی 87-86 مشغول به تحصیل بودهاند. از کل جامعه آماری، تعداد 220 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. شایان ذکر است که در این تحقیق، از نمونهگیری تصادفی طبقهای استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که:
1 بازیهای رایانهای بر حرمتخود خانوادگی تأثیر منفی داشته و بر مؤلفههای حرمتخود کلی و حرمتخود اجتماعی و حرمتخود تحصیلی تأثیری نداشته است.
2 دانشآموزانی که به طور متوسط، روزانه بیشتر یا مساوی 45 دقیقه به بازیهای رایانهای پرداختهاند، از حرمتخود کمتری برخوردارند.
3 جنسیت، در همبستگی بین بازیهای یارانهای و حرمتخود، تأثیرگذار است.
کلید واژهها: حرمتخود، بازیهای رایانهای، نوجوان.
مقدمه
امروزه رایانه، یکی از مهمترین اجزای زندگی بشر است؛به گونهای که در همه ابعاد زندگی شغلی و شخصی افراد، حضور پررنگ رایانهها رامیتوان دید. شاید نتوان تصور کرد، روزی را شب کنیم، بدون اینکه با رایانه سروکار داشته باشیم؛ تصور این مطلب برای خیلی از ما غیرممکن است. رایانه موجب سرعتبخشیدن به بسیاری از کارها میشود و انجام بعضی کارها بدون وجود آن ناممکن بهنظر میرسد
همزمان با حضور بازیهای رایانهای در دنیای نوجوانان، بحث از مفید یا مضر بودن آن نیز بهوجود آمد. آیا بازیهای رایانهای، بازی ایدئال نوجوان به شمار میآید؟ یا اینکه ضررهای فراوان آن موجب میشود ما آن را کاملاً مخل رشد و تربیت صحیح نوجوان بدانیم و نسبت به حضورش در زندگیمان حالت تدافعی داشته باشیم؟ یا در نظری متفاوت، از فواید آن بهره ببریم و برای آسیب دیدن حداقلی ناشی از آن تمهیدی برگزینیم؟
این پژوهش به دنبال کنجکاویها و مطالعات محقق درباره حوزه تأثیرهای روانی و اجتماعی بازیهای رایانهای، تأثیر آنها بر سازه مهمی چون حرمتخود را بررسی میکند تا در صورت اثبات اصل تأثیر، کیفیت آن را کشف کند و نتایج حاصل را در اختیار والدین قرار دهد تا با پیگیری بیشتر، به راهکاری مناسب در برخورد با فرزندانشان در مقابل این پدیده جذاب و نافذ نایل آیند. همچنین اهتمام بیشتر مسئولان را به دنبال داشته باشد تا با راهکارهایی مانند فیلتر کردن ورود بازیها، تعیین ملاکهای بازی برای هر سن و ساخت بازیهای مناسب سنین مختلف و فرهنگ دینی و ملی، از اثر مخرب بازیهای وارداتی بکاهند. بنابراین، پژوهش حاضر به دنبال پاسخ این پرسشها میباشد که آیا بین انجام بازیهای رایانهای و سطح حرمتخود همبستگی وجود دارد؟ آیا بین انجام بازیهای رایانهای و خردهمؤلفههای حرمتخود همبستگی وجود دارد؟ آیا جنسیت در همبستگی بین بازیهای رایانهای و حرمتخود تاثیرگذار است؟ بر اساس این پرسشها، فرضیههای پژوهش چنین شکل میگیرد
1 بین میزان انجام بازیهای رایانهای و حرمتخود، همبستگی منفی وجود دارد
2 بین میزان انجام بازیهای رایانهای و خردهمؤلفههای حرمتخود، همبستگی منفی وجود دارد
3 جنسیت، در همبستگی بین بازیهای یارانهای و حرمتخود، تأثیرگذار نیست
بنابراین، با توجه به فراگیر شدن بازیهای رایانهای و تأثیر چشمگیر حرمتخود در جنبههای فردی، اجتماعی، روانشناختی و نقش پایهای آن در رفتار فرد، محقق در این پژوهش به دنبال سنجش تأثیر این بازیها در حرمتخود نوجوانان است
بازیهای رایانهای
تاریخچه بازیهای ویدیویی ـ رایانهای به سالهای اولیه دهه هشتاد برمیگردد. در سال 1972 شرکت آتاری یک بازی الکترونیکی تنیس روز میز به نام «پنگ» را معرفی و به بازار عرضه کرد. از آن سال به بعد، به تدریج بر تعداد شرکتهای سازنده بازیهای ویدیوییـ رایانهای افزوده شد تا آنکه در پایان سال 1976، بیش از بیست شرکت مختلف به تولید بازیهای ویدیویی ـ رایانهای قابل مصرف در منازل میپرداختند
به تدریج با اشباع بازار، در سال 1985، فروش دستگاههای مربوط به بازیهای ویدیویی- رایانهای به کمترین مقدار ممکن رسید؛ اما در سال 1986 شرکت «نینتندو»185 با عرضه سختافزار جدید خود که ارتقای زیادی در کیفیت بازیهای ویدیویی ـ رایانهای پدید آورده بود، چشمها را متوجه خویش کرد. مسئله اخیر در کنار پیشرفتهای سختافزاری و نرمافزاری صنایع الکترونیکی و رایانهای و در نتیجه کاهش قابل ملاحظه قیمت دستگاهها، سبب توجه دوباره نوجوانان و جوانان به بازیهای ویدیویی ـ رایانهای شد
در ایران، تحقیقی مدونی که به بررسی میزان شیوع و گستردگی بازیهای ویدیوییـ رایانهای پرداخته باشد، وجود ندارد. بازیهای ویدیویی ـ رایانهای در ایران، شاید با یک تأخیر 10 تا 15 ساله نسبت به غرب، در جامعه پدیدار شد و شروع به رشد کرد. کلوپهای ویدیویی که از آغاز در سطح شهرهای مختلف شکل گرفتند، چیزی بیشتر از یک مغازه متوسط یا کوچک نبودند. نخستین دستگاههایی که در کلوپهای مذکور به کار گرفته شدند، آتاری و میکرو بودند که با گذر زمان و فراگیرتر شدن دستگاههای پیشرفتهتری که از گرافیک و پردازش بالاتری برخوردار بودند، جای خود را با سگا و بعد با دستگاههای سنی، پلی استیشن، نینتندو و; عوض کردند
با روند پیشرفت فنآوری الکترونیکی و ارزانتر شدن محصولات الکترونیکی، قیمت دستگاههای مربوط به بازیهای ویدیویی ـ رایانهای، در سالهای اخیر روند نزولی داشتهاند. به همین دلیل، دستگاههای خانگی بسیاری در دسترس جوانان قرار گرفته است188 تا حدی که بخش زیادی از اوقات فراغت کودکان و نوجوانان ایرانی به بازی با رایانه میگذرد
کارل گروس189 برای اولینبار به جنبه کنشی بازی در بین دیگر فعالیتها توجه داشته، و معتقد است که بازی یک نوع پیشتمرین عمومی است؛ فعالیت یا تمرین مقدماتی و کمککننده برای فعالیتهایی که فرد در آینده میخواهد انجام دهد
بازی در نظریه پیاژه عبارت است از اولویت درونسازی نسبت به برونسازی. در چارچوب درونسازی و برونسازی، از یکسو با یک اعمال سازش یافته روبهرو هستیم که بر اساس تعادل بین درونسازی و برونسازی حاصل آمدهاند، ولی از سوی دیگر وقتی که کنشها و فعالیتها در روانبنهها به صورت خالی جلوهگر شوند و هدف تعادلجویی را دنبال نکنند، فعالیتهایی که انجام میگیرند به منزله بازی خواهند بود. این نشاندهنده نخستینی یا اولویت درونسازی بر برونسازی است و وقتی که بهعکس جنبه برونسازی اولویت یابد، کنش تقلیدی بروز خواهد کرد
شاید بهتر باشد که بازی دوره نوجوانی را تفریح بنامیم که کنشهای متنوعی برای نوجوانان دارد. تفریح به آنها فرصتی برای رشد مهارتهای اجتماعی، توسعه علایق از راه تعامل با همسالانی که علایق مشابهی دارند، دستیابی به احساس وابستگی و درک هرچه بهتر خودشان فراهم میآورد و بدین ترتیب حس هویت فردی آنها را تقویت میکند. (پیتر هیوز)192و
هنگامی که نوجوانان به تفریحهای انفرادی میپردازند، که با افزایش سن نیز بیشتر میشود ـ مانند هنگامی که مطالعه میکنند یا تلویزیون میبینند فرصت خوبی برای درک هرچه بهتر خود، تحلیل علایق و تواناییها و رشد استعدادهای خودشان در اختیار دارند
حرمت خود


دانلود مقاله ولایتمداری در الگوی پیشرفت سیاسی اسلامی ـ ایرانی با word دارای 43 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله ولایتمداری در الگوی پیشرفت سیاسی اسلامی ـ ایرانی با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود مقاله ولایتمداری در الگوی پیشرفت سیاسی اسلامی ـ ایرانی با word
چکیده
پیش درآمد
الف:کلیات
ولایت در اصطلاح
ولایتمداری
پیشرفت
پیشرفت سیاسی
ولایتمداری و پیشرفت سیاسی
ولایت، امّت، پیشرفت
ب: جامعه ولایتمدار و پیشرفت سیاسی
شاخصهای حوزه بینش
معرفتشناسی
هستیشناسی
خدا باوری
خدا محوری
اعتصام به حبل الاهی
ج: انسانشناسی(عبودیّت)
هویت انسانی
عبودیّت و کمال
اختیار سیاسی
د: فرجام شناسی(قیامت)
اعتقاد به جاودانگی انسان
بازگشت به خدا
یوم الحساب
شاخصهای حوزه رفتار
عمل صالح سیاسی
بصیرت سیاسی
اطاعت پذیری
نتیجهگیری
پینوشتها:
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود مقاله ولایتمداری در الگوی پیشرفت سیاسی اسلامی ـ ایرانی با word
ابراهیمی دینانی، غلامحسین، دفتر عقل و آیت عشق، تهران، طرح نو،چاپ سوم 1385
ارسطو، سیاست، ترجمه: حمید عنایت، چاپ ششم، تهران، علمی و فرهنگی: 1386
ـــــ، اخلاق نیکوماخوس، ترجمه: محمد حسن لطفی، تهران، طرح نو:1385
افلاطون، مجموعه آثار، (جمهوری، مرد سیاسی، قوانین) ترجمه محمدحسن لطفی، چ سوم، تهران، خوارزمی، 1380
بازرگان، مهدی، آخرت و خدا هدف بعثت انبیا، تهران، خدمات فرهنگی رسا،1377
بدیع، برتران، توسعه سیاسی، ترجمه احمد نقیب زاده، تهران، قومس، 1376
تافلر، الوین، موج سوم، ترجمه شهسندخت خوارزمی، تهران، خوارزمی، 1371
جعفری، محمدتقی، شرح نهج البلاغه، چ هفتم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1376
جوادی آملی، عبداله، تفسیر موضوعی(سیره رسول اکرم (ص) در قرآن)، قم، اسراء، 1376
ـــــ، ولایت فقیه ولایت فقاهت و عدالت، چ یازدهم، قم، اسراء، 1379
حائری یزدی، مهدی، حکمت و حکومت، بیجا، بینا، بیتا
حسین زاده، محمد، مبانی معرفت دینی، چ یازدهم، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1385
ـــــ، در آمدی بر معرفتشناسی و مبانی معرفتدینی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1385
ـــــ، پژوهشی تطبیقی در معرفتشناسی معاصر، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1385
حسینى همدانى، سیدمحمد حسین، انوار درخشان، تهران، لطفی، 1404ق
حسینی دشتی، سیدمصطفی، معارف و معاریف: دائره المعارف جامع اسلامی، تهران، مؤسسه فرهنگی آرایه، 1385
راش، مایکل، جامعه و سیاست؛ مقدمهای بر جامعه شناسی سیاسی، ترجمه منوچهر صبوری، تهران، سمت،1377
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی، چاپ یازدهم، قم: انتشارات اسلامی، 1378
طوسی، خواجه نصیر الدین، اخلاق ناصری، تصحیح: مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران، خوارزمی: 1369
العسل، ابراهیم، توسعه در اسلام، ترجمه: عباس عرب، مشهد، شرکت نشر،1378
قرشى سید على اکبر، قاموس قرآن، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ ششم، 1371
کاپلستن، فردریک، تاریخ فلسفه، ترجمه جلال الدین مجتبوی، تهران: علمی فرهنگی،چاپ سوم، 1375
کدیور، محسن،حکومت ولایی، تهران: نشر نی، چاپ اوّل، 1377
لاریجانی، محمدجواد، تدین، حکومت و توسعه، تهران:موسسه فرهنگی اندیشه معاصر،1377
لاک، جان، نامهای در باب تساهل، ترجمه شیرزاد گلشاهی کریم، تهران، نشر نی، 1377
مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی،چاپ دوم، 1379
ـــــــــــ، جامعه و تاریخ، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، مرکز چاپ و نشر 1368
ـــــــــــ، حقوق و سیاست، تحقیق و نگارش: محمد شهرابی، قم، مؤسسه امام خمینی، 1377
ـــــــــــ، نظریه سیاسی اسلام، تحقیق و نگارش: کریم سبحانی، چاپ دوم، قم، مؤسسه امام خمینی، 1388
مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، قم، صدرا، چاپ ششم،1370
مکارم شیرازى ناصرى، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ اول، 1374 ش
موسوی خمینی، سیدروحاله، آداب الصلاه (آداب نماز)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، بیتا
ـــــ، ولایت فقیه(حکومت اسلامی)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، بیتا
ـــــ، تقریرات فلسفه، مقرر سید عبد الغنى اردبیلى، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، بیتا
ـــــ، سر الصلاه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، بیتا.
ـــــ، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، بیتا.
نصیری، محمد، حقوق بین الملل خصوصی:(کلیات، تابعیت، اقامتگاه)، تنظیم و ویرایش: مرتضی کاخی، تهران:آگاه، 1372
هابز، توماس، لویاتان، ترجمه حسین بشریه، تهران، نشرنی، 1380
هانتینگتون، ساموئل، موج سوم دمکراسی در پایان سده بیستم، ترجمه احمدشهسا، تهران: علمی فرهنگی،1373
ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، ناشر: دار صادر، چاپ سوم، 1414 ه ق.
احسایى، ابن ابى جمهور، محمد بن على، عوالی( غوالی) اللئالی العزیزیه، قم، دار سید الشهداء للنشر،چاپ اول، 1405 ه.ق
بحر العلوم، محمد بن محمد تقى، بلغه الفقیه، تهران، ناشر: منشورات مکتبه الصادق، چاپ چهارم، 1403 ه ق
بحرانى سید هاشم، البرهان فى تفسیر القرآن، تهران، بنیاد بعثت،1416 ق
بحرانی، ابن میثم، شرح نهج البلاغه، بیروت، دارالثقلین، چاپ اوّل،1420ق
برقى، ابو جعفر احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، قم، چاپ دوم، 1371 ق.
بهبهانی، سید علی، مصباح الهدایه فی إثبات الولایه، با اشراف رضا استادی، قم،مدرسه دارالعلم، چاپ چهارم،1418ق
حائرى تهرانى میر سید على، مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1377 ش
خمینى، سید روح اللَّه موسوى، کتاب البیع، ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (قدسسره).
راغب اصفهانى، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، مصحح: صفوان عدنان داودى، بیروت، ناشر: دار العلم، الدار الشامیه، چاپ اول، 1412 ه ق.
سلامی، عباس، بحوث استدلالیه فی ولایه الفقیه، قم : عرش اندیشه،1385
صادقى تهرانى محمد، الفرقان فى تفسیر القرآن بالقرآن، قم، انتشارات فرهنگ اسلامى، چاپ دوم، 1365 ش
صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد(ص)، قم، مکتبه آیه الله المرعشی، چاپ دوم، 1404 ق.
طباطبایى سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ پنجم، 1417 ق
طباطبایى بروجردى، آقا حسین، جامع أحادیث الشیعه، تهران، انتشارات فرهنگ سبز، چاپ اول، 1429 ه ق
طبرسى فضل بن حسن، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، تهران، انتشارات ناصر خسرو، چاپ سوم،1372 ش
طریحى، فخرالدین، مجمع البحرین، مصحح: سید احمد حسینى، تهران، ناشر: کتابفروشى مرتضوى، چاپ سوم،1416ه ق.
طوسی،(شیخ طوسی)، الإستبصار فیما اختلف من الأخبار، تهران، اسلامیه، چاپ سوم، 1390
عبدالرازق، علی، الاسلام و اصول الحکم، نقد و تعلیق، ممدوح حقّی، بیروت، منشورات دار مکتبه الحیاه، 1966
عروسى حویزى، عبد على بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، تحقیق: سید هاشم رسولى محلاتى، چاپ چهارم قم، اسماعیلیان، 1415 ق
فارابی، أبونصر، محمدبن محمد، السیاسه المدنیه، تهران، سروش، 1376
فراهیدى، خلیل بن احمد، کتاب العین، قم، منشورات الهجره، چاپ دوم، 1410 ه ق
فیض کاشانى، محمد محسن، الوافى، مصحح: ضیاء الدین حسینى اصفهانى، اصفهان، کتابخانه امام امیر المؤمنین علی 7، چاپ اول، 1406 ه ق.
کلینی، محمدبن یعقوب،اصول کافی، اسوه، چاپ دوم، 1372
کاشف الغطاء، جعفر بن خضر، کشف الغطاء عن مبهمات الشریعه الغراء (ط-الحدیثه)، قم، ناشر: دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم،بیتا، چاپ اول
لارى،سیدعبدالحسین، مجموع الرسائل، قم، ناشر: مؤسسه المعارف الإسلامیه، چاپ اول،1418ق.
مصطفوى، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، مرکز الکتاب للترجمه و النشر، چاپ اول، 1402 ه ق
نائینى، میرزا محمد حسین بن عبد الرحیم غروى، منیه الطالب فی حاشیه المکاسب، مقرر: شیخ موسى بن محمد نجفى خوانسارى، تهران، ناشر: المکتبه المحمدیه، چاپ اول، 1373 ه ق.
نجفى، محمد حسن بن باقر، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، مصحح: شیخ عباس قوچانى، بیروت، دار إحیاء التراث العربی،بیتا، چاپ هفتم
نورى، میرزا حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، بیروت، ناشر: مؤسسه آل البیت :، چاپ اول، 1408 ه ق
چکیده
در اندیشه اسلامی، خداوند خالق و مالک عالم هستی است و تصرّف در ملک او نیازمند اذن و اجازه میباشد. پیشرفت سیاسی مستلزم تصرّف در عالم تشریع بوده و این تصرف نیز مشروط به اذن و اجازه مالک است. ولیّ الاهی، که در پیامبر(ص)، ائمه(ع) و در عصرغیبت، در فقیه عادل و با کفایت متجلی میگردد، تنها کسی است که از سوی خداوند مأذون و مأمور بوده تا در راستای هدف خلقت، در این عالم تصرّف نماید. ازاینرو، پیشرفت سیاسی اسلامی، فرایندی است که در نتیجه انجام عمل صالح سیاسی، از که توسط افرادِ ماذون از سوی ولیّ امر، در جهت سعادت انسانی برای برپایی عدالت و دستیابی به حیات طیبه، تحقّق یافته و موجب پویایی تمدن کمال محور میگردد. تحقق این امر مبتنی بر عبودیت الاهی، و فرجامشناسی و باور به زندگی در سرای آخرت میباشد. در این صورت، جامعه از شاخصهایی همچون عمل صالح سیاسی، بصیرت سیاسی و اطاعتپذیری، که شرط تحقق پیشرفت سیاسی است، بهرهمند خواهد شد، ازاینرو، پیشرفت سیاسی در جامعه ولایی، تنها بر اساس نظریه انتصابی ولایت فقیه متصور است؛ سایر دیدگاهها در این مورد، ارتباط مستقیمی با پیشرفت سیاسی نخواهند داشت. به عبارت دیگر، پیشرفت سیاسی در صورتی محقق خواهد شد که انسان با اختیار سیاسی خویش، ولایت ولیّالاهی را برگزیده و با انجام عمل صالح سیاسی، خویشتن را مطیع اوامر او گرداند
واژگان کلیدی: خلقت، ملکیت، ولایت، تصرّف، پیشرفت، پیشرفت سیاسی ولایتمداری
پیش درآمد
با شکلگیری اوّلین جوامع بشری، یکی از پرسشهایی که همواره مورد گفتگوی اندیشمندان در دورههای مختلف تاریخ بوده، پرسش از حقّ حاکمیت میباشد. چگونگی پاسخ به این پرسش، موجب شکلگیری انواع گوناگون حکومتها و تمدنهای متفاوت شده است. اما در اندیشه اسلامی، تنها کسی که به دلیل برخورداری از ربوبیت تکوینی و تشریعی، دارای ولایت بوده و از حقّ حاکمیّت و تصرّف در موجودات عالم و از جمله انسان دارد، خداوند متعال است. ولایت تشریعی خداوند در عالم از طریق انبیا و اولیای او متحقّق میگردد. تنها این نوع ولایت و حاکمیّت است که با هدف خلقت بشر سازگاری دارد. از این رو، تنها در سایه چنین ولایتی است که انسان تکامل و تعالی مییابد. بر این اساس، ولیّ خداوند محور امور جامعه به شمار میآید و موجب شکلگیری مدنیّت ولایی میگردد
در اندیشه اسلامی، هدف غایی تمامی ابعاد پیشرفت، دستیابی بشر به تعالی و تکامل همه جانبه است. در این میان، افزون بر اینکه حوزههای دنیایی خویش را به بهترین شکل ممکن سامان میبخشد، راه تعالی و تکامل و رسیدن به قرب حقّ را طی میکنند. لازمه دستیابی به این امر، تربیت صحیح انسان بر اساس تعالیم دینی توسط اولیای الاهی است. این مهم، در دوران حضور، توسط ولیِّ معصوم(ع) و در عصر غیبت، به وسیله فقیه عادل جامعالشرایط محقّق میگردد. بر این اساس، در یک جامعه دینی، دستیابی به پیشرفت، تکامل و تعالی در صورتی محقق میشود که افزون بر برخورداری افراد جامعه از بینش و باور ولایی، حوزههای گوناگون جامعه اعم از ساختار سیاسی، فرهنگی و حقوقی و نیز حوزههای رفتارهای، اعم از گروهها و نخبگان و شهروندان، در امر تحقّق نظام ولایی، و تبعیّت از دستورات ولی فقیه مشارکت نمایند. از این روی، این تحقیق تلاش دارد تا شاخص ولایتمداری در پشرفت سیاسی اسلامیـ ایرانی را واکاوی نموده و بایستههای نظام ولایی را بیان کند
الف:کلیات
ولایت در اصطلاح
برای اصطلاح «ولایت» تعریفهای گوناگونی ارائه شده است. هر یک از این تعاریف، به جنبهای از شؤون «ولی» توجه دارد. به عنوان نمونه، مرحوم نائینی در تعریف «ولایت» بیان میکند که ولایت نوعی ریاست بر مردم در امور دینی و دنیایی، زندگی و آخرت ایشان است.1 مرحوم بحر العلوم ولایت را حفظ مردم و رعایت مصحلت آنان در امور دنیا و آخرت و ضرورت جلوگیری از فساد یا افساد آن چیزی میداند که به مصلحت مردم باشد.2 میرزا فتاح شهیدی معتقد است: ولایت این است که انسان والی و حاکم بر سرزمینی گردد. در واقع ولایت، مباشرت انسان بر امر دیگران و اقدام نمودن او بر کاری است، به این دلیل که او قادر بوده و تسلّط بر امور دارد
برخی دیگر، ولایت را نوعی رهبری ربانی، خالی از وحی تلقی میکند که خداوند متعال برای اداره امور بندگانش و برعهده گرفتن مصالح آنان، بر اساس قانون الاهی تا رسیدن به عدالت به برخی از بندگان خویش واگذار نموده است.4 عدهای نیز در تعریف ولایت، به آثار و لوازم آن اشاره داشته و ولایت را به نفوذ عمل5 یا کسی که محل رجوع رعیت6 است، تعریف نمودهاند. از سوی دیگر، برخی نیز ولایت را سلطنت بر فرد یا اجتماع تصور نموده و ولایتِ زعامت را به معنی رهبری اجتماعی ـ سیاسی و دینی برای رفع نیاز اجتماع و دین معرفی نمودهاند
به نظر میرسد، آنچه را که میتوان به عنوان تعریف اصطلاحی «ولایت» بیان کرد، این است که ولایت، عبارت است از: رهبری و اداره امور دینی و دنیوی مردم بر اساس قوانین الاهی برای دستیابی به عدالت و رسیدن به سعادت دنیا و آخرت که لازمه آن فرمان دادن و فرمانپذیری میباشد
ولایتمداری
انبیا و ائمه اطهار(ع) برخوردار از ولایت تکوینی و تشریعی میباشند. از این رو، ایشان واسطه فیض الاهی در عالم هستند و سامان یافتن امور دنیا و آخرت انسانها، جز از طریق تمسّک به ایشان در تمامی امور میسّر نخواهد بود. ولیّ خدا به اذن الاهی بر تمامی رخدادهای عالم هستی تسلّط داشته و هیچ اتفاقی از نظر ایشان پنهان نخواهد ماند، و جز به اراده او تحولی در عالم رخ نخواهد داد.8 به لحاظ تشریعی نیز ولیّ الاهی، قطب9 و محور10 انتظام امور تشریعی عالم بوده و سامان یافتن امور تشریعی عالم، جز از طریق ایشان، که مرتبط با وحی و برخوردار از عصمت است، ممکن نخواهد بود.11 در عصر غیبت امام معصوم(ع) نیز به دلیل استنباط احکام تشریعی از قرآن کریم و بیان و سیره معصومین(ع) توسط فقیهان، ایشان محور و مدار امور تشریعی در این دوره به شمار آمده و دارای ولایت تشریعی میباشند. از بین فقهای جامعالشرایط رهبری، کسی که متصدّی امر حکومت گردد، در واقع مدار و محور انتظام امور سیاسی و اجتماعی تلقی خواهد شد
بنابراین، ولایت مداری، یعنی در حوزه فردی، اجتماعی و سازمانی ولایت، قطب و محور همه اندیشهها، رفتارها، موضعگیریها و حرکتها میباشد و تمامی نهادها و سازمانهای مردمی و حکومتی، مدیران و افراد، خود را با ولی امر هماهنگ و همراه سازند.12 ولایتمداری فرمانی میشود که مومنان و نهادها در همه ابعاد، نسبت به جانشین خدا و تجلیبخش حاکمیّت الهی، که به صورت طولی در عالم اعمال میشود، تعبّد خردمندانه و تبعیّت کامل داشته باشند و به حکم همان عقلی که آنها را در برابر خدا تسلیم و متعبد نموده، در مواضع فکری و اقدامات عملی تابع بیچون و چرای ولی امر بوده و به الزامّات آن متعبّد و پایبند باشند
پیشرفت
«پیشرفت» در ابعاد گوناگون زندگی بشر، امری مطلوب و معقول است. تلاش انسان در زندگی، برای بهبود وضعیت خویش، و دستیابی به وضع مطلوب میباشد. علاوه بر معقول بودن پیشرفت، منابع دینی نیز بر ضرورت سیر به سوی کمال و پیشرفت انسان تأکید دارند، بهگونهای که ایستایی و عدمتحرک در ابعاد گوناگون زندگی را مورد نکوهش قرار دادهاند.14مطالعه در سیر زندگی بشر نیز انسان را به این امر رهنمون خواهد نمود که پیشرفتهای زیادی در ابعاد گوناگون زندگی بشر شکل گرفته است. نکته اساسی در بحث پیشرفت، جهتی است که انسان به سوی آن در حرکت است. مفهوم پیشرفت، به تنهایی نشان دهنده این جهت نیست و آنچه مسیر این حرکت را معین میکند، مبانی اندیشهای است که انسان به آن باور دارد
«پیشرفت»، معادل واژه «Progress» در انگلیسی، دارای کاربردهای «اسمی» با معنای پیشروی، پیشرفت، رشد و توسعه میباشد. در کاربرد «فعلی» نیز به صورت فعل «متعدی» به معنای، پیشبردن و جلو بردن و در کاربرد فعل «لازم» نیز به معانی پیشرفتن، پیشرفت کردن، ترقی کردن و ارتقاء یافتن به کار رفته است.15 در زبان فارسی نیز به صورت اسم و مصدر و با ترکیب «پیشرفت کردن» استعمال فعلی دارد.16 وجه جامع تمامی کاربردهای این واژه، «جلو رفتن» و «ترقی کردن» است
واژههای متعددی هممعنا یا دست کم به لحاظ کاربرد، مشابه پیشرفت باشند؛ واژههایی همچون توسعه، تنمیه، رشد، تطور و بهبود یا مطلوب. در این میان، آنکه بیش از سایر واژگان کاربرد داشته و به گفتمان تبدیل شده، واژه «توسعه» است. وجه مشترک همه کاربردهای لغوی و اصطلاحی توسعه، مفهوم «تغییر» است
پیشرفت سیاسی
«پیشرفت سیاسی» به عنوان یکی از ابعاد پیشرفت، دارای جایگاهی پراهمیّت و اساسی است. تمامی ابعاد پیشرفت، وابسته به کارآمدی بالای نظام سیاسی است. بهگونهای که میتوان گفت: پیشرفت سیاسی، اساس پیشرفت یک کشور بوده و سایر انواع پیشرفت، فرع پیشرفت سیاسی است.17 این پیشرفت سیاسی و مدنی است که همواره میتواند انسجام مردم را چنان قوی کند که به راحتی تاب تحمّل سختیهای اقتصادی و فشارهای خارجی را بیاورند
اجمالاً، توسعه سیاسی، بر آن است که همه جوامع از مراحل پیدرپی توسعه سیاسی میگذرند و از جوامع ابتدایی سنتی، آغاز و به جوامع مدرن صنعتی تبدیل میشوند.19 توسعه سیاسی، در واقع توصیف فرایند غربی شدن جوامع و یا دستکم توصیه به آن، برای برون رفت از وضعیت موجود است. وضعیت مطلوب، وضعیتی است که فرهنگ و اندیشه غرب آن را برای سایر جوامع ترسیم نموده و جوامع با پذیرش ابعاد گوناگون توسعه و از آن جمله توسعه سیاسی، الزامّات و پیامدهای آن را نیز خواهند پذیرفت
به نظر میرسد، برای جایگزینی مفهوم «پیشرفت سیاسی» به جای مکاتب «توسعه سیاسی» و ارائه تعریفی متفاوت، توجه به چند نکته ضروری است: اوّل، توجه به ابعاد مختلف مادّی و معنوی مفهوم توسعه و پیشرفت لازم است. دوم، توجه به اعتقادات، اصول و مبانی باورها و فرهنگهای گوناگون و ارائه تعریفی سازگار با این مبانی ضروری است. سوم، اگرچه تعاریف پسینی بیانگر یک مفهوم بر اساس شواهد موجود آثار یک رخداد است، اما در تدوین الگو، که نقشه جامع، و پیمودن راه برای رسیدن به هدفی خاص است، استفاده از تعاریف پیشینی، که بیانگر جهت حرکت است، مناسبتر میباشد. و چهارم، به دلیل نهفته بودن اصول و مبانی خاص در فضای مکتب توسعه سیاسی، به هیچوجه استفاده از این مفهوم در اندیشه بومی اسلامی ـ ایرانی توصیه نمیشود
بنابراین، میتوان گفت: «پیشرفت سیاسی اسلامی، فرایندی است که در نتیجه انجام هر عمل صالح سیاسی، که توسط افراد حقیقی یا حقوقی، با اذن یا اجازه ولی امر، در جهت سعادت انسانی برای برپائی عدالت20و دستیابی به حیات طیّبه تحقّق یافته و موجب پویایی تمدن کمال محور میگردد».21 این تعریف، افزون بر توجه به جنبههای مادّی و معنوی پیشرفت سیاسی و ابتنای بر اعتقادات و اصول دینی، به عوامل پیشرفت و موضوع و غایت آن توجه داشته و به دلیل پیشینی بودن تعریف، میتواند بیانگر الگو و نقشه جامع سیاسی تلقی شود. بر این اساس، پیشرفت سیاسی نتیجه اعمال صالح سیاسی است که با اذن یا اجازه ولیّ امر در جامعه متحقّق میشود. اذن ولی، در مواردی است که فرمانی از سوی ولی امر برای تحقّق امری در جامعه صادر گردیده و اجازه او جایی است که عمل صالحی با توجه به ظرفیتهای نخبگان موجود جامعه، تحقّق یافته و مورد رضایت و تأیید ولی امر قرار گیرد
ولایتمداری و پیشرفت سیاسی

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
دانلود مقاله پیش بینی دبی رودخانه با استفاده از روش نزدیک ترین
دانلود مقاله نکته ها (22) با word
دانلود مقاله طرح اعزام نیروهای واکنش سریع به مناطق بحران زده کش
دانلود مقاله بررسی تغییرات PH و اینورت و رنگ در فرایند تغلیظ شر
دانلود مقاله بررسی کارآیی آلوم بازیافتی در حذف رنگ و مواد آلی ا
دانلود مقاله بررسی روش تلفیقی(زراعی و شیمیایی) بر خصوصیات کمی و
[عناوین آرشیوشده]