
دانلود مقاله قاعده «ذوات الاسباب» در منطق در یک نگاه با word دارای 30 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله قاعده «ذوات الاسباب» در منطق در یک نگاه با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود مقاله قاعده «ذوات الاسباب» در منطق در یک نگاه با word
چکیده
مقدّمه
ذوات الاسباب در منطق
اوّلیات و غیر اوّلیات
قاعده ذوات الاسباب در بیان ابن سینا
منشأ یقین در قضایا از نظر محقق طوسی
یقین به غیر ذیسبب نظری از دیدگاه ابنسینا
امکان یا امتناع یقین به ذیسبب از راه غیر سبب
امکان یا امتناع یقین به ذیسبب از راه معلول
امکان یا امتناع یقین به ذیسبب از راه برهان انّی مطلق
امکان یا امتناع یقین به غیر ذیسبب
قاعده «ذوات الاسباب» و تجربیات
خودشکن بودن قاعده «ذوات الاسباب»
قاعده «ذوات الاسباب» از نظر صدرالمتألّهین
اشکالها و پاسخها بر اساس قاعده «ذوات الاسباب»
اشکال اول و پاسخ آن
اشکال دوم و پاسخ آن
اشکال سوم و پاسخ آن
جمعبندی
••• منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود مقاله قاعده «ذوات الاسباب» در منطق در یک نگاه با word
ـ ابنسینا، الاشارات و التنبیهات، مع الشرح، بیجا، دفتر نشر الکتاب، 1403
ـ ـــــ ، الشفاء، البرهان، قاهره، المطبعه الامیریه، 1375ق
ـ طباطبائی، سید محمّدحسین، رسائل سبعه، قم، نشر کتاب، 1362
ـ طوسی، نصیرالدین، منطق التجرید، الجوهر النضید، قم، بیدار، 1363
ـ ملّاصدرا (صدرالدین محمّدبن ابراهیم شیرازی)، شرح و تعلیقه صدرالمتألّهین بر الهیّات شفاء، تحقیقنجفقلی حبیبی، تهران، بنیاد حکمت اسلامی صدرا، 1382
ـ ـــــ ، تعلیقات بر شرح حکمهالاشراق، قم، بیدار، بیتا
چکیده
برخی از منطقدانان، مانند شیخالرئیس، محقق طوسی، صدرالمتألّهین و علّامه طباطبائی پس ازتقسیم برهان به «لمّی» و «انّی مطلق» و «دلیل»، متعرّض قاعده «ذوات الاسباب» شده و مدعیشدهاند: چیزی که دارای سبب نیست باید بیّن باشد، وگرنه اصلاً با قیاس برهانی معلوم نمیشود.اگر مفاد قاعده مزبور پذیرفته شود، لازمه آن نامعتبر دانستن برهانهای «انّی مطلق» و «دلیل» است.ظاهر عبارات این دسته از منطقدانان آن است که یقینیات یا باید از اوّلیات باشند و یا از راه علت(برهان لمّی) معلوم شده باشند. از سوی دیگر، شیخالرئیس و علّامه طباطبائی با صراحت تمام،نوعی از برهان انّی را معطی یقین میدانند. به هر حال، مهم استدلالی است که به سود قاعده اقامهمیشود. به نظر نویسنده استدلال ارائه شده مضمون قاعده را به اثبات نمیرساند، و به علاوه، اگرمضمون قاعده پذیرفته شود، اولین قربانی آن خود قاعده خواهد بود؛ زیرا استدلالی که بر این قاعدهاقامه شده از نوع برهان لمّی نیست. بنابراین، باید پذیرفت که طرح قاعده «ذوات الاسباب» برایمحدود کردن اعتبار برهانهای انّی است، نه برای بیاعتبار کردن آن
کلید واژهها: ذواتالاسباب، برهان لمّی، برهان انّی، دلیل
مقدّمه
منطقدانان برهان را به «لمّی» و «انّی» تقسیم کرده و در برهان لمّی گفتهاند: حدّ وسط استدلال،علت ثبوت نتیجه (اکبر برای اصغر) است و به قرینه مقابله، «برهان انّی» آن است که حدّ وسطعلت ثبوت نتیجه نباشد
سپس برهان انّی را به «دلیل» و «انّی مطلق» تقسیم کردهاند. از نظر منطقدانان، دلیل آن استکه حدّ وسط معلول نتیجه باشد، و به قرینه مقابله، «برهان انّی مطلق» آن است که حدّ وسطْ معلولنتیجه هم نباشد؛ همانگونه که علت نتیجه نیست.349 در برهان انّی مطلق، اوسط و اکبر تلازمدارند و در واقع، با علم به یکی از دو متلازم، علم به متلازم دیگر حاصل میشود. برهان انّیمطلق دو قسم است: یا تلازم حدّ وسط و حدّ اکبر از این نظر است که هر دو معلول امر سومیهستند که در برهان سخنی از آن به میان نیامده، و یا چنین نیست، بلکه به تعبیر علّامه طباطبائیاوسط و اکبر از لوازم عامّه هستند
باید توجه داشت که برهانهای لمّی و انّی اختصاص به قیاسهای اقترانی ندارند و اقسامبرهان در قیاسهای استثنایی هم جاری است. از اینرو، منطقدانان استثنا یا مقدّمه دوم درقیاسهای استثنایی را به منزله حدّ وسط در قیاسهای اقترانی میدانند.351 بحث این مقاله، ربط ونسبت بین قاعده «ذواتالاسباب» با انواع برهانها در منطق و ارزیابی خود قاعده است
ذواتالاسباب در منطق
برخی از منطقدانان مانند ابنسینا پس از تقسیم برهان به «لمّی» و «انّی مطلق» و «دلیل»، قاعده«ذوات الاسباب» را مطرح کردهاند. طبق قاعده «ذواتالاسباب لاتعرف إلاّ باسبابها» یا «العلم بذیالسبب لاتعرف إلاّ بسببها» یقین دایم به هر چیزِ دارای سبب جز از راه سبب آن حاصل نمیشود.بنابراین، اگر ذات سبب بدون علم به علت معلوم شود، مفید یقین موقت است، نه یقین دایمی. ابنسینا و به تبع او، محقق طوسی گفتهاند: اگر قضیه غیر بدیهی دارای علت نباشد یقین بدانممکن نیست
اوّلیات و غیر اوّلیات
اگر تصور اجزای قضیه برای تصدیق کافی باشد آن را «اوّلی» خوانند و اگر تصور اجزای قضیهبرای تصدیق کافی نباشد علم به آن باید از راهی غیر تصور اجزای قضیه به دست آید. غیراوّلیات، یا بدیهیات ثانویه (بدیهیات غیر اوّلی) هستند یا نظریات. راههای احتمالی که بشر عادیرا به قضایای بدیهی غیر اوّلی میرسانند، استقرا و تجربه هستند و تنها راهی که ما را به نظریاتمیرساند قیاس و استخدام حدّ وسط است. استخدام حدّ وسط هم به چند صورت امکانپذیراست: 1 برهان لمّی؛ 2 برهان انّی مطلق؛ 3 دلیل
بنابراین، آیا طرح قاعده «ذواتالاسباب» در منطق برای انحصار برهان به برهان لمّی و ازاعتبار انداختن برهان انّی است یا برای سامان دادن برهان و مشخص کردن حدود اعتباربرهانهای انّی؟
قاعده ذواتالاسباب در بیان ابنسینا
شیخ الرئیس در برهان شفاء در فصل هشتم از مقاله اولی، تحت عنوان «فی انّ العلم الیقینی بکلما له سبب من جهه سببه»، استدلالی برای اثبات این قاعده ذکر میکند
اذا کان لحمل محمول علی موضوع دائما او سلبه عنه دائما او لحمله و سلبه فیوقت معیّن یکونان فیه بالضروره علّه لتلک العلّه صارت النسبه بین الموضوع والمحمول تلک النسبه و ذات المحمول و الموضوع لیس لهما ـ لو لا تلک العلّه ـتلک النسبه بالوجوب بل بالامکان. و اذا علما من غیر الوجه الذی به صار حکم مابینهما ضروریا علی تلک النسبه فقد علما من جهه غیر الجهه التی بها لا یمکن الاّیکونا بتلک الحال. و ذلک هو ان یعلم الحکم بوجه غیر وجه السبب الذی یوجبه،لانّ کل نسبه للموضوع الی المحمول المذکورین و للمحمول الی الموضوعالمذکورین تفرض واقعه لا من الجهه التی توجبها العلّه فهی واقعه من جهه امکان لا وجوب فیکون قد علم انّ کذا کذا و لم یعلم انّه لایمکن الاّ یکون کذا، إذ لایعلم ما بهلا یمکن الاّ یکون کذا.[352]
مطالبی که از استدلال مزبور استخراج میشود به شرح ذیل است
1 یقین به قضیه «أ ج است» مؤلَّف از دو باور صادق است: باور به اینکه «أ ج است» و باور بهاینکه «ممکن نیست أ ج نباشد.» به عبارت دیگر، باور به خود قضیه و باور به امتناع نقیض آن
2 هر گاه نسبت بین «أ» و «ج» دارای علتی باشد با وجود علت، نسبت بین آن دو ضروری ووجوب است، و با نبود علت، نسبت بین آن دو امکانی است. این حکم بسیار روشن به نظرمیرسد؛ زیرا با فرض وجود علت، انفکاک «ج» از «أ» ممکن نیست و با نبود آن، دلیلی بر وجوباتحاد نیست
3 اگر علم به نتیجه از طریق علت معلوم شود، نتیجه یقینی است، وگرنه یقینی نیست
حال مقصود از «علم به نتیجه از طریق علم به علت» چیست؟ علم به نتیجه یقینی از طریقعلم به علت آن در بادی نظر، به یکی از دو طریق ذیل، قابل فرض است
الف. از راه برهان لمّی و علّیت نفسالامری حدّ وسط نسبت به نتیجه؛ یعنی با علم به حدّوسطی که علت برای نسبت موضوع به محمول است، یقین ضروری و غیر موقّت به «أ ج است»و «ممکن نیست که أ ج نباشد» حاصل میشود. پس اگر برهان لمّی باشد بیشک، علم حاصلضروری و خلاف آن ممکن نیست
ب. از راه برهان انّی مطلق؛ یعنی حدّ وسط و حدّ اکبر هر دو معلول علت سومی باشند. دراین فرض، با علم به حدّ وسط، علم به علت حاصل میشود و از راه علم به علت، علم به معلولحاصل میگردد
بنابراین، قاعده «ذواتالاسباب» به حسب ظاهر، برهان انّی مطلق را، که در آن حدّ وسطواسطه برای اثبات علت نتیجه است، نفی نمیکند، در صورتی که صغرا و کبرا بیّن باشند
به عبارت دیگر، بحث در این است که آیا برای یقین به نتیجه، راهی جز برهان لمّی وجود
دارد یا خیر؟ در واقع، پرسش این است که در جایی که برهان لمّی ممکن است، آیا با برهان غیرلمّی میتوان به یقین رسید یا خیر؟ به تعبیر دیگر، آیا میتوان برای یک مدعا دو برهان لمّی و انّیاقامه کرد و هر دو را یقینآور دانست؟ یا اینکه برهان در انحصار برهان لمّی است و دلیل و انّیمطلق معطی یقین نیستند و احیانا یقین حاصل از این دو برهان موقّتی و غیردایمی است. به بیاندیگر، آیا طرح قاعده «ذواتالاسباب» در منطق، برای آن است که دلیل و انّی مطلق را در مجرایقاعده از اعتبار ساقط کند یا خیر؟


دانلود مقاله سیرى تطبیقى در معناى «برزخ» و «مثال» از دیدگاه فلاسفه، عرفا، و متکلّمان با word دارای 33 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله سیرى تطبیقى در معناى «برزخ» و «مثال» از دیدگاه فلاسفه، عرفا، و متکلّمان با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود مقاله سیرى تطبیقى در معناى «برزخ» و «مثال» از دیدگاه فلاسفه، عرفا، و متکلّمان با word
چکیده
مقدّمه
معناى لغوى «برزخ»
معانى اصطلاحى برزخ
1 معناى برزخ در اصطلاح حکما
2 معناى برزخ در اصطلاح عرفا
3 معناى برزخ در اصطلاح متکلّمان
ارتباط معانى فوق با یکدیگر
معناى لغوى مثال
معانى اصطلاحى عالم مثال
نتیجهگیرى
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود مقاله سیرى تطبیقى در معناى «برزخ» و «مثال» از دیدگاه فلاسفه، عرفا، و متکلّمان با word
ـ آرتور، جفرى، واژههاى دخیل در قرآن، ترجمه فریدون بدرهاى، تهران، توس، 1372
ـ آشتیانى، سید جلالالدین، شرح مقدّمه قیصرى بر فصوص الحکم، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1365
ـ ابنسینا، حسینبن عبداللّه، الاشارات و التنبیهات، قم، نشر البلاغه، 1375
ـ ابنعربى، محیىالدین، فتوحات المکّیه، بیروت، دارصادر، بىتا
ـ ـــــ ، مطلع خصوص الکلم فى معانى فصوص الحکم، شرح داوودبن محمود قیصرى، تهران، انوارالهدى، 1416ق
ـ ابنفارس، محمّدبن زکریا، معجم مقاییس اللغه، بیروت، مکتب الاعلامالاسلامى، 1404ق
ـ ابنمنظور، محمّدبن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار احیاء التراثالعربى، 1416ق
ـ الازهرى، محمّدبن احمد، معجم تهذیب اللغه، بیروت، دارالمعرفه، 1422ق
ـ انیس، ابراهیم و دیگران، المعجم الوسیط، چ سوم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1408ق
ـ ایجى، عبدالرحمنبن احمد، المواقف فى علم الکلام، بیروت، عالمالکتب، بىتا
ـ تفتازانى، سعدالدین، شرح المقاصد، قم، شریف رضى، 1409ق
ـ جامى، عبدالرحمنبن احمد، نقد النصوص فى شرح نقش الفصوص، مقدّمه، تصحیح و تعلیقات ویلیام چیتیک و پیشگفتار سید جلالالدین آشتیانى، چ دوم، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگى، 1370
ـ جوادى آملى، عبداللّه، رحیق مختوم: شرح حکمت متعالیه، تهیه و تنظیم حمید پارسانیا، قم، اسراء، 1375
ـ جوهرى، اسماعیلبن حمّاد، الصّحاح، تاج اللّغه و صحاح العربیه، بیروت، دارالعلم للملایین، 1399ق
ـ حسنزاده آملى، حسن، دو رساله مثل و مثال، تهران، طوبى، 1382
ـ حلّى، حسنبن یوسف، کشف المراد فى شرح تجرید الاعتقاد، تصحیح، مقدّمه و تعلیقات حسن حسنزاده آملى، قم، مؤسسه النشر الاسلامى، 1413ق
ـ داماد، میر محمّدباقر، القبسات، چ دوم، تهران، دانشگاه تهران، 1367
ـ دشتکى، غیاثالدین، اشراق هیاکل النور، تقدیم و تحقیق على اوجبى، تهران، میراث مکتوب، 1382
ـ دوانى، جلالالدین، شواکل الحور فى شرح هیاکل النور، مشهد، بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، 1411ق
ـ رازى، فخرالدین، کتاب معالم اصول الدین، بیروت، دارالفکر اللبنانى، 1992م
ـ راغب اصفهانى، حسینبن محمّد، مفردات الفاظ القرآن، بیروت و دمشق، الدار الشامیه و دارالقلم، بىتا
ـ زبیدى، محمّدمرتضى، تاج العروس من جواهر القاموس، بیروت، دار مکتبه الحیاه، بىتا
ـ زمخشرى، محمودبن عمر، الکشاف عن غوامض التنزیل، چ سوم، بیروت، دارالکتب العربى، 1407ق
ـ سبزوارى، ملّاهادى، شرح المنظومه، تصحیح حسن حسنزاده آملى، تهران، ناب، 1422ق
ـ سهروردى، شهابالدین، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، چ سوم، تهران، پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى، 1380
ـ سیوطى، جلالالدین، الدر المنثور فى تفسیر المأثور، قم، کتابخانه آیتاللّه العظمى مرعشى نجفى، 1404ق
ـ شهرزورى، شمسالدین محمّد، رسائل شجره الالهیه فى علوم الحقایق الربانیه، مقدّمه، تصحیح و تحقیق نجفقلى حبیبى، تهران، مؤسسه حکمت و فلسفه ایران، 1383
ـ ـــــ ، شرح حکمه الاشراق، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، 1372
ـ شیرازى، قطبالدین، شرح حکمت الاشراق، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگى، 1383
ـ شیر، السید ادّى، معجم الالفاظ الفارسیه المعرّبه، بیروت، مکتبه لبنان، 1990م
ـ صدوق، محمّدبن على، الاعتقادات فى دین الامامیه، قم، علمیه، 1412ق
ـ طباطبائى، سید محمّدحسین، المیزان فى تفسیر القرآن، چ پنجم، قم، مکتبه النشر الاسلامى، 1417ق
ـ ـــــ ، نهایه الحکمه، تعلیقه غلامرضا فیّاضى، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1382
ـ طبرسى، فضلبن حسن، مجمع البیان، چ سوم، تهران، ناصر خسرو، 1372
ـ طریحى، فخرالدین، مجمع البحرین، چ دوم، بىجا، مکتبه المرتضویه لإحیاء الآثار الجعفریه، بىتا
ـ طوسى، محمّدبن حسن، التبیان فى تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربى، بىتا
ـ طوسى، نصیرالدین، شرح الاشارات و التنبیهات، قم، نشر البلاغه، 1375
- عبدالجبار، بن احمد، شرح الاصول الخمسه، بىجا، مکتبه وهبه، 1408ق
ـ عبودیت، عبدالرسول و مجتبى مصباح، خداشناسى فلسفى، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1384
ـ عبدالرسول، عبودیت، هستىشناسى، چ پنجم، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1379
ـ ـــــ ، درآمدى به نظام حکمت صدرایى، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1389
ـ فنارى، محمّدبن حمزه، مصباح الأنس فى شرح غیب الجمع و الوجود، چ دوم، بىجا، فجر، 1363
ـ فیروزآبادى، محمّدبن یعقوب، القاموس المحیط، بیروت، دار احیاء التراث العربى، 1412ق
ـ فیض کاشانى، ملّامحسن، علم الیقین فى اصول الدین، قم، بیدار، 1418ق
ـ قرطبى، محمّدبن احمد، الجامع لاحکام القرآن، تهران، ناصر خسرو، 1364
ـ کلینى، محمّدبن یعقوب، الکافى، چ دوم، تهران، اسلامیه، 1365
ـ لاهیجى، بهایى، رساله نوریه در عالم مثال، تصحیح سید جلالالدین آشتیانى، چ دوم، تهران، دفتر مطالعات دینى هنر، 1372
ـ مصباح، محمّدتقى، آموزش فلسفه، تهران، سازمان تبلیغات اسلامى، 1377
ـ مطهّرى، مرتضى، مجموعه آثار، تهران، صدرا، 1368
ـ مفید، محمّدبن محمّد نعمان، تصحیح الاعتقاد، قم، رضى، 1363
ـ ملّاصدرا (صدرالدین محمّدبن ابراهیم شیرازى)، اسرار الآیات، تهران، انجمن حکمت و فلسفه ایران، 1360
ـ ـــــ ، الحاشیه على الهیات الشفاء، قم، بیدار، بىتا
ـ ـــــ ، الحکمه المتعالیه فى الاسفار العقلیه الاربعه، بیروت، اعلمى، 1423ق
ـ ـــــ ، الشواهد الربوبیه فى المناهج السلوکیه، چ دوم، مشهد، المرکز الجامعى للنشر، 1360
ـ ـــــ ، المبدأ و المعاد، تصحیح سید جلالالدین آشتیانى، تهران، انجمن حکمت و فلسفه ایران، 1354
ـ ـــــ ، تفسیر القرآن الکریم، چ دوم، قم، بیدار، 1366
ـ یزدانپناه، سید یداللّه، مبانى و اصول عرفان نظرى، نگارش سید عطاء انزلى، قم، مؤسسه آمورشى و پژوهشى امام خمینى، 1389
چکیده
واژه «برزخ» در لغت و نیز در اصطلاح، معانى گوناگونى دارد که عدم توجه دقیق به این معانى، گاه موجب سوء برداشت از آن واژه مىشود. از اینرو، شایسته است که در یک پژوهش تطبیقى، معانى واژه «برزخ» را در اصطلاح فلاسفه، عرفا، و متکلّمان به طور دقیق بررسى نماییم تا به این وسیله مانع از هرگونه سوء برداشت از این واژه در اصطلاحات گوناگون شویم
از دیدگاه فلاسفه مسلمان، برزخ به مرتبهاى از وجود گفته مىشود که حدّ وسط بین عالم مادّه و عالم عقل است و به دو قسم متّصل و منفصل تقسیم مىشود. امّا از نظر عرفا، برزخ به دو قسم نزولى و صعودى تقسیم مىگردد؛ قوس نزول و صعود برزخ عرفا هرکدام حصّهاى از مثال منفصل فلاسفه محسوب مىشود. از دیدگاه متکلّمان، برزخ همان عالم حدّ فاصل مرگ و قیامت انسان است که از نظر مفهوم، با برزخ در اصطلاح فلاسفه و عرفا تباین دارد؛ ولى از نظر مصداق، همان قوس صعودى برزخ عرفاست و با برزخ فلاسفه رابطه عامّ و خاصّ منوجه دارد
کلیدواژهها: برزخ، مثال، مادّه، عالَم، فلسفه، عرفان، کلام، متّصل، منفصل، صعودى، نزولى
مقدّمه
در نگاه فلاسفه، متکلّمان، عرفا، و شاید سایر اندیشمندان، واژه «برزخ» معانى متفاوتى دارد. این معانى با یکدیگر بىارتباط نیستند؛ ولى از آنجا که عدم توجه دقیق به معناى واژه «برزخ» در علوم مختلف گاهى موجب برداشتهاى ناصواب مىشود، لازم است این واژه را در علوم مختلف بررسى کنیم
معناى لغوى «برزخ»
«برزخ» در لغت به معناى جداکننده، حائل، جداکننده مخفى، و حدّ وسط بین دو چیز است.1 اهل لغت درباره ریشه این کلمه دو قول دارند
1 برخى معتقدند که این کلمه، در اصل، از کلمه «براز» (به فتح باء) گرفته شده است.2 «براز» به معناى زمین پهناورى است که بین دو دریا یا بین دو رودخانه بزرگ فاصله انداخته است.3 کلمه «برزخ» بعدها از معناى اصلى خود خارج شد و بر هر چیزى که بین دو چیز دیگر فاصله مىانداخت، و آنها را از یکدیگر جدا مىکرد، اطلاق گشت؛ به طورى که حدّ فاصل (مرز) سایه و آفتاب را هم برزخ نامیدند.4 به همین ترتیب، درباره انسانى که اسلام آورده، ولى هنوز ایمان او کامل نشده است (و به عبارتى، هنوز بین شکّ و یقین به سر مىبرد) گفته مىشود: او در برازخالایمان است؛ یعنى بین ابتداى ایمان و انتهاى ایمان قرار دارد.5 بر اساس این قول، حرف «خاء» در کلمه «برزخ» زائده بوده و دلالت بر مبالغه و تأکید مىکند
2 برخى دیگر از اهل لغت، ریشه کلمه «برزخ» را لفظى غیرعربى مىدانند که به ادبیات عرب راه پیدا کرده است. پس، از نظر آنان، این کلمه «معرّب» از فارسى است. امّا در صورت معرّب بودن این واژه نیز اهل لغت، درباره اصل و ریشه آن اتّفاقنظر ندارند. برخى ریشه این کلمه را «برزه» مىدانند که در حقیقت، به معناى حاجز و جداکننده است.7 برخى نیز آن را برگرفته از «پرژک» (به معناى ناله و شیون)،8 «پرسنگ» (به معناى واحد اندازهگیرى زمین)،9 و غیره دانستهاند
برخى از لغتدانان، با توجه به دو نکته زیر، تأیید مىکنند که واژه «برزخ» معرّب است
الف) هیچیک از واژهنامههاى عربى، براى آن، ریشه فعلى ذکر نکردهاند
ب) هیچکدام از اهل لغت نتوانستهاند نمونهاى از کاربرد آن را در اشعار کهن عربى پیدا کنند؛ از اینرو، همگى لغتدانان کوشیدهاند واژه فوق را با مطالبى تفسیر نمایند که در قرآن آمده است
گاهى در عبارات برخى از لغتدانان نیز دیده مىشود که آنها با نگاهى دینى، واژه «برزخ» را معنا کرده و آن را مرکّب از دو واژه «برزه» و «اخوکه» (barzaxu + ahu) دانستهاند. با توجه به اینکه جزء اوّل به معناى «بلند و رفیع» و جزء دوم به معناى «هستى» است، مجموعا معناى «هستى بلند» از آن برمىآید و در برابرِ واژه «دوزخ» قرار مىگیرد که به معناى «هستى بد» است
با تمام اختلافنظرهایى که درباره ریشه واژه «برزخ» و «معرّب» بودن یا نبودن آن وجود دارد، همه لغتدانان معناى واژه فوق را همان «حاجز»، «حائل»، «حدّ وسط بین دو چیز» و امثال آن مىدانند و در اینباره، هیچ اختلافى با یکدیگر ندارند
چنانکه در بحثهاى آینده به طور مفصّل خواهد آمد، یکى از وجه تسمیههاى عالم برزخ همان واسطه بودن این عالم بین دنیا و آخرت است. به همین ترتیب، عالم مثال را نیز که حدّ وسط بین عالم مادّه و عالم عقل است، برزخ گفتهاند. کتب لغت هم این حقیقت را بیان کردهاند
معانى اصطلاحى برزخ
1 معناى برزخ در اصطلاح حکما
برزخ، از دیدگاه اغلب فلاسفه مسلمان، همان عالم مثال است که حدّ وسط عالم مادّه و عالم عقل مىباشد؛ یعنى این عالم از مادّه مجرّد است، ولى برخى از آثار مادّه از قبیل: کم، کیف، وضع و; را دارد
فلاسفه اشراقى و صدرایى قائل به وجود عالم مثال هستند؛ امّا پیروان مکتب مشّاء و نیز ابنسینا عالم مثال را انکار مىکنند. فلاسفه اشراقى و صدرایى عالم مثال را به متّصل و منفصل تقسیم مىکنند: مثال متّصل همان عالمى است که وابسته به نفس انسان مىباشد و ذهن انسان در پیدایش آن تأثیر دارد (مانند: صورتهاى ذهنى)؛ مثال منفصل عالمى است که وابسته به ذهن انسان نیست، و به تعبیر فلاسفه، قوّه دماغیه یا ادراکىِ انسان در پیدایش آن نقشى ندارد (مانند: وجود انسان مثالى بعد از مرگ و قبل از قیامت.)
ایشان براى اثبات هرکدام از مثال متّصل و منفصل ادلّه جداگانهاى به دست دادهاند، همانگونه که مشّاییان به منظور ردّ عالم مثال ادلّهاى بیان کردهاند. البته، فلاسفه اشراقى اصطلاح «برزخ» را در معناى عالم مادّه و اجسام به کار مىبرند و همواره، از عالم برزخ، به عالم مثال و تعبیراتى از این دست یاد مىکنند.15 (توضیح کامل برزخ از دیدگاه حکما در ذیل مثال متّصل و منفصل خواهد آمد.)
2 معناى برزخ در اصطلاح عرفا
پیش از پرداختن به معناى برزخ از دیدگاه عرفا، بیان مقدّمهاى لازم به نظر مىرسد. در نزد عرفا، مراتب ظهور وجود بىنهایت است؛ امّا این مراتب در عین اینکه بىنهایت هستند، در پنج مرتبه کلّى با عنوان «حضرات خمس» قرار مىگیرند. این مراتب کلّى یا حضرات خمس از این قرارند
مرتبه اوّل یا حضرت اوّل: حضرت غیب مطلق که عبارت است از تعیّن خداوند در مرتبه احدیت (فیض اقدس) و واحدیت (فیض مقدّس.)
مرتبه دوم یا حضرت دوم: مرتبه عالم عقل که از هرگونه مادّه و عوارض آن عارى است
مرتبه سوم یا حضرت سوم: مرتبه ارواح یا همان عالم مثال که عالم برزخ نیز نامیده مىشود. این مرتبه از وجود «ذووجهین» است، به طورى که هم به عالم عقل شباهت دارد و هم شبیه عالم مادّه است (این مرتبه از آن جهت که مادّه ندارد، شبیه عالم عقل است و از این جهت که آثار مادّه از قبیل کم، کیف، وضع و; را دارد، شبیه عالم مادّه است.)
مرتبه چهارم یا حضرت چهارم: مرتبه عالم مادّه که عالم شهادت نیز نامیده مىشود
مرتبه پنجم یا حضرت پنجم: مرتبه حضرت جامعه که در لسان عرفا، بیشتر از آن به عنوان «انسان کامل» یاد مىشود. این مرتبه جامع هر چهار مرتبه فوق است، از اینرو، حضرت جامعه نامیده مىشود
گاهى، مرتبه اوّل را که شامل دو تعیّن خداوند است، دو مرتبه به حساب آوردهاند و گاهى آن را یک مرتبه دانستهاند. به همین جهت، حضرات خمس را در برخى منابع عرفانى شش مرتبه، و در برخى دیگر، پنج مرتبه مىدانند.17 برخى از شارحان فصوص چنین نوشتهاند: «; المراتب منحصره فى خمس اثنتان منها منسوبتان إلى الحقّ سبحانه و ثلاث منسوبه إلى الکون و سادستها هى الجامعه بینها.»
پس از بیان این مقدّمه باید گفت که برزخ در اصطلاح عرفا همان مرتبه سوم از مراتب فوق یعنى عالم مثال است؛ امّا عرفا همین عالم برزخ یا مثال را به دو قسم تقسیم مىکنند
الف) برزخ نزولى: این برزخ عبارت از تجلّى خداوند در مرتبهاى از عالم هستى است که آن عالمْ امرى مجرّد به شمار مىرود، ولى برخى از آثار مادّه را دارد. به عبارتى، عرفا خلقت موجودات مثالى توسط خداوند را همان برزخ نزولى مىنامند. ابنعربى این برزخ را که همان قوس نزول آفرینش است، «غیب امکانى»19 و «برزخ اوّل»20 مىنامد. سبب آنکه او این برزخ را غیب امکانى مىنامد آن است که ظهور حقایق این عالم در عالم شهادت (مادّه) امکانپذیر مىباشد.21 گفتنى است، موجودات مجرّدى همچون فرشتگان ـ که از بدو آفرینش، برزخى و مثالى خلق شدهاند ـ متعلّق به این عالم هستند. شاید به همین جهت باشد که برزخ اوّل را براى این عالم برگزیدهاند
ب) برزخ صعودى: این برزخ عبارت از عالم ارواح انسانى بعد از مفارقت از نشئه دنیایى است. به عبارتى، انسان با رشد تکاملى و اشتدادى، و به تعبیر ملّاصدرا، با حرکت جوهرى به مرتبه تجرّد برزخى مىرسد. به بیان عرفا، از این طریق، انسان به عالم برزخ صعود مىکند. ابنعربى این عالم را «غیب محالى»22 و «برزخ اخیر» مىنامد. از آنجا که بازگشت حقایق عالم برزخ دوم به عالم مادّه و شهادت ـ قبل از قیامت ـ محال است، این عالم را غیب محالى نامیدهاند.23 چنانکه پیداست، به ارواح انسان پس از مرگ و پیش از قیامت، «موجود برزخى» (در این معنا) اطلاق مىشود. شاید به همین جهت باشد که این برزخ را برزخ اخیر یا برزخ دوم نامیدهاند. البته، این برزخ ـ از نظر رتبه ـ از برزخ اوّل متأخّر است؛ زیرا موجودات عالم برزخ نزولى قبل از تحقّق عالم برزخ موجود هستند، به این بیان که آنها به اقتضاى فیض دائم خدا باید از قبل موجود باشند (زمان نیز در آنها راه ندارد.)


دانلود مقاله زیبایى مقیّد و زیبایى آزاد از نظر کانت با word دارای 20 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله زیبایى مقیّد و زیبایى آزاد از نظر کانت با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود مقاله زیبایى مقیّد و زیبایى آزاد از نظر کانت با word
چکیده
مقدّمه
کمال به مثابه غایتمندى عینى درونى
غایتمندى بدون غایت به مثابه اصل راهنماى حکم ذوقى
زیبایى آزاد و مقیّد
نتیجه گیرى
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود مقاله زیبایى مقیّد و زیبایى آزاد از نظر کانت با word
ـ اسکروتن، راجر، کانت، ترجمه على پایا، تهران، طرح نو، 1383
ـ کانت، ایمانوئل، بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق، ترجمه حمید عنایت و على قیصرى، تهران، خوارزمى، 1369
ـ کانت، ایمانوئل، نقد قوّه حکم، ترجمه عبدالکریم رشیدیان، چ دوم، تهران، نى، 1381
ـ ماحوزى، رضا، «زیبایى طبیعى و اخلاق در اندیشه کانت»، پژوهشهاى فلسفى، در دست بررسى
ـ ماحوزى، رضا، «زیبایى و استقراء در فلسفه نقّادى کانت»، نامه حکمت، سال ششم، ش 1، بهار و تابستان 1387، 53ـ68
- Allison, H. E., Kant’s Theory of Taste, Cambridge University Press, First Published,
- Coleman, Fransis, The Harmony of Reason: A Study in Kant’s Aesthetics, Pittsburg, University of Pitssburg Press,
- Crawford, Donald, Kant’s Aesthetic Theory, Wisconsin, University of Wisconsin Press,
- Elliott, “The Unity of Kant’s Critique of Aesthetic Judgment” Immanuel Kant Critical Assessment, v. 4, 1996, p. 293-
- Ginsborg, H., Kant’s Aesthetics and Teleology, Stanford Encyclopedia of Philosophy,
- Kant, I, Critique of Pure Reason, Trans by Norman Kemp Smith, Pressdin Macmillan,
- Kirwan, james, The aesthetic in Kant, London & NewYork University Press,
- Scarre, Geoffrey, “Kant on Free and Dependent Beauty”, Immanuel Kant, Critical Assessment, v. 4, 1996, 320-
- Schaper, E, “Taste, Sublimity, and Genius: The Aesthetics of Nature and Art”, in The Cambridge Companion to Kant, Cambridge University Press,
- Zimmerman, E., “Kant: The Aesthetic Judgment”, Immanuel Kant Critical Assessment, v. 4, 1996, 158-
چکیده
کانت قوّه حکم تأمّلى (خیال) را قوّه ذوقِ زیباشناختى معرفى کرده است. هنگامى که خیال مستقل از فاهمه و عقل، و بر مبناى اصل غایتمندى ذهنى، صورتهاى محض اعیان را انتزاع کند، «زیبایى آزاد» عرضه مىدارد، و هنگامى که این صورتها را با مفهوم کمال (غایتمندى عینى درونى) عین همراه سازد، «زیبایى مقیّد» عرضه مىدارد. کانت این اتّصال را در زیبایى مقیّد، اتّصال خیر و زیبا دانسته است. این نکته، ابهام وسیعى را در تلقّى کانت از معناى زیبایى ایجاد کرده است؛ به گونهاى که برخى از مفسّران، زیبایى مقیّد را زیبایى اصیل ندانسته، بلکه آن را محصول عقل دانستهاند. این نوشتار درصدد است با تشریح زیبایى آزاد و زیبایى مقیّد از نظر کانت، و تأکید وى بر استقلال حکم زیباشناختى، نادرستى این تفسیر را نشان دهد
کلیدواژهها: خیال، فاهمه، عقل، زیبایى آزاد، زیبایى مقیّد، غایتمندى
مقدّمه
کانت در بخش شانزدهم نقد قوّه حکم، دو نوع زیبایى را از هم تفکیک کرده و گفته است
دو نوع زیبایى وجود دارد: زیبایى آزاد1 ((pulchritudo vaga، یا زیبایى صرفامقیّد2 (pulchritudo ad haerens). اوّلى هیچ مفهومى دالّ بر چیستى عین راپیشفرض نمىگیرد؛ دومى چنین مفهومى و کمال3 عین موافق با آن را پیشفرضمىگیرد. اوّلى زیبایى (قائم به ذات4) این یا آن شىء خوانده مىشود؛ دومى که مقیّد به مفهومى است (زیبایى مشروط) به اعیانى منتسب مىشود که تحت مفهوم غایتى خاص قرار مىگیرند
وى براى زیبایى آزاد مواردى چون گلها، بسیارى از پرندگان (همچون طوطى، مرغ مگسخوار، و مرغ بهشتى)، بسیارى از صدفهاى دریایى، نقوش یونانى (ala grecque)، شاخ و برگهاى تزیینى حاشیهها یا کاغذهاى دیوارى، موسیقىهاى فانتزى (قطعات فاقد موضوع [= تم]) و در واقع هرگونه موسیقى بدون کلام، و براى زیبایى مقیّد مواردى چون زیبایى انسان (مرد، زن، و کودک)، زیبایى اسب، و زیبایى عمارت (کلیسا، قصر، زرّادخانه، و خانه ییلاقى) را مثال زده است
این بخش از نوشتههاى کانت در باب زیبایى بسیار پیچیده و مبهم است؛ به گونهاى که بسیارى از مفسّران، به لحاظ همراهى زیبایى مقیّد با مفهوم کمال، این زیبایى را به عقل و اخلاق نسبت داده و بنابراین، با انکار اصالت آن، حصول این زیبایى را نتیجه اعمال دخالت عقل دانستهاند. این مفسّران، اساسا زیبایى را منحصر به زیبایى آزاد دانسته و بنابراین، زیبایى مقیّد را به دلیل دخالت عقل در صورتبندى آن، فاقد ارزش زیباشناختى انگاشتهاند.7 به عقیده این گروه از مفسّران، شیئى که به عنوان زیبایى مقیّد داورى شده است، واجد معیارهایى از کمال عین است که این معیارها، نوع خاصّى از زیبایى را که متفاوت با زیبایى آزاد است عرضه مىدارند؛ به گونهاى که اشیایى که واجد زیبایى مقیّدند، اساسا دنباله زیبایى آزاد نیستند.8 براى مثال، کُلمن مدّعى است: «دراحکام زیبایى مقیّد، به علّت وجود مفهومهاى «متعینِ» غایات و کمال، به قوّه ذوق نیازى نیست.»9 کرافورد نیز مدّعى است: «در احکام مربوط به زیبایى مقیّد، [عبارت ]“اینزیباست”، به عنوان اظهارى از مجاورت با کمال یا ایدهآل آن نوع، مورد داورى قرار مىگیرد.»10 اسکروتن نیز زیبایى مقیّد را مستلزم مفهومسازى قبلى از عین دانسته وبنابراین، زیبا خواندن چنین اعیانى را تنها از طریق کارکردهاى اخلاقى آنها ممکن شمرده است.11 به عقیده وى، زیبایى مقیّد، فاقد اسکلت زیبایى آزاد است؛ بدین معنا که هم به وجود عین (کارکرد آن)، و هم در نسبت با غایات اخلاقى به غایتى معین نظر دارد و بنابراین، زیبایى خود را از آن جهت که نمایشدهنده و تأمینکننده اهداف اخلاقى است به دست مىآورد. گینسبورگ نیز با تأکید بر نقش عقل در داورىهاى زیباشناختى در زیبایى مقیّد، این معنا از زیبایى را با هنر تمثّلى12 (سمبولیک)، که در آن اثر هنرىبیانکننده خیر و کمال اخلاقى است، تطبیق داده است
این تفسیر از تمایز زیبایى آزاد ـ مقیّد، اگرچه رایج است، ولى صحیح نیست. به منظور نشان دادن نادرستى این تفسیر، لازم است نخست عباراتى چون کمال، غایتمندى ذهنى، و رضایت زیباشناختى را ملاحظه نماییم تا در نتیجه آن، بتوانیم تمایز حکم زیباشناختى از احکام معرفتى و اخلاقى (عقلى) را مبناى قرائت صحیح خود از دیدگاه کانت قرار دهیم
کمال به مثابه غایتمندى عینى درونى
کانت مدّعى است: متخیّله در تأمّلات زیباشناختى خود، صرفا بر مبناى غایتمندى ذهنى (صورى) صورت محض اعیان را تأمّل کرده و در نتیجه، به احساس رضایت و لذّتى زیباشناختى دست مىیابد. وى با تفکیک غایتمندى ذهنى از غایتمندى عینى، و تعریف نوع اخیر به مثابه «نسبت کثرات با غایتى معین»،14 احکام مربوط به زیبایى محض (آزاد) را از هرگونه غایتمندى عینى ناظر به مفهوم سودمندى (استفاده) و کمالِ عینْ مستقل دانسته و بنابراین، امر زیبا را که بر غایتمندى صرفا صورى یعنى غایتمندى بدون غایت مبتنى است از مفهوم خیر که بر غایتمندى عینى (غایتمندى با غایت) یعنى نسبت عین با غایتى معیّن مبتنى است، تفکیک کرده است
کانت با تقسیم غایتمندى عینى به بیرونى (یعنى سودمندى) و درونى (یعنى کمالِ عین)، و خالى بودن حکم ذوقى محض از هردوى آنها، نکته فوق را توضیح داده است. از نظر وى، در «سودمندى»، به نسبت خارجى عین با دیگر اعیان و با کل، و در «کمال»، به نسبت درونى اجزا کثیر با مفهوم چیستى عین توجه مىشود که این (کمال) نیز به «کمال کیفى» یعنى توافق کیفى کثرات (اجزا) عین با مفهوم چیستى عین، و «کمال کمّى» یعنى توافق کمّى کثرات با مفهوم چیستى عینْ تقسیم مىگردد. قوّه حکم تأمّلى، آنگونه که در دقیقه اوّل ذکر شده است،15 در انتزاع صورت محض اعیانْ هیچ توجهى به وجود خارجى آنها و نسبتشان با دیگر اعیان ندارد. بنابراین، در چنین تأمّلى، اساسا به رابطه خارجى اعیان و سودمندى آنها توجهى نمىشود. امّا، این صورت محض از هر دو مفهوم کمال کیفى و کمّى نیز مستقل است؛ زیرا همراهى کمال، خلوص آن را از بین مىبرد
براى داورى درباره غایتمندى عینى، همیشه به مفهوم یک غایت (و اگر این غایتمندىْ باید، نه یک غایتمندى بیرونى [سودمندى]، بلکه درونى باشد) به مفهوم غایتى درونى نیازمندیم که حاوى مبناى امکان درونى عین باشد؛ لیکن چون یک غایت به طور کلّى چیزى است که مفهومش را نمىتوان مبناى امکان خود عین شمرد، پس براى تصوّر کردن غایتمندى عینى در یک شىء، مفهومى که دالّ بر چیستى آن شىء است بایستى از قبل معلوم باشد و توافق کثرات در شىء مزبور با این مفهوم (که قاعده پیوند کثرات در شىء را به دست مىدهد) کمال کیفى شىء است. [امّا ]کمال کمّى به معناى تکمیل هر شیئى در نوع خویش،; مفهوم صرفى از کمّیت (از تمامیت) است. در این حالت، چیستى شىء از قبل معیّن دانسته شده و سؤال فقط بر سر این است که آیا شىء همه لوازم ضرورى را داراست یا نه؟ [امّا عنصر ]صورى در تصوّر شىء، یعنى توافق کثرات با یک وحدت (بدون اینکه معیّن باشد این [وحدت ]چه باید باشد)، هیچگونه غایتمندى عینىاى را نمىشناسد؛ زیرا چون از این وحدت به مثابه غایت (آنچه که شىء باید باشد) قطعنظر شده است، چیزى جز غایتمندى ذهنى تصوّرات در ذهن شهودکننده باقى نمىماند و این،; حاکى از هیچ کمالى از عین نیست، زیرا عین در اینجا به وسیله مفهوم غایتى اندیشیده نشده است
بدین ترتیب، کانت از غایتمندى عینى درونى یا همان کمال، چیستى شىء (آنچه شىء باید باشد) را در نظر دارد که اجزاى کثیر یک شىء در نسبت با آن چیستى، وحدت یافته و اندیشیده مىشوند. به عقیده وى، در احکام مربوط به زیبایى آزاد، برخلاف زیبایى مقیّد، از این مفهوم صرفنظر مىشود؛ زیرا حکم زیباشناختى بر مبناى غایتمندى بدون غایت شکل مىگیرد و همراه کردن مفهومى از کمال، «آزادى قوّه متخیّله را که با نظاره شکل به بازى درمىآید، فقط محدود خواهد کرد.»
غایتمندى بدون غایت به مثابه اصل راهنماى حکم ذوقى


?????? مقاله آشنایی با کارت محافظ HDSafe ?? word دارای 19 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد ?????? مقاله آشنایی با کارت محافظ HDSafe ?? word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه ?????? مقاله آشنایی با کارت محافظ HDSafe ?? word
کـارت محـافظ HDSafe چیـست؟
قویترین سیستم بازگردان اطلاعات
با وجود کارت محافظ تمامی مشکلات ازبین میرود.
موارد استفاده از کارت محافظ
ویژگیها و خصوصیات کارت محافظHD Safe
آشنایی با کارت محافظ هارددیسک “HDSafe “
معرفی:
نحوه نصب:
نصب سخت افزار:
منابع و مآخذ :
کـارت محـافظ HDSafe چیـست؟
کارتمحافظ HDSafe انقلابی در زمینه تکنولوژی محافظت از اطلاعات موجود بر روی کامپیوترها میباشد و نهایت محافظت را از هرگونه خرابی ، یا تغییرات خواسته و ناخواسته شامل پاک شدن اطلاعات خرابی فایلها ، از بین رفتن سیستم عامل و یا حتی فرمت نمودن و یا پارتیشنبندی هارد ، ویروسی شدن سیستم را بعمل میآورد.
کارت محافظ HDSafe در عرض چند ثانیه نصب میشود و هارد ردیسک را با هر سایز محافظت نموده و بلافاصله و تنها بایک Reboot نمودن ساده کلیه اطلاعات بازیافت میشود.
قویترین سیستم بازگردان اطلاعات
کامپیوترها برای ما تسهیلات فراوانی ایجاد میکنند و سبب شدهاند که کارها با سهولت و سرعت غیرقابل تصوری پیش رود ، هرچند که در مواقعی بر اثر اشتباهات عمدی و غیرعمدی، Shutdown کردن غیر معمول،آلودگی ویروسی و تغییرات در فایلهای سیستمی مشکلاتی را برای ما پدید میآورد.مدیران سیستمها همواره از تغییرات عمدی و غیرعمدی در سیستمها ، گم شدن فایلها و جود فایلهای اضافی و بی ارزش و خرابی ناشی از ویروسی شدن سیستم، نصب مجدد و گاهاً روزانه سیستم عاملها مشکلات زیادی را تحمل میکنند .
با وجود کارت محافظ تمامی مشکلات ازبین میرود
با نصب کارت محافظ بر روی یکی از Slotهای PCI کامپیوتر و یک Restart ساده کامپیوتر شما به یک سیستم بسیار قدرتمند محافظت از سیستم در مقابل خرابکاری ها، ویروس، تغییرات در سیستم عامل و ; مجهز خواهد شده و می توانید حتی عملیات بسیار خطرناک مانند پاک نمودن فایل ها، فرمت کردن، FDisk و ; را به راحتی و بدون هیچگونه نگرانی انجام دهید. با انجام Restart تمامی اطلاعات شما بازگشته و سیستم بطور عادی کار می نماید.
موارد استفاده از کارت محافظ
1-کاربران عادی : محافظت اطلاعات هارد دیسک
حتی اگر سیستم عامل را پاک نمایید ،کلیه اطلاعات بایک بوت ساده بر میگردد
مراقبت از PC درمقابل ویروسها
مراقبت از سیستم عامل در برابر پاک شدن تصادفی فایلها
2- شرکتها و مراکز تجاری مراکز آموزش کامپیوتر ، مؤسسات آموزشی و کافینتها
دیگر نگران از تغییرات در سیستم توسط افراد نخواهید بود
بهترین ابزار برای مدیران شبکه و سیستم ها می باشدو تمامی مشکلات با یک Restart حل خواهد شد
مراقبت از سیستم عامل در برابر ویروسها
3-مراکز آموزشی
رفع نگرانی از خراب شدن سیستمها توسط دستورات خطرناک دانشجویان
محافظت از سیستمها و جلوگیری از اتلاف وقت مدیران سیستم
ویژگیها و خصوصیات کارت محافظHD Safe
1- نصب سریع و محافظت از اطلاعات اصلی : کارت محافظ ظرف مدت چند ثانیه روی سیستم نصب میگردد و کلیه اطلاعات بر روی پارتیشنها را محافظت مینماید
2- یکپارچه سازی نرم افزار با سخت افزاربطوری که با هیچگونه عملیاتی نمی توان آنرا را از بین برد
3- محافظت سریع بدون پارتیشن بندی مجدد و یا نصب مجدد سیستم عامل
4- تعیین پارتیشن های موردنظر جهت محافظت به انتخاب کاربر
5- محافظت از CMOS بطور هوشمندانه و اعلام پیام هشدار دهنده به هنگام تغییرات در CMOS
6- محافظت در برابر ویروس ها
7- ذخیره اطلاعات و ایجاد وضعیت پایدار جهت محافظت از سیستم
8- بازیافت سریع اطلاعات تنها در یک چشم برهم ردن
9- مدیریت دسترسی با ایجاد رمز عبور
10- امکان Uninstall نمودن
11- تنظیم مدل های مختلف بازیافت مثلاً اتوماتیک ، دستی ، زمان بندی و ;
12- پشتیبانی از سیستم عامل Windows شامل NT / 2000 / XP / 9X ME/2003 & DOS
13- فرمت فایل های مورد پشتیبان FAT16/FAT32/NTFS/Big DOS & ;
14- سازگار با هارد دیسک های SCSI,EIDF,IDEبا ظرفیتهای مختلف و نیز ATA100 ، ATA 600 ، ATA 33 ,SATA و ;
15- نیاز به تنها 05 % فضای هارد جهت نصب
شرکت HD safe technology به تازگی محصولی سخت افزاری را به دنیا معرفی کرده که در زمینه باز گردانی اطلاعات انقلابی بزرگ محسوب میشود . با پیشرفت دنیای کامپیوتر هر روز هم به خطراتی که ممکن است کامپیوترها را تهدید کند اضافه میشود و حفاظت از اطلاعات هم به همین ترتیب از ارزش بالایی برخوردار است . با این اوضاع واقعا آشفته سیستم عامل ویندوز و باگهای مختلفی که این سیستم عامل از آن برخوردار است و پیشرفت روز افزون ویروسها و هکرها بازهم این دنیا را مجبور به این کرده که فکری به حال حفاظت از داده ها کند البته اینکه از هک صحبت کردم منظورم فایر وال و ;.نیست در ادامه متوجه خواهید شد
shotdown های ناگهانی ، خرابکاری Cracker ها و یا اصلا پاک شدن ناگهانی اطلاعات بطور ناخواسته همه و همه این شرکت را وادار به ارائه محصولی با این خصوصیات کرده که آن را با هم بررسی می کنیم
این کارت که با نام تجاری HD safe card ارائه شده کل اطلاعات هارد دیسک رو روی چیپهای خود ذخیره کرده و با هر بار restart کامپیوتر اطلاعات را بر روی هارد بر می گرداند . این کارت در داخل کامپیوتر و بر روی اسلات PCI نصب می شود و به دلیل استفاده از تکنولوژی intelligent recovery technology در ذخیره و بازیابی اطلاعات از سرعت بالایی هم برخورداراست . در حقیقت کل اطلاعات در کمتر از چند ثانیه بین هارد و چیپهای کارت رد و بدل می شود . کارت HD safe علاوه بر محافظت از هارد و اطلاعات آن قادر به محافظت از اطلاعات BIOS/CMOS هم هست . به این ترتیب امکان محفاظت در برابر ویروسهایی که به این ناحیه حمله میکنند هم بوجود می آید . این کارت خودش را بصورت محدوده ای از BIOS در می آورد که قبل از اجرای هر نوع سیستم عاملی اجرا شده و به این ترتیب حتی اگر کاربر سیستم را با دیسکت بوت ویا سی دی بوت هم راه اندازی کند و بعد اقدام به خرابکاری یا اقدام به FDisc و Format کند باز هم در restart بعدی کل سیستم عامل برمیگردد


?????? مقاله تبیین فلسفى وقوع تجربه دینى از نظر ابن سینا ?? word دارای 34 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد ?????? مقاله تبیین فلسفى وقوع تجربه دینى از نظر ابن سینا ?? word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه ?????? مقاله تبیین فلسفى وقوع تجربه دینى از نظر ابن سینا ?? word
چکیده
مقدّمه
امکان آگاهى از غیب
تمسّک به آگاهى از غیب در حال خواب براى اثبات آن در بیدارى
فرایند دریافت حقایق از عالم قدس
ارتسام صور در حسّ مشترک از غیر طریق حواسّ ظاهر
موانع ارتسام صور در حسّ مشترک از طریق قواى باطنى
چگونگى ارتسام صور در حسّ مشترک از عالم قدس
ارتباط با عالم قدس و نقش متخیّله در آن
آگاهى از غیب در حال سلامت و بیدارى
علّت و جایگاه نیازمندى مشاهدات غیبى به تأویل و تعبیر
گوناگونى تأویل و تعبیر برحسب اشخاص، زمانها و عادتها
ارتباط صاحبان نفوس ضعیف با عالم غیب
سخن پایانى
نتیجهگیرى
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه ?????? مقاله تبیین فلسفى وقوع تجربه دینى از نظر ابن سینا ?? word
ـ ابنسینا، الاشارات والتنبیهات، تحقیق مجتبى زارعى، قم، بوستان کتاب، 1381
ـ ـــــ ، النفس من کتاب الشفاء، تحقیق حسن حسنزاده آملى، قم، بوستان کتاب، 1375
ـ خراسانى، شرفالدین، ابنسینا، در: دائرهالمعارف بزرگ اسلامى، تهران، مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامى، 1370
ـ طوسى، نصیرالدین، شرح الاشارات والتنبیهات، چ دوم، قم، نشر کتاب، 1403ق
ـ حسنزاده آملى، حسن، دروس شرحالاشارات والتنبیهات، قم، مطبوعات دینى، 1386
ـ قیصرى، داوود، شرح فصوصالحکم، مقدمه، تصحیح و تعلیق سید جلالالدین آشتیانى، تهران، علمى و فرهنگى، 1385
ـ شیروانى، على و دیگران، جستارهایى در کلام جدید، تهران، سمت، 1381
- Davis, Caroline Franks, The Evidential Force of Religious Experience, Oxford, University Press,
چکیده
این مقاله بر آن است که با گزارش توصیفى ـ تحلیلى سخنان ابنسینا، دیدگاه وى را درباره تجربه دینى از منظر فلسفى تبیین کند و از این طریق، پارهاى از پرسشهاى مهم در بحث معرفتشناسى تجربه دینى و واقعنمایى این تجربهها را براساس آراى ابنسینا پاسخ گوید. متن اصلى مورد استناد در این پژوهش کتاب الاشارات و التنبیهات ابنسیناست که وى برخى از آراى خاصّ خود را تنها در آن بیان کرده است
مهمترین نکاتى که در این پژوهش از منظر ابنسینا مطرح شده، عبارتاند از: تبیین منشأ توهّمات خودساخته و بىپایه و نیز مشاهدات اصیل و واقعنما؛ بیان چرایى اصل و نحوه نیازمندى پارهاى از مشاهدات اصیل به تأویل و تعبیر؛ تشریح فرایند وقوع این رویدادها در حالت بیدارى و حالت خواب؛ توضیح نقش بیمارى، ترفندهاى ساختگى، تزکیه و تهذیب نفس و نیز قوّت و ضعف آن در حصول این تجربهها؛ بیان مراتب و انواع تشکیکى آنها و نشان دادن منشأ زمینهمند بودن برخى (و نه همه) تجربههاى شبهحسّى
کلیدواژهها: تجربه دینى، ابن سینا، الاشارات والتنبیهات، علم غیب، فلسفه دین، فلسفه عرفان
مقدّمه
امروزه، بحث درباره تجربه دینى بسیار رواج دارد؛ امّا تبیین فلسفى وقوع آن کمتر مورد توجه قرار مىگیرد. ابنسینا از جمله اندیشمندان سترگى است که با توجه به مبانى فلسفى خویش، در اینباره، سخن گفته است. مرورى بر آراى وى در این خصوص، افزون بر اینکه خواننده را با دیدگاه یکى از بزرگترین فیلسوفان مسلمان (اگر نگوییم بزرگترین آنان) آشنا مىسازد، نکات درخور تأمّلى را به پژوهشگران این حوزه مىآموزد
ابنسینا در کتاب الاشارات والتنبیهات، که از آثار فلسفى متأخّر و به اعتقاد برخى واپسین اثر فلسفى وى مىباشد،1 مطالب شایان توجّهى را در این خصوص مطرح کرده است.2 آخرین بخش این کتاب (نمط دهم)، با عنوان «در اسرار آیات»، به تبیین فلسفى اسباب و زمینههاى وقوعِ خوارق عاداتى اختصاص دارد که از عرفا صادر مىشود.3 وى با طبقهبندى این رویدادها در چهار دسته کلّى زیر، به تبیین جداگانه هریک از آنها مىپردازد
1 ترک غذا براى مدّتى طولانى؛
2 توانایى در انجام دادن کارهاى دشوار؛
3 اِخبار از غیب و رویدادهاى مربوط به آینده؛
4 تصرّف در اشیاى مادّى و ایجاد دگرگونى در آنها
از این میان، آنچه ارتباط بیشترى با تجربه دینى دارد و به طور مستقیم درباره یکى از انواع آن (تجربه الهامى) سخن مىگوید، همان قسم سوم است. البته در طول بحث، مطالبى گفته مىشود که انواع دیگر تجربه دینى، بهویژه تجربه شبهحسّى4 (کشف صورى) را نیز دربر مىگیرد. با توجه به همین نکته، در اینجا تنها به تشریح دیدگاه وى در خصوص قسم سوم مىپردازیم
امکان آگاهى از غیب
ابنسینا در طى 16 فصل (فصلهاى 7ـ23)، به تبیین این نوع از تجربههاى دینى مىپردازد و سخن خود را اینگونه آغاز مىکند
هرگاه بشنوى که عارفى از غیب خبرى داده و بشارت و انذارى که از پیش داده، راست آمده، آن را تصدیق کن و باور کردن آن برایت دشوار نیاید؛ زیرا این امر در قوانین و روشهاى طبیعتْ علل و اسبابى شناختهشده دارد
چنانکه ملاحظه مىشود، موضوع مورد بررسى ابن سینا خصوص اِخبار از رویدادهایى مربوط به آینده است که با گذشت زمان و رسیدن وقت رویداد موردنظر، صدق و درستى آن معلوم شده است. روشن است، مواردى که شخص، با گمانهزنى و اتّکا بر تحلیل معلومات فعلى و در دسترس خود، حادثهاى را پیشبینى مىکند که اتّفاقا به وقوع مىپیوندد، از محلّ بحث وى بیرون است. این مسئله امرى عادى و عرفى است؛ نیازى به تلاش براى اثبات امکان آن نیست. سخن در جایى است که بدون وجود چنین زمینهاى، شخص پیشگویى مىکند، نه پیشبینى
نکته دیگر آنکه ابنسینا نه تنها مخاطب را از نفى مضمون این خبر (وقوع پیشگویى صادقانه) برحذر مىدارد، بلکه به او توصیه مىکند که آن را بپذیرد و حتى بالاتر، به راحتى، آن را باور کند. روشن است که این توصیه مربوط به جایى است که تنها مانع از پذیرش این خبر، نامتعارف بودنِ مضمون آن (مخبرٌعنه: اینکه کسى آینده را صادقانه پیشگویى کرده است و توان چنین کارى را دارد) است.7 وى براى برطرف کردن غرابت این امر (مخبرٌ عنه) بیان مىکند که پیشگویى آینده در همان قوانین و روشهاى رایج در طبیعت داراى علل و عوامل معلوم و شناختهشدهاى است که با توسّل به آنها مىتوان از غیب آگاه شد و آینده را پیشگویى کرد؛ بنابراین، اصل آگاهى از غیب چندان هم که در ابتدا به نظر مىرسد، خارق عادت و بیرون از دسترس نیست
ابنسینا براى اثبات قدرتعارف برپیشگویىرویدادهاىآیندهواخبارازغیب،بهرؤیاهاى صادقى تمسّک مىکند که از طریق آن، آدمى اطلاعاتى از غیب و آینده به دست مىآورد
تجربه و قیاس هماهنگ هستند که نفس انسانى به گونهاى در حالت خواب به غیب دسترسى پیدا مىکند. پس مانعى ندارد که این دسترسى در حالت بیدارى نیز روى دهد، مگر آنکه مانعى بر سر راه آن باشد که [البته ]زوالش راه دارد و برطرف شدنش ممکن است
تمسّک به آگاهى از غیب در حال خواب براى اثبات آن در بیدارى
از نظر ابنسینا، آنچه در خواب اتفاق مىافتد در بیدارى نیز مىتواند روى دهد و اگر مانعى (مانند اشتغال به محسوسات) بر سر راه آن باشد، آن مانع مىتواند برطرف شود. ممکن است پرسیده شود که اصل وجود رؤیاى صادق (آگاهى یافتن از غیب در حال خواب) از کجا دانسته مىشود؟ پاسخ حکیم ما آن است که تجربه (آزمودههاى پیشین ما یا آگاهى حاصل از این آزمودهها) و نیز قیاس (استدلال عقلى و برهان فلسفى) هر دو بر این امر اتّفاق دارند و با استناد به آن دو، مىتوان آن را اثبات کرد
یکم) تجربه: ما رؤیاهاى صادق را خود آزمودهایم؛ خبرش را هم از دیگران شنیدهایم. از نظر ابنسینا، «کسى نیست که چنین چیزى را در خود نیازموده باشد، به گونهاى که الهامبخش تصدیق آن باشد؛ مگر کسى که مزاجش فاسد، و قوّه تخیّل و حافظه او خفته باشد.»9 اگر شخص مزاج سالمى داشته باشد، آنچه در خواب دریافت مىکند با صورتهاى مرتسم در مبادى عالى مطابق خواهد بود و در آنجا جز حقیقت نیست، و اگر قوّه تخیّل وى درست عمل کند، آن صورتها را به درستى در خود منقّش خواهد ساخت؛ همچنین، اگر قوّه حافظه بیدار و توانمند باشد، آن صورتها را به درستى حفظ مىکند تا شخص بتواند پس از بیدارى، آنها را به یاد آورد. در هر حال، اگر فرد خود چنین تجربهاى را نداشته باشد، خبرش را از دیگران شنیده است؛ زیرا وقوع این امر در همه سنّتها و فرهنگها، و زمانها و مکانها، چنان شایع و رایج است که قابل انکار نیست
مقدّمه دوّم بیان ابنسینا آن است که «اگر آدمى در خواب از غیب آگاه مىشود، در غیر خواب نیز بعید نیست و مانعى ندارد که از آن آگاه شود و اگر مانعى هم باشد، مىتواند برطرف شود.»10 این مقدّمه برهانى نیست، بلکه اقناعى است؛ از اینرو، محقّق طوسى مىگوید: «ابنسینا [در این فصل ]مىخواهد مطلوب خویش را به گونهاى اقناعکننده بیان کند.»11 وجه اقناعى و نه برهانى بودن این بیان آن است که وقوع آگاهى از غیب در حالت خواب به تنهایى نمىتواند وقوع آگاهى از آن در حالت بیدارى را اثبات کند، چراکه تفاوتهاى مهمّى میان وضعیت انسان در این دو حالت وجود دارد. پس، احتمال ضعیفى هست که آگاهى از غیب اختصاص به حالتخواب داشته باشد
البته در بحث تجربه دینى و به ویژه اعتبار معرفتى آن، فرق مهمّى میان دریافتهاى هنگام خواب و بیدارى وجود ندارد؛ به ویژه آنکه گاهى آدمى در همان هنگام خواب، توجه دارد که خواب، و در حال مشاهده رؤیاست.13 امّا به هر روى، ابنسینا در پى تبیین نوعى خاص از تجربه دینى است: آگاهى از غیب در بیدارى براى عارف
دوم) قیاس: بنابر توضیح محقّق طوسى،14 استدلال ابنسینا بر امکان حصول آگاهى از غیب در حال خواب و بیدارى15 از دو مقدّمه تشکیل مىشود
1 صور رویدادهاى خاصّى که در عالم طبیعت واقع مىشود، پیش از تحقّق آنها در مبادى عالى (علل مابعدالطبیعى عالم طبیعت و حوادث واقع در آن) مرتسم است
2 آنچه در آن مبادى مرتسم است مىتواند در نفس انسانى نیز مرتسم شود، مشروط بر و متناسب با: الف) استعدادى که در وى حاصل شده است؛ ب) زوال مانع
مقدّمه نخست، مبتنى بر مبانى فلسفى ابنسیناست؛ از جمله اینکه علم به علّت، علم به معلول را در پى دارد. علل مابعدالطبیعى عالم موجوداتى مجرّدند که به خود آگاهند. با توجه به اینکه آنها علل پدیدآورنده عالم مادّه و رویدادهاى واقع در آن هستند، این خودآگاهى عین آگاهى از علّت پدیدآورنده عالم طبیعت و رویدادهاى واقع در آن است، و چون آگاهى از علّت مستلزم آگاهى از معلول است، این مبادى عالى، از همه رویدادهاى عالم طبیعت پیش از وقوع آنها، همزمان با وقوع آنها، و پس از وقوع آنها آگاه خواهند بود؛ به تعبیرى، صورتهاى این حوادث همواره در آنها مرتسم است
درباره مقدّمه دوم نیز باید گفت که بنابر مبانى فلسفى ابنسینا، اگر قابلیت قابل براى تحقّق چیزى در آن تام، و موانع نیز برطرف باشد، آن چیز ضرورتا تحقّق مىیابد. اگر چیزى در عالم طبیعت روى نمىدهد، یا به جهت آن است که محل آن رویداد، قابلیت و استعداد پذیرش آن را به نحو تام ندارد و یا آنکه مانع یا موانعى بر سر راه حصول آن وجود دارد؛ امّا از ناحیه علّت فاعلى و هستىبخش، هیچ منع و بخل و دریغى از افاضه و ایجاد نیست. مشکلى اگر هست، از اینسوست، نه از آنسو. پس اگر نفس انسانى استعداد کافى داشته باشد و مانعى در کار نباشد، حتما به تناسب استعدادش ـ و به اندازهاى که مانعْ برطرف باشد ـ اطلاعات و اخبارى را درباره رویدادهاى عالم از آن مبادى دریافت خواهد کرد و صورت حقایق در جان او نقش خواهد بست
فرایند دریافت حقایق از عالم قدس

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
دانلود مقاله پیش بینی دبی رودخانه با استفاده از روش نزدیک ترین
دانلود مقاله نکته ها (22) با word
دانلود مقاله طرح اعزام نیروهای واکنش سریع به مناطق بحران زده کش
دانلود مقاله بررسی تغییرات PH و اینورت و رنگ در فرایند تغلیظ شر
دانلود مقاله بررسی کارآیی آلوم بازیافتی در حذف رنگ و مواد آلی ا
دانلود مقاله بررسی روش تلفیقی(زراعی و شیمیایی) بر خصوصیات کمی و
[عناوین آرشیوشده]