
دانلود مقاله دان کیوپیت و دین نقد کتاب «دریای ایمان» با word دارای 24 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله دان کیوپیت و دین نقد کتاب «دریای ایمان» با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود مقاله دان کیوپیت و دین نقد کتاب «دریای ایمان» با word
چکیده
1 عمومیت در معنای «دین»
الف. مغالطه تعمیم
ب. محتوای دین
ج. وظیفه دین
د. دلیل پابرجا ماندن دین
هـ . ماهیت برخی از مسائل دینی
و. اعمال دینی
ز. اعتقاد به شفادهندگی خدا
ح. دین اینجهانی و نقش نوین دین
2 مراد اصلی کیوپیت از مصداق دین
الف. منابع فرهنگی مسیحیت
ب. سلطهجویی مسیحیت
ج. سبب فرایند دنیاگرایی در مسیحیت
د. نشانههای طبیعتگرایی در هنر اروپایی و مسیحیت
هـ . سرنوشت مسیحیت
3 ایمان و الهیّات
الف. ایمان و اقسام آن
ب. کردار دینی و ایمان دینی
ج. خدا در دین مسیحیت
د. خدا در رویکرد نوین
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود مقاله دان کیوپیت و دین نقد کتاب «دریای ایمان» با word
ـ آثار دان کیوپیت
ـ ادیب، محمّدباقر، «دفاعی از واقعگرایی در الهیّات»، روزنامه کیهان، 20 مرداد 1383، ش 18016
ـ اقبال، کوشا، «نقدی بر انسانگرایی اسلامی»،
ـ «در ستایش بیماری»، روزنامه شرق، 30 اردیبهشت 1383، ش 193
ـ رضاییراد، محمّد، «گفتوگو با دریا»، روزنامه همشهری (همشهری ماه)، 3 آذر 1380، ش 9
ـ کیوپیت، دان، دریای ایمان، ترجمه حسن کامشاد، چ دوم، (تهران، طرح نو، 1380)
چکیده
دان کیوپیت، که خود کشیشی ژورنالیست است، نظراتی افراطی درباره اعتماد کامل بر علم داشته و بر اساس آن، معرفتبخشی دین و آموزههای آن را انکار میکند. وی در این بررسیها، دچار تناقضگوییها، مغالطهکاریها و بیانصافیهای فراوانی شده، به گونهای که دین را افسانه و اسطوره
معرفی کرده و همه آموزههای آن را در ردیف تعالیم خرافی جادو و طلسمات دانسته و علیرغم توجه انحصاری وی به دین مسیح، همه نتایج بررسی میان علم و مسیحیت را بر همه ادیان، حتی اسلام، تعمیم داده است. اما تقریباً همه رویکردهای وی نسبت به دین و رابطه آن با علم، به طور اساسی در معرض انتقاد اساسی قرار دارد. نوشتار حاضر بررسی انتقادی دیدگاههای وی به شمار میرود
کلید واژهها
دین، دنیاگرایی، خدا، ایمان، سرنوشت دین، مغالطات تعمیمی
بازیافت نظریه کیوپیت درباره «دین»، دارای فرایند ویژهای است. او در بیان نظرات خود در اینباره، نامنسجم و آشفته است و برای تصویر نظریهای قوی با استفاده از نوشتههایش، باید چندین مرحله طی شود. اما برای اختصار، میتوان سه مرحله را ترسیم و تصویر کرد که در این مقاله بدانها پرداخته شده است
1 عمومیت در معنای «دین»
الف. مغالطه تعمیم
نخستین نقطه نظر در اندیشه کیوپیت، تعمیم نظریهاش درباره دین است. در کل ساختار اندیشهاش، هر آنچه به عنوان گزارهای توصیفی، تشریحی و تحلیلی در زمینه دین به چشم میخورد، به طور اطلاقی بیان شده است؛ یعنی همه ادیان با چنین گزارههایی فهم میشوند. او با بررسیهای تاریخی، که بر این مسئله ارائه میدهد، این نکته مهم را یادآور میشود و میگوید: «داستان ما ممکن است محلّی باشد، ولی درس اخلاق آن کلی است.» او مکرّر یادآور میشود که همه ادیان در یک مسیر تحوّلی قرار دارند و هیچ دینی را از این مسیر گریزی نیست
نقد: همانگونه که در عنوان یادآور شدیم، چنین تعمیمی مغالطهای آشکار است؛ زیرا وی بدون ذکر ادلّه و بدون بررسی وجوه اشتراک و افتراق ادیان دیگری مثل اسلام با مسیحیت، به چنین تعمیمی دست زده است. وانگهی، علیرغم ادعای تعمیم، هر جا سخنی از دین و زوایای گوناگون آن پیش میکشد، از مسیحیت و تاریخ آن سخن میراند،87 در حالی که در همه قضایای مزبور (مربوط به مسیحیت) تفاوتهای اساسی و بنیادین بین مسیحیت و اسلام وجود دارد. برای مثال، او درباره واقعه نوزایی اروپای مسیحی، به عمومیت یافتن چنین واقعهای بر همه ادیان تصریح و تأکید میکند، غافل از اینکه عوامل و اسباب مشخص نوزایی مسیحیت عبارت از یک سلسله مؤلّفههای روشنی است که در ساختار و نظام تاریخی مسیحیت به وجود آمده بود. اما تاریخ اسلام و معارف درونی آن از چنین مؤلّفههایی عاری و خالی بوده و تقریباً همه مؤلّفههای عکس یا نقیض آن را داراست. از اینرو، در اسلام، چه در گذشته و چه در آینده، چنین واقعهای غیرقابل وقوع است. حال اگر در ساختار تاریخی دین اسلام رکودها و جمودهایی به چشم میخورد از عواملی بخصوص ناشی میشود که در جای خود، بحث و بررسی شده است (مثل اشعریگری و اخباریگری). بنابراین، به همان راحتی و سادگی که کیوپیت به همه ادیان به یک چشم نگاه میکند، عمومیتِ گزارههای مزبور واقعیت ندارد
از سوی دیگر، چون وی بحثها و ادعاهای خود را به طور جدلی و خطابی مطرح کرده و آنها را پیش میبرد، از شیوه بیانی به سودِ خود استفاده میکند و از ارائه دلیل و برهان قطعی دوری مینماید. از اینرو، هم در این مسئله ـ یعنی مغالطه تعمیم ـ و هم در سایر مسائل مطرح شده، هیچ دلیل قانعکننده برهانی و قطعی ارائه نکرده است
ب. محتوای دین
کیوپیت در جهت مغالطه تعمیم، که به طور جدّی و گسترده مورد تأکید قرار داده، به برخی از ویژگیهای اساسی یا فرعی دین و مسائل مربوط به آن پرداخته و اظهارنظر کرده است. اما علیرغم منحصر بودن چنین مسائلی به دین مسیحیت، وی آنها را در مورد همه ادیان مطرح کرده و از بیان این واقعیت صرفنظر نموده است که همه این ویژگیها در حوزه مسیحیت واقعیت دارد، نه همه ادیان. از جمله این ویژگیها، که کیوپیت برای مطلق دین برمیشمارد، محتوای دین است که دارای چند رکن اساسی میباشد
محتوای دین در بیان وی، از قابلیت روشنگری برخوردار نیست؛ یعنی دین محتوای توصیفی ندارد تا بتواند مسائل عالم را برای ما توصیف کند و بگوید ماهیت چیزها چیست و جهان چگونه میگردد. در این زمینه است که وی پای علم تجربی را به میان آورده، میگوید: انگار تشریح جهان را امروزه علم بسی بهتر انجام میدهد تا دین. بنابراین، سر و کار دین بیشتر با الهام است تا با توضیح.88 به تعبیر دیگر، دین صرفاً خاصیت بیانگری دارد، نه توصیفگری و در این خاصیت، مثل آثار شکسپیر است که محتوایش هیچ ما به ازای خارجی ندارد
اینجاست که وی نظر خود را درباره گوهر دین بیان کرده و تصریح میکند: دین در درون، بیان و پارسایی، و در برون، تلاش اخلاقی برای تحقق آمال خویش است.90 بدین روی، امروزه دیگر برخی وظایف دین مثل توضیح امور، به کارگزاران و نهادهای دیگری مثل علم (دانشهای تجربی و نیمه تجربی) واگذار شده است
اینکه دین نیرومندترین شارح کمّ و کیف احوال بوده و توضیح همه این امور مذهبی باشد، تفکری است متعلّق به عصر نوزایی و در آن فرهنگ، همه چیز را تحقق مشیّت مقدّر الهی میشمردند؛ یعنی هرگونه اقتدار زمینی ادامه و بازتاب قوای کیهانی است.92 اما امروزه این تفکر به کنار رانده شده و علم توصیفگر طبیعی و مادی مسائل گشته است و در دراز مدت، چنین اتفاقی روی داد که مردم پی بردند نظم و اقتدار از پایین به بالا میرود، نه از بالا به پایین و از جامعه بشری ناشی میشود، نه از جهان برتر در آسمان.93 در چنین رویکردی است که کیوپیت نتیجه میگیرد: دین فاقد نیروی معرفتبخشی است و بنا به تعریف، از منابع معرفت به شمار نمیآید
نقد: همانگونه که یادآور شدیم، این نظر تعمیمی است از تیرهبختی مسیحیت تحریف شده و آمیخته با توهّمات علمنمای یونان باستان (چنان که خود کیوپیت این آمیختگی را مورد تصریح قرار داده و به تفصیل بیان کرده است.) در توضیح، باید گفت: همه نارساییهای علمی و ناسازگاریهای مسیحیت با علم و واقعیت جهان طبیعت، از محتوای خرافی و یونانزدگی آن ناشی میشود و نه گوهر و بنیاد ماورایی بودن دین؛ زیرا ویژگی مزبور، که او درباره دین برشمرده (یعنی عدم قابلیت توصیف و روشنگری)، در حقیقت، ویژگی اساسی علم است، نه گوهر دین، و این واقعیتی است که تاریخ و فلسفه علم بدان گواهی میدهد
از سوی دیگر، قضایای دینی مسیحیت، که دارای بارهای منفی یا ناقص از معارف و حقایق هستی درباره الهیّات، طبیعت و انسان است و حمل چنین باری به خاطر تحریفی بودن آن دین است، مسلّماً دارای خاصیت معرفتبخشی و تبیینی یا توصیفی نخواهد بود و وجود این خصوصیت در ساختار یک دین، چگونه میتواند ملاکی برای بازشناسی و بررسی برخی ادیان مهمتر همچون اسلام باشد که همه متون مقدّس و آسمانی آن، اعم از قرآن و حدیث، یکسره توصیفی، معرفتبخش، تعالیبخش و هدایتگر است؟
بنابراین ـ چنانکه ملاحظه میشود ـ کیوپیت در بیان خود، مبالغه و خطابهگویی مضاعفی انجام داده است. وانگهی، تناقض و ناسازگاری در ادعای وی به چشم میخورد. او دین را بتمامه و با اطلاق کامل، دارای محتوای مزبور میداند، در حالی که اگر بنابر بیاعتمادی و شک در گفتار و متون باشد، دلیلی بر انحصار چنین کاری در دین وجود ندارد و باید همه منابع معرفتی و گفتاری و حتی گفتار خود وی نیز غیرقابل اعتماد و مورد شک باشد؛ همان کاری که پستمدرنیستها انجام دادهاند
از اینرو، توصیف وی از دین ـ به بیانی که گذشت و آنچه خواهد آمد ـ یکسره غیرتوصیفی و غیر واقعگرایانه است
ج. وظیفه دین
در نگرش اطلاقی کیوپیت، وظیفه دین یک وظیفه آرمانی به شمار میرود. در این بیان، وظیفه دین است که مفاهیم و ارزشهای زندگی ما را نظم بخشد؛ نظمی که به زندگی فردی و اجتماعی ما وزن اخلاقی و هدف بدهد تا در زندگی اخلاقی، میان بستگی به دنیا و وارستگی تعادل برقرار کند. به این قرار است که کیوپیت وظیفه تاریخی دین را تجسّم ارزشهای ما انسانها معرفی میکند
نقد: در این رویکرد، نکته شایان اهمیت این است که دین فقط به عنوان نظمدهنده تلقّی شده و خود ارزشها برخاسته از خواستهای انسانی و بشری است، در حالی که این وظیفه ـ همانگونه که در سایر ویژگیهای مسیحیت بیان شده ـ در واقع، وظیفه مسیحیت است، نه همه ادیان؛ زیرا ادیان دیگر به مراتب، بهتر و والاتر از مسیحیت، معرفتبخش، هدایتگر و ارزشگذار هستند و در حقیقت، همه ادیان وظیفه معرفتبخشی، هدایتگری و ارزشگذاریهای فردی، اجتماعی، اخلاقی، مادی و دنیوی را به عهده دارند، و نظم در این امور، به عنوان برنامه و طرح ثانوی برای ادیان محسوب میشود، نه یگانه وظیفه آنها. حال اگر مسیحیت در وظیفه اولیه خود، به خاطر عواملی همچون تحریف، و منطقهای ـ فرقهای بودنش، نارسا و ناقص است، دلیل نمیشود که همه ادیان را از این وظیفه قاصر دانسته و از خود، وظیفهای بر دین تحمیل کرده و آن را تعریف نماییم
د. دلیل پابرجا ماندن دین
کشیش مزبور دلیل پابرجا ماندن دین را در کارساز بودن آن تحلیل کرده، وجود مستمر دین در عرصه کره خاکی در دوره پیشرفت را توجیه میکند. این توجیه به خاطر ناسازگاری نظر و عمل، و نظریه و واقعیت است؛ زیرا با بیان و گزارش وی از تهی شدن قالب دین از هر نوع روح تعالی، تقدّس، معرفتبخشی، هدایتگری و عیان شدن این مسئله بر همگان، باید کسی در دنیا ـ دستکم در غرب ـ معتقد به دین باقی نمانده باشد، و در کل، هیچ دینی به حیات خود ادامه ندهد. از سوی دیگر، برخلاف چنین تصوری، نه تنها دین حیات خود را از دست نداده، بلکه روز به روز قوّت میگیرد و گرایش انسانها به دین فزونی مییابد. این ناسازگاری باید توجیه شود که چرا علیرغم بیثمر بودن دین، همچنان پابرجا بوده و به حیات خود ادامه میدهد؟
این پرسشی است که کیوپیت بارها در نوشتههای خود مطرح کرده و گاهی بدون پاسخ و گاهی با دادن پاسخهای مبهم، از کنار آن گذشته است. یکی از پاسخهای مبهم او این است که دین سنّتی به این دلیل پابرجا مانده که هنوز کارساز است، هنوز توانمند است و هنوز از عهده کار برمیآید
نقد: اما این پاسخ همچنان مبهم است؛ یعنی از هر جهت که مربوط به تعامل دین با عرصههای گوناگون باشد، مبهم است. ابهام این پاسخ نه یک ابهام، بلکه ابهامهای تودرتوی فراوانی را شامل میشود. بهتر است برای روشن شدن تصویر این ابهام، به برخی از جنبههای آن توجه شود
ـ مراد از «دین» چیست؛ مسیحیت، یهود، مکاتب سنّتی معنوی، یا اسلام؟ یا دین بخصوصی مراد نیست و به طور مطلق بیان شده است؟ اگر مطلق است، دین منظور نظر وی چیست؟ چه مؤلّفههایی، چه تعریفی و چه ارکانی دارد؟
ـ مراد از «کارسازی» چیست؟ کارسازی در چه چیزی؟ کارسازی در درون خود دین یا در بیرون (برای متدیّنان)؟ کارسازی برای درون انسانها یا برای بیرون انسانها (جامعه، فرهنگ، اقتصاد و;)؟ کارسازی برای انسانها یا برای حاکمان؟
ـ مراد از «توانمندی» چیست؟ اگر دین دارای ویژگی توصیفی نباشد چه توانمندی میتواند داشته باشد؟ اگر هم توانمندی بدون توصیفگری قابل تصور است، چه بُعد یا ابعادی را پوشش میدهد؟ آیا توانمندی دین برای انسان مراد است یا توانمندی دین برای حفظ خودش؟
ـ مراد از اینکه «دین از عهده کار برمیآید»، چیست؟ آیا همان کارسازی مراد است، یا معنای دیگری اراده شده؟ اگر معنای دیگری مراد است، منظور از «برآمدن از عهده کار» چیست؟ کدام کار منظور نظر است؟ کار دنیوی برای انسانها؟ یا برای حاکمان به منظور سلطه و حکمرانی؟ و یا کار معنوی متدیّنان در ارتباط با ماورا یا آرمانها؟
چندین پرسش بیپاسخ دیگر از این دست نیز وجود دارد که کشیش کلیسای «قدّیس فیلیپ» هیچ پاسخ معقول، منطقی و مستندی برای آنها ارائه نکرده است، و با توجه به ناسازگاریها و نارسایی توجیه مزبور پاسخ مستدلی ندارد
هـ . ماهیت برخی از مسائل دینی


دانلود مقاله نگاهى انتقادى به ابعاد معرفتى ایدهآلیسم با word دارای 31 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله نگاهى انتقادى به ابعاد معرفتى ایدهآلیسم با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود مقاله نگاهى انتقادى به ابعاد معرفتى ایدهآلیسم با word
چکیده
مقدّمه
مبانى معرفتى ایده آلیسم
1 شک گرایى
2 ضدّیت با متافیزیک
3 دلیل اصلى ایده آلیسم
پیامدهاى معرفتى ایده آلیسم
1 انسجام گرایى
2 پراگماتیسم
3 ساختگرایى
دلایل وجود جهان مستقل از ذهن
سه مشکل نهایى ایده آلیسم
1 بطلان ادعاى مدارا
2 جزم اندیشى
3 از خصومت با خدا تا مرگ انسان
نتیجه گیرى
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود مقاله نگاهى انتقادى به ابعاد معرفتى ایدهآلیسم با word
ـ آدلر، مور تیمر جى.، ده اشتباه فلسفى، ترجمه انشاءاللّه رحمتى، تهران، الهدى، 1379
ـ اونامونو، میگل دو، درد جاودانگى یا سرشت سوگناک زندگى، ترجمه بهاءالدین خرّمشاهى، تهران، امیرکبیر، 1360
ـ برگر، پتر ل. و لوکمان، توماس، ساخت اجتماعى واقعیت: رسالهاى در جامعهشناسى شناخت، ترجمه فریبرز مجیدى، تهران، علمى و فرهنگى، 1375
ـ پاپکین، ریچارد هنرى و آوروم استرول، کلّیات فلسفه، ترجمه سید جلالالدین مجتبوى، تهران، دانشگاه تهران، بىتا
ـ پوپر، کارل، واقعیگرى و هدف علم، ترجمه احمد آرام، تهران، سروش، 1373
ـ جیمز، ویلیام، پراگماتیسم، ترجمه عبدالکریم رشیدیان، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى، 1370
ـ دکارت، رنه، تأمّلات در فلسفه اولى، ترجمه احمد احمدى، تهران، مرکز نشر دانشگاهى، 1361
ـ فروغى، محمّدعلى، سیر حکمت در اروپا، تهران، زوّار، 1367
ـ رورتى، ریچارد، فلسفه و امید اجتماعى، ترجمه عبدالحسین آذرنگ و نگار نادرى، تهران، نى، 1384
ـ ژیلسون، اتین هنرى، روح فلسفه قرون وسطى، ترجمه ع. داوودى، تهران، علمى و فرهنگى، 1379
ـ فى، برایان، فلسفه امروزین علوم اجتماعى، ترجمه خشایار دیهیمى، تهران، طرح نو، 1381
ـ گودمن، نلسون، واقعیت، افسانه و پیشبینى، ترجمه رضا گندمى نصرآبادى، قم، دانشگاه مفید، 1381
- Harris, J. F., Against Relativism: A Philosophical Defense of Method, La Salle, Ill., Open Court,
- Miller, Caleb, “Realism, Antirealism and Common Sense”, in: W. P. Alston (ed.), Realism and Antirealism, Ithaca and London, Cornell University Press,
- Nagel, Thomas, The Last Word, Oxford, Oxford University Press,
- Niiniluoto, Ilkka, Critical Scientific Realism, Oxford, Oxford University Press,
چکیده
با اینکه ایده آلیسم در غربِ معاصر حضور و نتایج گسترده اى داشته است، امّا به نظر مىرسد که مبانى و پیامدهاى معرفتى این دیدگاه دستخوش ناسازگارىهاى درونى و کاستىهاى اساسى است. در این نوشتار، نخست پارهاى از مبانى معرفتى ایدهآلیسم با نگاهى انتقادى ارزیابى خواهد شد؛ سپس از نظریه هاى انسجام، پراگماتیسم، و ساختگرایى به عنوان سه پیامد معرفتى اصلى ایدهآلیسم سخن به میان خواهد آمد و در پایان، با مرور دلایل وجود جهان مستقل از ذهن، به برخى از مشکلات نهایى ایدهآلیسم اشاره خواهد شد
کلیدواژه ها: ایده آلیسم، رئالیسم، شک گرایى، انسجامگرایى، پراگماتیسم
مقدّمه
دکارت در حوزه عقل گرایى، و برکلى و هیوم در حوزه تجربهگرایى، زمینه ظهور ایده آلیسم در دوران مدرن را فراهم آوردند. با این حال، ایدهآلیسم در دوران جدید با انقلاب کوپرنیکى کانت به بیانى صریح و مسیرى مشخص دست یافت. کانت بود که شىء فىنفسه را ناشناختنى دانست. او با اینکه ذهن را متأثر از شىء فىنفسه مىپنداشت و مىپذیرفت که چیزها در قواى ادراکى ما اثر مىگذارند، ولى در تناقضى آشکارْ اطلاق مقولاتى مانند «وجود» و «علّت» را بر چیزى که در ذهن اثر مىگذارد (و در شکلگیرى شناخت دخیل است) نامشروع تلقّى مىکرد. به عبارت دیگر، او از یکسو مىپذیرفت که جهان مستقلى وجود دارد و از سوى دیگر، آن را ناشناختنى و رازآلود تصوّر مىنمود و تأکید مىکرد که سخن گفتن از چنین جهانى امکانپذیر نیست (روشن است که خود این سخن نوعى توصیف شمرده مىشود). به همین دلیل، ایدهآلیستهاى پس از کانت با هدف حلّ این تناقض به انکار اصل وجود شىء فىنفسه پرداختند
به هر روى، در ایدهآلیسم کانتى، جهان آنگونه که به نظر مىرسد از جهان آنگونه که هست، جدا مىشود و زمینه حذف جهان آنگونه که هست (و پذیرش تکثّر جهانهاى پدیدارى) فراهم مىآید. کانت از این مطلب که «ما همه واقعیت را ادراک نمىکنیم» (یا اینکه «همه آنچه ادراک مىکنیم واقعى نیست»)، به این نتیجه مىرسد که: ما هیچ شناختى نسبت به واقعیت آنگونه که هست نداریم و نمىتوانیم داشته باشیم. از اینرو، منتقدان کانت را متهم به مغالطه «همه یا هیچ» مىکنند؛ چون راههاى میانه زیادى در این بین وجود دارند و مىتوان دیدگاههاى رئالیستى معتدلى را فرض کرد که در مسیرى بین «همه» و «هیچ» قرار دارند. در واقع، از نگاهى رئالیستى، قواى ادراکى نیز بخشى از جهان واقعى به شمار مىروند و کارکرد آنها تابع خواست فرد نیست؛ به همین دلیل، چگونگى به نظر رسیدن چیزها از اختیار فرد خارج است. براى نمونه، رنگ یا شکل چیزها در کنترل فرد نیست: درست است که میز روبهروى ما از یک چشمانداز به شکل دایره، و از چشماندازى دیگر به شکل بیضى است؛ امّا این مطلب خارج از حوزه اختیار ما مىباشد. بنابراین، اینکه جهان اینگونه به نظر مىرسد، مىتواند به این معنا باشد که جهان واقعى به گونهاى است که براى ما اینگونه نمودار مىشود؛ پس، نمودار مىتواند منشأ عینى داشته باشد. به عبارت دیگر، چرا نگوییم که این خاصیت عینى میز است که از یک چشمانداز دایره به نظر مىرسد و از چشماندازى دیگر بیضى؟ بر اساس این استدلال، تفاوت منظرها به معناى ذهنى بودن آنها نیست و به همین دلیل است که با تصمیم ذهن، نمىتوان منظر و چشمانداز را تغییر داد و از چشماندازى که میز دایره است آن را بیضى دید
از نظر رئالیستها، اثرى که چیزها بر قواى شناختى دارند، نوعى رویارویى بین فاعل شناسا و واقعیت است و همین رویارویى دلیلى بر وجود و علّیت واقعیت فىنفسه و نوعى شناخت قلمداد مىشود. بنابراین، ذهن در تعامل با جهان خارج ـ دستکم ـ به تصویرى ناقص از آن مىرسد. البته، رئالیسم به معناى نفى فعالیت ذهن نیست؛ از اینرو، رئالیستها مدّعى نیستند که همه چیز مستقل از ذهن است یا اینکه وجود هر چیزى در دسترس همه اذهان قرار دارد. آنان حتى مىپذیرند که ادراک هر فرد مطابق توان و نیاز اوست؛ ولى این مطلب تنها بدین معناست که افراد قادر نیستند، به طور همزمان، به همه ابعاد جهان ـ یا حتى به همه ابعاد تأثیرى که جهان بر ادراک آنها دارد ـ توجه کنند
مبانى معرفتى ایده آلیسم
1 شک گرایى
به لحاظ تاریخى، شک مدرن بستر اصلى پیدایش ایده آلیسم است. دکارت بود که براى نخستین بار، از شک به جزمى انسانمحور رسید. او با گذر از شک، به دنبال روشى بود که اگر شخص آن را درست و دقیق به کار گیرد، «هیچ امر دورى نیست که سرانجام به آن نرسد، و پنهانى ]نیست[ که آشکار نسازد.» دکارت در روش خود، براى تجربه، اهمیتى قائل نبود و تلاش داشت تا این علم خطاناپذیر و مطلق را بر اساس مفاهیم فطرى به دست آورد. او در مورد مفاهیم حاصل از قواى ادراکى مىنویسد
لازم نیست این قبیل مفاهیم را به سازندهاى غیر از خودم نسبت بدهم، زیرا اگر آنها خطا باشند... از عدم نشئت یافتهاند؛ امّا اگر این مفاهیم حقیقت داشته باشند، باز هم از آنجا که واقعیت را آنچنان براى من ناچیز نشان مىدهند که حتى نمىتوانم مابهازاى آنها را از معدوم به روشنى بازشناسم، پس دلیلى نمىبینم که آنها را مخلوق خود ندانم
حاصل شک هیوم نیز نوعى پدیدارگرایى بود که به انقلاب کوپرنیکى کانت، و در نهایت به ایدهآلیسم مطلق انجامید. این مطلب نشان مىدهد که شک مدرن به معناى اذعان به ضعف نیست، بلکه راهى براى انکار ضعفهاى معرفتى است. گفتنى است که در دوران معاصر، تامس کوهن در کتاب ساختار انقلابهاى علمى از نسبىگرایى معرفتشناختى به این نتیجه وجودشناختى رسید که هریک از هواداران پارادایمهاى رقیب، کار خویش را در جهانى متفاوت دنبال مىکنند. هاریس مىگوید
همانگونه که از نظر گودمن متافیزیکدانها جهانها را با نیروى قراردادى نظریهها مىسازند، از نظر کوهن نیز دانشمندان جهانها را با نیروى واقعیتساز پارادایمها مىسازند. در هر دو مورد، معیارى براى ارزیابى درستى یا ترجیح یک نظریه یا پارادایم با کمک مفهوم مطابقت با جهان «واقعى» یافت نمىشود و در هر دو مورد با تکثّرى از جهانها روبهرو هستیم... و در هر دو دیدگاه نیز تمایز بین واقعیت و نظریه از میان مىرود
بنابراین، از نظر تاریخى، شک مدرن زمینهساز ایدهآلیسم است. امّا پیوند بین شک و ایدهآلیسم به لحاظ منطقى با مشکلى جدّى روبهروست و به نظر مىرسد که شک با ایدهآلیسم سازگار نیست؛ چون شک بدون فرض جهانى مستقل از ذهن ممکن نمىباشد و اگر جهان مستقل از ذهن انکار شود، دیگر جایى براى شک باقى نمىماند. این سخن که «هیچ شناختى قطعى نیست» زمانى معنا دارد که چیزى مستقل از ذهن وجود داشته باشد. اگر جهان تابع و حاصل ذهن باشد، دیگر جهل یا شک یا خطا بىمعنا تلقّى خواهد شد و بدین ترتیب، همه حقیقت در برابر ذهن، و وابسته به آن خواهد بود
شک به معناى پذیرش ضعف و نقصى معرفتى است، در حالى که ایدهآلیسم دیدگاهى فروتنانه نیست و نوعى مطلقاندیشى به حساب مىآید که بر اساس آن، هر چیزى وابسته به ذهن است و هیچ چیزى مستقل از ذهن وجود ندارد. بنابراین، از نظر منطقى، نمىتوان شک و ایدهآلیسم را با یکدیگر جمع کرد؛ در حالى که این دو در فلسفه مدرن با یکدیگر جمع شدهاند. بسیارى از فیلسوفان غربى در معرفتشناسى با شک، و در وجودشناسى با ایدهآلیسم شناخته مىشوند
2 ضدّیت با متافیزیک
با اینکه اغلب شک هیوم را به عنوان زمینه انقلاب کوپرنیکى کانت معرفى مىکنند، امّا به نظر مىرسد که تجربهگرایى هیوم و ضدّیت او با متافیزیک نقش مؤثرترى در پیدایش ایدهآلیسم داشته است. هیوم از دو جهت مشروعیت جودشناسى را به چالش مىکشید: نخست آنکه وجود را محمولى واقعى نمىدانست؛ دوم اینکه عقل را به عنوانى راهى براى ناخت واقعیت به رسمیت نمىشناخت. در واقع، او تلاش داشت تا بنیان شناخت را صرفآ با تکیه بر دادههاى تجربى پىریزى کند. این در حالى است که در فرایند شناخت، اگر تنها به دادههاى تجربى بسنده شود، موضوع شناخت امرى ذهنى خواهد بود و راهى به بیرون از ذهن نخواهد داشت. به همین دلیل، تجربهگرایى هیوم به پدیدارگرایى، و سرانجام به خودباورى (سولیپسیسم) ختم مىشود
به هر روى، تنها بر پایه استدلال عقلى است که مىتوان دادههاى تجربى را حاصل و نشانه جهان خارج از ذهن دانست. امّا تجربهگرایان ـ به پیروى از هیوم ـ شناخت عقلى را شناختى تحلیلى و کماهمیت تلقّى مىکنند و فقط شناخت تجربى را به رسمیت مىشناسند؛ حال آنکه در این صورت، براى دفاع از مشروعیت شناخت تجربى، راهى نمىماند. شناخت تجربى از دو جهت به شناخت عقلى نیازمند است
الف) در تبیین سازوکار شناخت تجربى، باید وجود دادههاى تجربى را پذیرفت؛ امّا داده تجربى، جسم محسوس نیست که با روش تجربى قابل شناخت باشد. بنابراین، تنها در وجودشناسى عقلى و دوگانهانگار است که مىتوان داده تجربى نامحسوس را مبناى شناخت جسم محسوس دانست
ب) در علوم تجربى، استقرا به عنوان روش اصلى شمرده مىشود. این روش نیازمند توجیه است؛ ولى تلاشهاى تجربهگرایان براى توجیه تجربىِ آن تاکنون ناموفق بوده است
بنابراین، تجربهگرایى به عقلگرایى وابسته است: بدون عقل، تجربه نیز حجّیت خود را از دست مىدهد و بىمبنا مىشود. روشن است که با کنار رفتن عقل و تجربه، و در غیاب هرگونه عقلانیت، دیگر راهى براى اثبات خارجیت چیزها باقى نمىماند. از اینرو، انحصارگرایى تجربى بدین معناست که نفى حجّیت روش عقلى مىتواند زمینهساز ظهور ایدهآلیسم باشد. البته این مطلب در مورد انحصارگرایى عقلى نیز صدق مىکند؛ یعنى نفى حجّیت روش تجربى و اکتفا به روش شهودى و استنتاجى نیز متضمّن نوعى در خود فرو رفتن و ایدهآلیسم است که در فلسفه دکارت دیده مىشود
ناگفته نماند که ایدهآلیسم پس از کانت، مصداق بارز متافیزیک به شمار مىرود و مىتوان گفت: ضدّیت با متافیزیک که از زمان هیوم باب شد، با ظهور نتایج آن، به دیدگاهى خودویرانگر تبدیل شد؛ چون پس از هیوم، فلسفه تبدیل به ذهنشناسى گشت و بدین ترتیب، متافیزیک با چهره جدیدى در چارچوبهاى ایدهآلیستى به حیات خود ادامه داد (یعنى فلسفه هنوز وجودشناسى بود و تنها تحوّلى که به وجود آمد این بود که جهان هستى منحصر به ذهن و پدیدارهاى ذهنى تلقّى شد.) مشابه همین اتّفاق در فلسفه تحلیلى نیز رخ داد. فیلسوفان تحلیلى در دوران معاصر تلاش زیادى کردند تا بدون گرفتار شدن به ایدهآلیسم، از روش عقلى فاصله بگیرند. این فیلسوفان پدیدارها را حاصل فعالیت ذهن نمىدانستند و به دنبال بیان ساختار ذهن یا مقولات ثابت ذهنى یا تاریخ عقل نبودند. امّا در متن فلسفه تحلیلى، جریان ضدّرئالیستى بسیار گستردهاى ظهور کرد که به جاى تأکید بر نقش ذهن، بر نقش زبان در ساختار جهان اصرار مىورزید. نلسون گودمن، که شاخصترین نماینده جریان یادشده است، در این مورد مىنویسد
ما تاحدودى مانند کانت قائلیم به اینکه اعتبار استقرا نه تنها به آنچه ارائه مىشود، بلکه به نحوه تنظیم و ساماندهى آن نیز وابسته است. امّا تنظیم و ساماندهىاى که به آن اشاره کردیم، متأثر از کاربرد زبان است و به هیچ امر قطعى یا غیرقابل تغییر در ماهیت شناخت آدمى مستند نیست


دانلود مقاله استنتاج معطوف به بهترین تبیین و توجیه گزارههای مربوط به عالم خارج با word دارای 39 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله استنتاج معطوف به بهترین تبیین و توجیه گزارههای مربوط به عالم خارج با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود مقاله استنتاج معطوف به بهترین تبیین و توجیه گزارههای مربوط به عالم خارج با word
چکیده
مقدمه
استنتاج فرضیهای
تبیین
رویکردهای تبیین
1 رویکرد استنتاجی تبیین
2 رویکرد علی تبیین
3 رویکرد تجربی
تبیین بهتر
استنتاج معطوف به بهترین تبیین و رئالیسم متافیزیکی
استنتاج معطوف به بهترین تبیین و رئالیسم معرفتی
استنتاج معطوف به بهترین تبیین به عنوان معیار ارزیابی
رئالیسم علمی
استنتاج معطوف به بهترین تبیین و انسجامگرایی
استنتاج معطوف به بهترین تبیین و نسبیت گرایی
نتیجه
پینوشتها
منابع
منابع لاتین
بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود مقاله استنتاج معطوف به بهترین تبیین و توجیه گزارههای مربوط به عالم خارج با word
ــ آیت الله مصباح یزدی، آموزش فلسفه، تهران، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 13
ــ آلن چالمرز، فلسفه علم، ترجمه سعید زیبا کلام، تهران، سمت، 1371
– دانیل لیتل، تبیین در علوم اجتماعی، ترجمه عبدالکریم سروش ، تهران: مؤسسه فرهنگی صراط، 1373
– کارل همپل، فلسفه علوم طبیعی، ترجمه حسین معصومی ، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1369
– طباطبایی، محمد حسین، نهایه الحکمه، قم، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1416ه. ق
– ــــــ، برهان، ترجمه، تصحیح و تعلیق مهدی قوام صفری، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1371
– راسل، برتراند، علم ما به جهان خارج، ترجمه منوچهر بزرگمهر، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1359
بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود مقاله استنتاج معطوف به بهترین تبیین و توجیه گزارههای مربوط به عالم خارج با word
– Van B. Frassen, The Scientific Image, New York, Oxford,
– Peter Lipton, Inference to the Best Explanation, in “A Companion to the philosophy of science”, Edited by W.H. Newton Smith, Blackwell,
– Robert Burch ,Charles Sanders Peirce, in ” The Stanford Encyclopedia of philosophy”, (Fall 1999 Edition) Edward N. Zalta. (ed) URL= http: // plato. Stanford. Edu/ archives/ fall 1999/ entries/ Russell/
– Paul k. Moser, Knowledge and Evidence, Cambridge University Press,
– ———-, Moser (with others), The Theory of Knowledge, Oxford,
– Paul R. Thagard, inference to the best explanation, in :” Philosophy of Science, edited by
Lawrence sklar, Harward University Press, 1999, vol. 5,
– Sextus Emoiricus, Outlines of Pyrrhonism, Trasilated by R.G.Bury, Buffalo, New York,
– Roderick Milton Chisholm, The Problem of the Criterion, Marquette University, in the United
states of America,
– Robert Amico, The Problem of the Criterion, Edited by Paul K. Moser, U.S.A: Rowman and
Littlefield Publishers,
– Sextus Emoiricus, Outlines of Pyrrhonism, Trasilated by R.G.Bury, Buffalo, New York,
– van Fraassen, B., The Scientific Image, Oxford: Oxford University Press,
چکیده
استنتاج فرضیهای، نوعی استدلال است که چارلز سندرس پیرس در کنار دو نوع استنتاج دیگر یعنی قیاس و استقراء مطرح کرده است و پس از او، کسانی چون گلبرت هارمن آنرا بسط و توسعه دادهاند. ایده اصلی آن این است که ملاحظات تبیینی میتوانند ما را به استنتاج نتیجهای راه نمایند که پیش از آن به صورت فرضیه قابل طرح بوده و در صورت صحت این نتیجه، شواهد و قرائن نیز بهتر تبیین میگردند. امروزه بسیاری کسان در قلمروهای گوناگون آن را به کار میبرند که از آن جمله در معرفتشناسی و توجیه گزارههای مربوط به عالم خارج است
معرفتشناسان، درباره عالم خارج با سه مسئله بنیادی روبهرویند که عبارتند از: وجود عالم خارج، معرفت ما به آن و معیار ارزیابی معرفت. برخی فیلسوفان اخیراً برای حل این مسائل به شیوهای متوسل شدهاند که معروف به «استنتاج معطوف به بهترین تبیین» است و این شیوه را شکلی از استنتاج فرضیهای دانستهاند. امّا این شیوه جدید استنتاج نیز با سه پرسش بنیادی مواجه است: توصیف، تبیین و توجیه. مشکل اول به چیستی هویت آن باز میگردد، مشکل دوم علل برتری آن ر که در عنوان فوق مأخوذ است بیان میدارد و مشکل سوم، به دلایل اثبات و توجیه آن ارتباط پیدا میکند
نویسنده با نگاهی به تفاسیر مختلف این شیوه از استنتاج، بر آن است تا پاسخی به پرسشهای فوق بیابد و در ادامه به نحوی رویکرد علّی تبیین را تقویت کند و از این رهگذر، کارآمدی آن را در توجیه گزارههای مربوط به عالم خارج مورد ارزیابی قرار دهد
کلید واژهها
استنتاج فرضیهای، استنتاج معطوف به بهترین تبیین، توجیه، مسئله معیار، انسجامگرایی، نسبیتگرایی، علیت، برهان
مقدمه
همه ما گاه در زندگی خود با حوادثی مواجه میشویم که وقتی آنها را کنار هم میگذاریم، مسئلهای را اثبات میکنند. مثلاً روزی ممکن است هنگام ورود به خانه، درِ خانه را باز ببینیم (در حالی که علیالقاعد بسته است). در این وضعیت اندکی مشکوک میشویم. همین که وارد خانه میشویم، درمییابیم که نا آشنایی در غیاب ما وارد خانه شده است. وقتی میبینیم که وضع ظاهری خانه به هم خورده است، تشویش ما بیشتر میشود. زمانی که در کمد را شکسته مییابیم، فرضیه دزد جان میگیرد. اگر برخی اشیای گرانقیمت را نیابیم، فرضیه قوت افزونتری میگیرد. در این صورت، بیتردید سراغ پلیس خواهیم رفت تا دزد را بیابد
به راستی، چه چیز ما را مطمئن میسازد تا به فرضیه دزد را برسیم؟ پاسخ روشن است: کنار هم گذاشتن قرائن و شواهد. اگر فرد فرضی احتمالات دیگری را مطرح نماید در صورتی که از نظر عقل قابل اعتبار نباشد بیتردید خلاف عرف نوعی جامعه عمل کرده و در خور مزمت است
در مسائل حقوقی، وقتی کارآگاهان با صحنه جنایت مواجه میشوند، فرضیات گوناگونی را متصور میدانند امّا معمولاً یک یا چند فرضیه را میگیرند و بقیه را رها میکنند و با توجه به آن سعی میکنند دلایل و قرائن کافی را بیابند. ممکن است این دلایل قطعی نباشند؛ امّا سازگاری و هماهنگی فرضیه با آنها ، کارشناس مسائل جنایی را به صحت و درستی فرضیه رهنمون میکند و از همین جا این را نیز درمییابد که دلایل درست بودهاند. اگر کارشناس به عدم هماهنگی آنها برسد، نه تنها نتیجه میگیرد که فرضیه نادرست است، بلکه عدم صحت و درستی قرائن را هم کشف میکند. در اینگونه موارد، تبیین اهمیت خاصی مییابد و روی هم رفته بهتر میتواند قانع کننده باشد
نمونه دیگر، اخترشناسی است. در اوایل قرن گذشته اخترشناسان تنها به وجود هفت سیاره عُطارِد، زهره، زمین، مریخ، مشتری، زُحل و اورانوس علم داشتند. آنها مشاهده کردند که مدار سیاره اورانوس دقیقاً مطابق محاسبات آنها نیست. این مسئلهای بود که میبایست تبیین شود و برخلاف انتظار آنها بود و این نیز ضرورت تبیین آن را ایجاب میکرد. آنها استدلال کردند که اگر سیاره هشتمی ورای اورانوس وجود میداشت، که تا به حال مشهود نبوده، تأثیر گرانشی آن بر اورانوس، مداری را که اخترشناسان فیالواقع مشاهده میکردند، به خوبی تبیین میکند. آنها وجود چنین سیاره را مفروض گرفتند و سرانجام از طریق تلسکوپ قدرتمندی، آن را در همان جا مشاهده کردند که انتظار داشتند. این سیاره هشتم نپتون (Neptune) بود
به عقیده برخی فیلسوفان، مثالهای فوق، مصادیقی از استنتاجهایی هستند که در قالب هیچ یک از استنتاجهای شناخته نمیگنجند؛ بلکه بر شیوهای جدید هستند و اگر چنین شیوهای را نپذیریم، مثالهای فوق قابل توجیه نخواهند بود
به نظر آنان، با بررسی اجمالی تاریخ علم، قرائن و شواهد فراوانی میتوان برای این شیوه از استنتاج به دست آورد، زیرا این شیوه نه تنها در دانشهای گوناگون علوم تجربی، که در توجیه تجارب دینی و حتی اثبات وجود خداوند و اثبات حقانیت موضع رئالیستی، به کار رفته است و امروزه معمولا با نام «استنتاج معطوف به بهترین تبیین» (inference to the best explanation) میان فیلسوفان از شهرت خاصی برخوردار است. از جمله مواردی که به آن تمسک میجویند، اثبات جهان خارج و توجیه گزارههای مربوط به آن است که عنوان نوشته حاضر است
ایده اصلی این شکل از استنتاج آن است که ملاحظات تبیینی میتوانند ما را به استنتاج نتیجهای رهنمون کنند؛ همانگونه که دانشمندان از شواهد موجود، فرضیهای را استنتاج میکنند که در صورت صحت، میتوانند آن فرضیه را بهتر تبیین نمایند.3 این شیوه از استنتاج علی رغم وضوح ظاهری و کاربردهای گسترده آن، با پرسشهای سخت و دشواری مواجه است؛ پرسشهایی که برخی را واداشتهاند عملاً اظهار عجز کنند.4 از آن میان میتوان به این پرسشها اشاره نمود: استنتاج فرضیهای چیست و تبیین بهتر کدام است؟ ملاکهای برتری یک استنتاج بر دیگر اشکال آن کدامند؟ این شیوه چه نسبتی با برهان دارد؟ آیا این شیوه نوعی انسجامگرایی نیست؟ آیا این شکل از استنتاج میتواند معیاری درباره صحت توجیه گزارههای عالم خارج ارائه کند؟ سرانجام اینکه در صورت صحت، آیا میتوان از تلازم آن با صدق سخن به میان آورد یا نه؟
این نوع استنتاج به قول لیپتون (Lipton) با دو مشکل مواجه است: مشکل توصیف و مشکل توجیه.5 مشکل توصیف، خود، به دو مشکل دیگر قابل تجزیه است: چیستی استنتاج معطوف به بهترین تبیین و ملاک برتری تبیینی بر تبیین دیگر. از اینرو، میتوان گفت، این مسئله با سه مشکل مواجه است: توصیف، تبیین و توجیه. در باب چیستی این نوع استنتاج، که مشکل توصیف است، دیدگاههایی مطرح است که به آنها خواهیم پرداخت. در بحث تبیین که به ملاک برتری یک تبیین بر تبیین دیگر مربوط میشود، نزاع بر سر آن است که چه چیز موجب برتری تبیینی بر تبیینهای دیگر میشود. در این باب نیز دیدگاههایی مطرح است که در آینده به آنها اشاره خواهیم کرد
مشکل توجیه، به میزان اعتبار و دلایل مؤید این شکل از استنتاج باز میگردد. برخی از معتقدان به این روش، صحت آن را بدیهی دانسته و برخی نیز، همانند صحت و اعتبار منطق سنتی، کوشیدهاند شهود را ملاک برتری آن قلمداد کنند و برخی نیز دلایلی بر آن آوردهاند که از جمله، کارآیی در برخی موارد است؛ مثل اثبات جهان خارج، توجیه گزارههای مربوط به آن و ارائه روشی برای توجیه آنها
از سوی دیگر، این شیوه از آنجا با معرفتشناسی ارتباط پیدا میکند که معرفتشناسان معاصر نوعاً معتقداند که توجیه باورهای مربوط به عالم خارج از طریق ارائه ادله صورت میگیرد؛ امّا این ادله لزوماً ادله قیاسی نیستند، که شیوهای است مقبول؛ بلکه میتوانند استقرائی باشند و آنچه در معرفتشناسی معاصر معمول است، همین توجیه استقرائی است؛6 زیرا موضوع آن، دانشهای تجربی و پسینی (a posteriori) است.7 در اینجا استقراء با همان معضلی مواجه است که علوماند و از اینرو عدهای اخیراً به عنوان بدیل استقراء، از شیوه فوق در اثبات و توجیه باورهای مربوط به عالم خارج سود بردهاند
امّا صعوبت بحثهای فوق و ناتوانی در پاسخ به پرسشهای مذکور، موجب گردیده است جمعی با آن مخالفت ورزند. متفکرانی همچون ون فراسن (Van Fraassen)، فاین (Fine)، نانسی کارترایت (Nancy Cartwright) و عموم آنتی رئالیستها (anti-realist) همین نگرش را داشته و نقدهای جدی بر آن وارد کردهاند
آنچه میآید، نگاهی است به تلاشهای صورت گرفته برای یافتن پاسخی به پرسشهای فوق. ضرورت دارد نخست ماهیت تبیین و ساختار این نوع استنتاج، که به توصیف این رویکرد ارتباط پیدا میکند، بازگو گردد و سپس به علت یا علل برتری آن، که در عنوان این استنتاج قید گردیده، اشاره شود. بحث پایانی به کارآیی آن در توجیه گزارههای مربوط به عالم خارج میپردازد و برخی نقدها را برمیرسد که منتقدان به سویش روانه کردهاند در نهایت، ارزیابی کلی این شیوه از استنتاج میآید
استنتاج فرضیهای
در چند قرن اخیر، پیشرفت سریع و بیوقفه دانش تجربی بسیار ژرف و گسترده بوده است. این سرعت حیرت آور، از سویی، قابل انکار نیست و از سوی دیگر، بسیاری را واداشته است تا به کشف رمز و راز آن بپردازند. در این تکاپو همه دریافتند که روش منطقی آن معمولاً منحصر در استقراء است؛ ولی استقراء بعد از هیوم با معضلات لاینحلی مواجه گردید و حل این مسئله به دغدغه اصلی بسیاری از اندیشهمندان مبدّل شد. علیرغم همه تلاشها برای ترمیم آن، دیگر کسی به آسانی نمیتوانست به آن توسّل جوید.
هیوم میگفت، استنتاج یا قیاسی است و یا استقرائی. به عقیده او، استنتاج استقرائی چون دلیل قیاسی ندارد، فاقد اعتبار است و نمیتواند مفید قطعیت باشد. امّا پیرس این حصر را نپذیرفت و به زعم خود، توانست راهی برای رهایی از این معضل بیابد. وی معتقد بود که نوعی از استنتاج داریم که غیر از این دو قسم است و آن استنتاج «فرضیهای» (abduction) است.8 بنابراین، ما سه نوع استتاج داریم: استنتاج قیاسی، استقرائی و استنتاج فرضیهای. از آن تاریخ به بعد بود که این روش بسط و گسترش یافت و به عنوان استنتاج معطوف به بهترین تبیین شناخته شد
در این باره دیدگاههایی مطرح است. برخی برآنند که تمام انواع استنتاج استقرائی و فرضیهای، به استنتاج معطوف به بهترین تبیین باز میگردند.9 برخی دیگر برآنند که آنها تفاوتهایی دارند. برخی نیز گام فراتر نهاده، حتی مدعیاند که هر نوع اشکال استنتاج معتبر و موجه سرانجام به استنتاج معطوف به بهترین تبیین بازمیگردد
چنانکه از مثالهای آغازین این نوشته و مثالهای مذکور در استنتاج معطوف به بهترین تبیین پیدا است، صورت این استدلال را میتوان متفاوت از اشکال سنتی قیاس و استقراء ترسیم کرد. در این شیوه از استنتاج، نخست نتیجه به دست میآید و آنگاه مقدمات ذکر میشوند.11 به عبارت دیگر، در ابتدا فرضیاتی شکل میدهیم و بعد سعی میکنیم براساس آن، باورهایی را به دست آوریم؛ باورهایی که در ابتدا از احتمال صحّت اندکی بهرهمندند؛ امّا سازگاری و توان پاسخ دادن آنها به چراهای فرضیه و کنار هم نشاندن جمیع دادهها، هم میتواند فرضیه را استحکام بخشد و هم احتمال صحت خود آنها را افزایش دهد. از همین امر میتوان دریافت که چرا به آن استنتاج «فرضیهای» گفتهاند و گاه به آن استنتاج فرضی قیاسی نیز میگویند
بنابراین، تفاوت این شکل از استنتاج با استنتاج قیاسی در آن است که در قیاس ابتدا مقدمات ذکر میشوند و بعد براساس آنها نتیجهای استخراج میگردد؛ امّا در استنتاج فرضیهای، نتیجه به صورت احتمالی مفروض دانسته میشود و براساس آن، شواهد و قرائنی جستوجو میگردد. در صورت یافت چنین شواهدی، پژوهشگر به این نتیجه میرسد که هم آن فرض درست است و هم دلایل مذکور را به درستی تحصیل کرده است
این شکل از استنتاج با استقراء یا «استنتاج به کمک شمارش ساده» (induction by simple enumeration) نیز تفاوتهایی دارد. در استقرای معمولی پژوهشگر، تنها دنبال تعمیم است و این هدف را با استقصاء در موارد جزئی اندک و محدود به دست میآورد؛ در حالی که در استنتاج مورد بحث، عکس آن است؛ یعنی پیش از بررسی موارد جزئی، تعمیم حاصل شده است. دومین تفاوت آن با استقراء در این است که در شیوه فوق، گستره وسیع از دادهها مورد توجه قرار میگیرد که به نوعی کلنگری منتهی میشود و در صورت صحت فرضیه، این کار به وحدتبخشی جمیع آنها میانجامد در حالی که در استقراء معمولاً همه موارد بررسی نمیشوند. سومین و مهمترین تفاوت آن با استقراء شاید در این باشد که علاوه بر تعمیم، به دنبال تعلیل نیز هست. بنابراین، به لحاظی میتوان میان این نوع از استنتاج و أشکال متعارف آن تفاوتهایی را تصویر کرد؛ امّا این مقدار نمیتواند ما را به ماهیت و چیستی این نوع استنتاج راه نماید. بنابراین، درک ماهیت آن گامهای بیشتری میطلبد
تبیین


دانلود تحقیق بررسی رابطه توکل بر خدا، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی در دانشآموزان با word دارای 26 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود تحقیق بررسی رابطه توکل بر خدا، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی در دانشآموزان با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود تحقیق بررسی رابطه توکل بر خدا، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی در دانشآموزان با word
چکیده
مقدمه
هدف پژوهش
روش
جامعه و نمونه آماری
ابزار اندازهگیری
الف) پرسشنامه استاندارد توکل
ب) پرسشنامه عزت نفس
ج) پیشرفت تحصیلی
یافتههای توصیفی
یافتههای مربوط به فرضیههای پژوهش
نتیجهگیری
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود تحقیق بررسی رابطه توکل بر خدا، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی در دانشآموزان با word
انصاری جابری، علی و همکاران، «تأثیر روزه رمضان بر عزت نفس دانشجویان دانشکده پرستاری و مامایی و پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان»،اندیشه و رفتار، ش 25 و 26، تابستان و پاییز 1380، ص 67-63
باقرزاده، فضلا; و همکاران، «بررسی اثر برد و باخت و جهتگیری هدفی بر میزان عزت نفس در فوتبالیستهای لیگ کشور»، حرکت، ش 23، بهار 1384، ص 50-41
براندن، ناتانیل، روانشناسی عزت نفس، ترجمه: مهدی قراچهداغی، چ پنجم، تهران، نخستین، 1385
بهرامیاحسان، هادی، «رابطه بین جهتگیری مذهبی، اضطراب و حرمت خود»، مجله روانشناسی 24، ش 6، زمستان 1381، ص 347-336
بهرامی چگینی، ذبیحالله، «بررسی رابطه بین دینداری با اختلالات روانی دانشجویان دانشگاه آزاد خرمآباد»، روانشناسی و دین، ش 10، تابستان 1389، ص 102-91
بیابانگرد، اسماعیل، «رابطه میان عزت نفس، انگیزه پیشرفت و پیشرفت تحصیلی در دانشآموزان سال سوم دبیرستانهای تهران»، مطالعات روانشناختی، ش 4 و 5، پاییز و زمستان 1384، ص 144-131
جمعی از نویسندگان، «دین و دینداری در عصر حاضر»، مجموعه سخنرانیها و مقالات دومین و سومین همایش نیایش، چ اول، تهران، دانشگاه امام حسین (ع)، مرکز آموزش و پژوهش علوم اسلامی، مؤسسه چاپ و انتشارات، 1381
جوانبخت، مریم و همکاران، «بررسی تأثیر روزهداری در ماه رمضان بر عزت نفس و سلامت روانی دانشجویان»، اصول بهداشت روانی، ش 44، زمستان 1388، ص 273-266
حبیبوند، علی مراد، «رابطه جهتگیری مذهبی و اختلالات روانی با پیشرفت تحصیلی»، روانشناسی و دین، ش 3، پاییز 1387، ص 93-79
حسینی، محمدعلی و همکاران، «همبستگی عزت نفس و پیشرفت تحصیلی در دانشجویان توانبخشی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران»، آموزش در علوم پزشکی، ش 17، بهار 1386، ص 142-137
حسینینسب، داوود، وجدانپرست، حسین، «بررسی رابطه عزت نفس با پیشرفت تحصیلی دانشجویان علوم پایه و علوم انسانی مراکز تربیت معلم»، نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی تبریز، ش 45، تابستان و پاییز 1381، ص 126-101
دیلمی، احمد، آذربایجانی، مسعود، اخلاق اسلامی، چ سی و هشتم، قم، دفتر نشر معارف، 1384
راثی، مهدی، «بررسی رابطه گرایش دینی با عزت نفس و خودکارآمدی در بین دانشآموزان سال دوم دبیرستان شهر تبریز در سال تحصیلی 81-80»، پایاننامه کارشناسی ارشد روانشناسی، دانشگاه تبریز، 1382
رفیعیهنر، حمید، جانبزرگی، مسعود، «رابطه جهتگیری مذهبی و خودمهارگری»، روانشناسی و دین، ش 9، بهار 1389، ص 42-31
شاملی، نصرا;، بنائیان اصفهانی، علی، «تبیین میدان معناشناسی واژه “توکل” در نهج البلاغه»، فصلنامه علوم اسلامی، ش 15، پاییز 1388، ص 20-1
شهنی ییلاق، منیجه و همکاران، «بررسی شیوع کودکآزاری و پیشبینی این متغیر از طریق سلامت عمومی والدین، سازگاری، عزت نفس و عملکرد تحصیلی دانشآموز و متغیرهای جمعیتشناختی در دانشآموزان دختر آزاردیده و عادی دوره راهنمایی شهر اهواز»، مجله علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز، ش 14، بهار و تابستان 1386، ص 194-167
کارنگی، دیل، آیین زندگی، ترجمه: جهانگیر افخمی، چ سوم، تهران، انتشارات ارمغان، 1385
کارنگی، دیل، آیین زندگی: چگونه اضطراب و نگرانی را از خود دور کرده و زندگی آرامی آغاز کنیم، ترجمه: سوسن اردکانی، چ دوم، تهران، بدرقه جاویدان، 1385
کاظمیان مقدم، کبری، مهرابیزاده هنرمند، مهناز، «بررسی رابطه نگرش مذهبی با شادکامی و سلامت روانی دانشجویان دختر و پسر دانشگاه آزاد اسلامی واحد بهبهان»، روانشناسی و دین، ش 8، زمستان 1388، ص 174-157
گیج، نیت ال، برلاینر، دیوید سی، روانشناسی تربیتی، ترجمه: غلامرضا خوینژاد، چ دوم، تهران، انتشارات حکیم فردوسی، 1374
مجدیان، محمد و همکاران، «بازخورد مذهبی، حرمت خود و مسند مهارگری»، روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی، ش 22، زمستان 1388، ص 157-151
مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، بیروت، مؤسسهالوفاء، 1404 ق
محتشمی، محمد، نقش ایمان در تکامل انسان، چ اول، بوشهر، شروع، 1386
میری، محمدرضا و همکاران، «بررسی رابطه افسردگی و سطح توکل بر خدا در دانشجویان شهر بیرجند»، مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند، ش 33، زمستان 1386، ص 58-52
نجاتی، محمدعثمان، قرآن و روانشناسی، ترجمه: عباس عرب، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، 1367
نجاتیان، رضا، «بررسی رابطه توکل بر خدا و سطح اضطراب در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بیرجند در سال 1385»، پایاننامه پزشکی عمومی، دانشگاه علوم پزشکی بیرجند، 1385
نصر، سیدحسین، اسلام: مذهب، تاریخ و تمدن، ترجمه: عباس گیلوری، چ اول، تهران، روزبهان، 1385
نظری، ایمان، حسینپور، محمد، «اثربخشی مهارتهای اجتماعی بر اضطراب و عزت نفس دانشآموزان دختر دبیرستان باغملک»، یافتههای نو در روانشناسی، ش 2، بهار 1387، ص 116-95
یوآخیم، واخ، جامعهشناسی دین، ترجمه: جمشید آزادگان، تهران، سمت، 1382
Allport, G. W., Ross, G. M., “Personal religious and prejudice”, Journal of Personality and Social Psychology, v 5, 1967, p 432-
Bagley, C., Mallick, K., “Self- esteem and religiosity: Comparison of 13 to 15 year old students in catholic and public junior high school”, Canadian Journal of Education,v 22(1), p 89-
Beti- Hallahme, B., Argyle, M., The Psychology of Religious Behavior, Belief and Experience, New York, Routledge,
Coopersmith, S., “A Method for determining types of self-steem”, Journal of Abnormal Psychology, v 1, 1959, 87-
Cristillo, L., “Religiosity, education and civic belonging: Muslim youth in New York City Public Schools”, Presented at the Muslim Youth in NYC Public Schools Conference, Teachers College, Columbia University,
Ghobari, B., Shojaei, M., Relationship between Reliance on God and Self-Esteem, Beijing Congress,
Jensen- Campbell, L. A. et al., “Agreeableness, conscientiousness and effortful control Processes”,Journal of Research in Personality, v 36, 2002, p 476-
Maddi, R. S., Personality Theories, Third Edition, Belmont, Dorsey press,
Maltby, J., Day, L., “Depressive symptoms and religious orientation: examining the relationship between religiosity and depression within the context of other correlates of depression”,Personality and individual Differences, v 28(2), 2000, p 383-
Maton, K. I., “The Stress-buffering role of spiritual support: Cross-sectional and prospective investigation”, Journal for the Scientific Study of Religion, v 28, 1989, p 310-
Buhrmester, M. D. et al., “Implicit self-esteem: Nature, Measurment, and New way forward”, Journal of personality and social psychology, v 100(2), 2011, p 365-
McCullough M. E., Willoughby, L. B., “Brian, Religion, Self- Regulation, and Self- Control: Associations, Explanations, and Implications”, Psychological Bulletin, v 135(1), 2009, p 69-
Morris, M. O., Lee. M. F., “Academics Self-esteem and perceived validity grades a test of Self-verification Theory”, The Journal of Contemporary Educational Psychology, v 18, 1993, p 414-
Myers, D. G., “The funds, friends, and faith of happy people”, American Psychologist, v 55(1), 2000, p 56-
Pargament, K. et al., “Patterns of Positive and Negative religious coping with major life stressors”,Journal for the Scientific of Religion, 1998, v 37(4), p 710-
Rew, L., Wong, J., “A systematic review of associations among religiosity/spirituality and adolescent health attitudes and behaviors”, Journal of Adolescent Health, v 38, 2006, p 433-
Schreiber, E. H., Scheiber, K. N., “Using relaxation techniques and positive self-esteem to improve academic achievement of college students”, Psychological, Reports, v 76(3), 1995, p 929-
Vaillat, G. & et al., “The natural history of male mental health: Health and religious involvement”,Journal of Social Science & Medicine, v 66, 2008, p 221-
Walsh, F., Spirituality in Family Therapy, London, Guilford Press, 2009, p 5-
Yong, D., Rebecca, F., “Religion and adolescent self-esteem: Youth ministry experts comment”, From Science and Religion Information Service,
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین توکل بر خدا، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی انجام شده است. بدین منظور از میان دانشآموزان دختر مقطع متوسطه شهرستان یزد در سال تحصیل 1389ـ1390، 305 نفر به صورت تصادفی و با روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شده و پرسشنامههای استاندارد توکل و عزت نفس کوپر اسمیت را تکمیل نمودهاند. معدل دانشآموزان نیز شاخص پیشرفت تحصیلی در نظر گرفته شده است. طرح این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بوده است. دادهها با شاخصهای آماری، چون همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس تحلیل شدهاند. نتایج نشان میدهد که بین تمام مؤلفههای عزت نفس (خانوادگی، اجتماعی، تحصیلی و عمومی) و توکل بر خدا ارتباط معناداری وجود دارد (01/0>p). همچنین رابطه مثبت معناداری بین پیشرفت تحصیلی و عزت نفس به دست آمده (01/0>p)، اما هیچگونه رابطه معناداری بین پیشرفت تحصیلی و توکل بر خدا دیده نشده است. علاوه بر این، نتایج آزمون تحلیل واریانس تفاوت معناداری را بین میانگین نمرههای توکل بر خدا و عزتنفس در دانشآموزان رشتههای مختلف نشان نمیدهد.
کلید واژهها: توکل بر خدا، عزت نفس، پیشرفت تحصیلی، دانشآموزان مقطع متوسطه.
مقدمه
امروزه جدیدترین علم، یعنی روانپزشکی همان چیزهایی را تعلیم میدهد که پیامبران تعلیم میدادند، زیرا پزشکان روحی دریافتهاند که دعا و نماز و ایمان محکم، نگرانی، تشویش، هیجان و ترس را که موجب بسیاری از ناخوشیهاست، برطرف میسازد.1 مطالعات تاریخی گواه آن است که نیایش و دعا به عنوان یک واقعیت موجود در جهان هستی، از بدو خلقت انسان مطرح بوده و مردم برای نیل به کمال از آن استفاده میکردهاند.2 ایمان در ارتباط مستمر با تنها منبع و مبدأ قدرت عالم هستی شکل میگیرد که این در مرحله فکر و روح و جان انسان است. البته این افکار، زمانی به انسان عزت و سربلندی میدهد که ریشهای صحیح، اعمالی صالح و نیتی پاک داشته باشد.3 اصولاً ایمان تأثیر بسزایی در نفس انسان دارد، چرا که اعتماد نفس و قدرت او را بر صبر و تحمل سختیهای زندگی افزایش داده و احساس امنیت و آرامش را در نفس او مستقر ساخته و در درونش آسودگی خاطر به وجود میآورد.4 ویلیام جیمز5 معتقد است در ایمان به خدا نیروی خارق العادهای وجود دارد که نوعی قدرت معنوی به انسان میبخشد و در تحمل سختیهای زندگی به او کمک میکند.6 داشتن معنا و هدف در زندگی، احساس تعلق به منبعی والا، امید به کمک خدا در شرایط مشکلزای زندگی و بهرهمندی از حمایتهای اجتماعی و معنوی، از جمله منابعی هستند که افراد مذهبی با بهرهگیری از آنها میتوانند در رویارویی با حوادث فشارزای زندگی، آسیب کمتری را متحمل شوند.7 قرآن کریم، در سوره طلاق می فرماید
هر کس پرهیزکاری کند، خداوند راه خروجی برای رهایی وی از مشکلات قرار میدهد و از طریقی که گمان ندارد روزیش را میرساند، و هر کس بر خدا اعتماد کند و کار خود به وی واگذارد، خدا برای اوکفایت است. همانا خدا فرمان خویش را به نتیجه میرساند و آنچه را که بخواهد تخلف ندارد. (طلاق: 2 و 3)
توکل بر خدا که منبع فناناپذیر قدرت و توانایی است، موجب افزایش مقاومت انسان در برابر مشکلات و حوادث سخت زندگی میشود.8 توکل بر خدا، آثار فراوانی دارد، از جمله: 1 آنکه بر خداوند توکل نماید: اولین نتیجه آن، خودکفایی و عدم نیاز به غیر است، 2 آنکه بر خداوند توکل نماید: تنها از او درخواست چیزی مینماید و او نیز جواب مثبت خواهد داد، 3 آنکه بر خداوند توکل نماید: برای برآوردن تقاضای افراد نیازمند، به خدا قرضالحسنه میدهد و او آن را بهتر و بیشتر پس دهد، 4 آنکه بر خداوند توکل نماید: شکرگذار اوست و خدا را یاور خویش میبیند
در دیدگاه اسلام، مذهب چارچوب جهانبینی است که تلاشها، خلاقیتها و تفکرات بشری در داخل آن شکل گرفته یا باید شکل بگیرد.10 مذهب، سیستم سازمانیافتهای از باورها، شامل سنت، ارزشهای اخلاقی، رسوم و مشارکت در یک جامعه دینی برای اعتقاد راسختر به خدا یا قدرت برتر است.11 اعتقادات مذهبی با سرنوشت انسان پیوند خورده و جوششهای این عقاید در قلب انسان، اصول دیگر زندگی انسان را عمیقاً تحت تأثیر قرار میدهد.12 جنبههای معنوی مذهب با تمرکز بر روی هیجانات مثبت، ممکن است با روابط گرم و افزایش حمایت اجتماعی رابطه داشته باشد که هر دو آنها باعث افزایش سطح سلامت روانی فرد میشود
قرآن، امنیت و آرامشی را که ایمان در نفس مؤمن ایجاد میکند چنین توصیف میفرماید: «آری، آنها که ایمان آوردند و ایمان خود را با شرک نیامیختند، امنیت، مال آنهاست و آنها هدایت یافتگاناند».(انعام: 82)
در فضیلت عظمت و قدرت نفس همین بس که خداوند در قرآن کریم میفرماید: «و عزت از آن خدا و از آن پیامبر او و از آن مؤمنان است».14 امام صادق(ع) نیز در این باره فرموده است: «خداوند همه امور مؤمن را به خودش واگذار نموده، ولی به او اجازه نداده است که خودش را خوار و ذلیل گرداند. آیا به این کلام خداوند نمینگرید که فرمود: «پس سزاوار است که مؤمن عزیز بوده و ذلیل نباشد.»15 بنابراین، دین و ایمان، انسان را بر نفس مسلط میکند و هنگام کشمکشهای درونی، وی را بر طبیعت خود مسلط و امیال را آرام و مهار میسازد
در دهههای اخیر، مطالعه علمی دین و بررسی رابطه آن با متغیرهای روانشناختی، کانون توجه پژوهشگران مختلف قرار گرفته است. در واقع، دین نیروی روانشناختی است که میتواند روی نتایج زندگی انسانی تأثیر بگذارد.17 احتمال زنده ماندن افراد با سطح دینداری بالاتر، در هر موقعیت بیشتر از دیگران بوده و حضور مکرر در شعائر دینی با کاهش مرگ و میر همراه است.18 مایرز، در پژوهشی که در سال 2000 انجام داده، نشان داده است که مذهب در ارتقای بهداشت روانی موثر است.19 نتایج تحقیق پارگامنت و همکاران نشان میدهد افرادی که به طور مکرر دعا میکنند، کمتر از افسردگی و اضطراب رنج میبرند.20 در حیطه اجتماعی نیز فراتحلیلی از شصت مطالعه انجام شده نشان داده که دینداری با میزان پایین بزهکاری و جرم ارتباط داشته است.21 از طرف دیگر، پژوهشهای موجود در حیطه شخصیت نشان میدهد که افراد در ابعاد شخصیتی با وجدان بودن و سازگاری بالا در حفظ اصول و قوانین برای انجام وظیفه، بهتر از دیگران ظاهر شده و در بازداری از یک پاسخ غالب و مسلط در برابر پاسخ غیر غالب، بهتر نمایان میشوند.22 در برخی از پژوهشها گزارش شده است که شدت نگرشهای مذهبی در زنان بیشتر از مردان است.23 بتی- هالاهمی و آرگیل، وقت بیشتری را که زنان برای انجام فعالیتهای مذهبی در اختیار دارند، از جمله علل این امر میشمرند.24 همچنین قویتر بودن نگرشهای مذهبی در زنان در چند پژوهش داخلی نیز به دست آمده است
یکی از مهمترین عواملی که تحت تأثیر معنویات و باورهای مذهبی قرار میگیرد،26 عزت نفس27 است. واژه عزت نفس تعریفهای مختلفی دارد. به عقیده برخی محققان، عزت نفس عبارت است از ارزشی که خصوصیات و صفات روانی خودپنداره برای فرد دارد و از اعتقادات فرد در مورد تمام چیزهایی که در او وجود دارد، ناشی میشود.28 عزت نفس به معنای پذیرش و ارزشمندی است که شخص در مورد خویشتن احساس میکند. شخصی که عزت نفس دارد خود را به گونه مثبتی ارزیابی نموده و برخورد مناسبی با خود و دیگران دارد.29 عزت نفس، اعتماد فرد به تواناییهای خود در اندیشیدن و توانایی کنار آمدن با چالشهای زندگی است


دانلود مقاله فارسی ساز با word دارای 53 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله فارسی ساز با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود مقاله فارسی ساز با word
مقدمه
فصل اول: چگونگی عمل کردن نرم افزار
فعال کردن امکان تایپ فارسی در ویندوز 98 عربی
تنظیم لوگوی ویندوز
قلم
توضیحاتی در مورد فارسی سازها
پارسا 99
پروین 98
کاربردها
فصل دوم: معرفی فارسی ساز صبا
فارسی ساز صبا
توضیح برنامه مقیم
معرفی منوی صبا
فصل سوم: معرفی اجمالی ویژوال بیسیک
آشنایی با برنامه نویسی رویدادگرا
نصب Visual Basic
اجرای Visual Basic
ایجاد برنامه کاربردی
شناخت بخشهای گوناگون IDE
نمایش IDE
کنترل اندازه فرم
کنترل های استاندارد
کار با اطلاعات نسخه
استفاده از Menu Editor
افزودن گرافیک فرم
مقدمه
فارسی ساز به هر نرم افزار یا سخت افزار جانبی یا تعویض کننده محیط یک نرم افزار یا دستگاه دیگر که امکان تایپ فارسی را برای کاربر فراهم کند فارسی ساز گفته می شود
تجهیزات اداری و کامپیوتری از ابتدای ورود به بازار ایران با بزرگترین اشکالی که روبه رو هستند پشتیبانی نکردن زبان فارسی در این تجهیزات است و این در حالی است که این تجهیزات به راحتی زبانهای مشابه از جمله عربی را پشتیبانی می کنند البته این مشکل در زمان قبل از انقلاب برای زبان فارسی وجود نداشت و این اشکالات همه بعد از تحمیلهای اقتصادی ایران بوجود آمد. در ابتدا تصمیم خاصی برای اصطلاح این تجهیزات و امکان استفاده از حروف فارسی در نظر گرفته نشد و معمولاً بصورت لاتین کارها انجام می شد ولی بعد از مدتی مشکلات ناشی از استفاده این تجهیزات مشخص شد. مهمترین این مشکلات نبود سواد لازم برای خواندن متون لاتین توسط مردم بود. مثلاً دستور کار یک دارو و یا یک وسیله برقی را در نظر بگیرید. چنانچه سازنده یک توصیه مهم را در مورد یک دارو در بروشور نوشته باشد و مصرف کننده در اثر بی اطلاعی از آن، دارو را غلط مصرف کند و یا حتی نتواند تاریخ مصرف آن را بخواند ممکن است خسارتهای جیران ناپذیری به وی وارد شود. یا کاربری را در نظر بگیرید که نمی تواند تلویزیونی را که خریداری کرد روشن کند! مسئله بعدی که تقریباَ لطمه بسیار زیادی به زبان فارسی وارد کرد جایگزین واژه های لاتین بخاطر استعمال زیاد می باشد
در طی چند سال اخیر (تقریباَ بعد از دهه 80 میلادی) با بهبود اوضاع اقتصادی و پیشرفت سطح علمی کشور نیاز به استفاده از زبان فارسی جدی گرفته شد و متخصصین و تکنسین های مختلف برای رفع این مشکل شروع به کار کردند. در ابتدا این فعالیتها بعلت هزینه بر بودن چندان مورد توجه قرار نگرفت و فقط در مواردی که بدون وجود امکانات فارسی کار غیرممکن بود معادل سازی انجام شد. مثلاَ چاپگرهای اداری که حتماَ باید فارسی چاپ می کردند معادل سازی شدند. متأسفانه هنوز هم تقریباَ در صنعت این مسئله چندان جدی تلقی نمی شود که متن راهنما کالاها کاملاَ فارسی باشد به عنوان مثال این موضوع را می توانید بر روی کنسروها و یا نوشیدنی های مختلف ملاحظه کنید اکثر تاریخهای مصرف چاپ شده بصورت لاتین می باشد و این در حالی است که دستگاههای چاپ حرارتی مورد استفاده در این صنایع براحتی می توانند فارسی چاپ کنند
فارسی سازها در کامپیوترهای شخصی (PC) بیشتر مورد توجه و استفاده قرار گرفته اند شاید مهمترین دلایل آن استفاده از این کامپیوترها در ادارات دولتی و افزایش روزافزون استفاده از آنها در منازل می باشد. در ادامه تعدادی از فارسی سازهای محیط های مختلف این کامپیوترها را معرفی می کنیم
1- فارسی سازهای محیط DOS
این فارسی سازها پس از اجرا توسط کاربر در حافظه مقیم می شوند. اصولاَ این نوع برنامه ها از دو قسمت اصلی تشکیل شده اند. 1- تغییر دهنده محیط: این قسمت با تغیییر در RAM سیستم و در قسمتی که کاراکترها ذخیره شده اند کاراکترهای فارسی را به محیط اضافه می کند کاراکترها در DOS به صورت یک ماتریس ذخیره می شوند که به راحتی قابل تغییرند
2- قسمت کنترل: این قسمت که در حافظه مقیم می شود منتظر یک رویداد خاص از طرف کاربر شده (مثلاً فشردن دو شیفت) و سپس شروع به کار می کند. این قسمت با گرفتن کاراکترهای وارد شده توسط کاربر و تبدیل آنها به معادل فارسی عمل می کند مثلاَ چنانچه کاربرکلید A را فشرده باشد این برنامه آن را تبدیل به کد حرف ش می کند
2- فارسی ساز ویندوز 3x
ویندوز 3x که یک برنامه برای راحتی کار در سیستم عامل DOS طراحی شده بود بزودی می توانست در بین کاربران مطرح شود و جایگاه خاصی را بدست آورد. این نرم افزار از یک محیط گرافیکی قوی بهره می برد که با همین امکان محبوبیت زیادی بدست آورد. این نرم افزار که پایه و اساس نسخه های بعدی بود برای تغییر زبان از روشی استفاده می کرد که تقریباً همچنان دست نخورده باقی مانده است. در این نرم افزار کاراکترها در تخته کاراکترهایی ذخیره می شوند و کاربر براحتی می تواند این تخته کاراکترها را عوض کند و شکل دلخواه خود را بسازد
3- ویندوز 95 و 98
این دو نرم افزار خود به صورت سیستم عامل درآمده و بر مبنای ویندوز 3x ساخته شده اند. در این سیستم سعی بر این بوده تا پشتیبانی از تمام زبانهای زنده دنیا بعمل آید ولی این مجموعه هنوز کامل نشده است
4- ویندوز 2000 به بعد و XP
در این نسخه ها تقریباً مجموعه کاملی جمع آوری شده و تقریباً همه زبان های زنده دنیا پشتیبانی می شوند. فارسی نیز به صورت یک کدپیج استاندارد درآمده و به راحتی قابل دسترسی است
فصل اول:
چگونگی عملکرد نرم افزار
فعال کردن امکان تایپ فارسی در ویندوز 98 عربی
همانطور که اشاره شد در این نسخه سعی بر آن بوده که از همه زبانهای زنده پشتیبانی شود ولی فارسی به صورت یک زبان استاندارد هنوز مطرح نشده بود و کدپیج استانداردی نداشته است ولی فایلهای کدپیج فارسی که بعدها به صورت استاندارد درآمد توسط مایکروسافت عرضه شده تا علاقمندان بتوانند از آن استفاده کنند
کدپیج چیست؟ کدپیج جدولی است که کد اسکی را گرفته و کاراکتر معادل آن را بر می گرداند مثلاً کد 65 برای فعال کردن زبان فارسی در ویندوز 98 ابتدا باید دو فایل اصلی اینکار را تهیه کرد برای تهیه این دو فایل می توانید به بخش به روزرسانی ویندوز 98 در سایت شرکت مایکروسافت سری بزنید
این دو فایل عبارتنداز KBDFa.DLI و L-intl.NLS البته فایل هایی با کارها مشابه ولی نامهای مختلف نیز وجود دارند که می توانند مورد استفاده قرار گیرند. ابتدا باید این دو فایل در شاخه system 32 ویندوز کپی شوند تا قابل استفاده باشند. پس نوبت به تغییر رجیستری ویندوز می باشد
رجیستری: قسمتی از ویندوز است که تمام تنظیمات ویندوز را در خود نگه می دارد
ابتدا در صورتی که شاخه
Hkey – Local – Machinesystemcurrent control setcontrolkey Board Layouts
وجود نداشت آن را ایجاد کرده و سپس دو مقدار متنی (string) در آن ایجاد می کنیم و مقدار آنها را به شکل زیر می نماییم
Layut File = KBDFa.DLI
Layout text = Farsi
با اینکار Layout صفحه کلید مشخص می شود
Layout: عبارت از محل جایگزینی حروف مثلاَ حرف ل در کدام قسمت صفحه کلید باشد سپس در صورتی که کلید زیر موجود نباشد آن را ایجاد می کنیم
Hkey – Local – Machinesystemcurrent control setcontrolNLSLocal
و سپس کلید متنی با مشخصات زیر را ایجاد می کنیم
00000429 = Farsi
با این تغییر مشخص می کنیم که کدپیج 429 متعلق به فارسی است
در مورد آدرس زیر نیز مانند بالا عمل می کنیم
Hkey – Local – Machinesystemcurrent control setcontrolNLSLanguage Groups
در اینجا نیز کلید از نوع متنی است
Farsi =
با این کار مشخص می کنیم که فارسی یک زبان فعال می باشد
در آخرین مرحله استفاده از رجیستری کلید زیر که مربوط به کدپیج می باشد را ثبت می کنیم
Hkey – Local – Machinesystemcurrent control setcontrolNLSLanguage
این کلید نیز از نوع متنی است
429 = L- intl.nls
تنظیم لوگوی ویندوز:
لوگوی ویندوز باید یک فایل BMP از نوع 256 رنگ و در سایز باشد این فایل را پس از تعقیب نام به Logo.sys در Root درایو بوت باید کپی کرد. تا در زمان راه اندازی نمایش داده شود
با این کارهای تقریباً امکان تایپ فارسی فراهم شده ولی نیاز به یک برنامه مقیم در حافظه و راهنمایی کاربر می باشد که با توجه به نیاز کاربر باید تهیه و همراه نرم افزار اصلی توزیع شود
قلم:
قلمها یا Fonts نمونه هایی از خطهای مختلف هستند که کاربر می تواند با آنها اقدام به تایپ نماید قلمهای ویندوز باید متناسب با کدپیج مربوطه طراحی شوند تا درست عمل کنند مسئله مهم دیگر تراز بودن قلم است که مثلاً دو کاراکتر فضای یکسانی را اشغال کنند و در اصطلاح کاربر بتواند متن تراز و یکدستی را داشته باشد
مراحل طراحی قلم:

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
دانلود مقاله پیش بینی دبی رودخانه با استفاده از روش نزدیک ترین
دانلود مقاله نکته ها (22) با word
دانلود مقاله طرح اعزام نیروهای واکنش سریع به مناطق بحران زده کش
دانلود مقاله بررسی تغییرات PH و اینورت و رنگ در فرایند تغلیظ شر
دانلود مقاله بررسی کارآیی آلوم بازیافتی در حذف رنگ و مواد آلی ا
دانلود مقاله بررسی روش تلفیقی(زراعی و شیمیایی) بر خصوصیات کمی و
[عناوین آرشیوشده]